جزیره

انتشارات بيدگل منتشر کرد:

سخت است بتوان کسي را تصور کرد که بتواند مثل آليسِتر مَک‌لاود خواننده را سِحر کند. (آليس مونرو)

«جزيره» مجموعه‌اي از نه داستان کوتاه نوشته آليستر مک‌لاود است. داستان‌هاي او در طبيعت و محيط بومي جزيره‌اي در کانادا، به روايت زندگي روزمره‌ي محلي‌ها مي‌پردازد. مک‌لاود به آرامي و با دقت اثري خلق مي‌کند که در زمره بهترين آثار نوشته‌شده در پنجاه سال اخير قرار مي‌گيرد.

از جمله شاخصه‌هاي مهم آثار آليستر مک‌لاود نويسنده معاصر کانادايي، پرداخت به طبيعت و به کارگيري سويه حاضر محيط بومي زندگي‌اش(جزيره کيپ‌برتون) به عنوان يکي از شخصيت‌هاي هميشه حاضر در داستان‌هايش است. نثر مک‌لاود ساده، گزارشي و وام‌گرفته از سنت قصه‌گويي شفاهي است.

“به عقيده من، بايد در نظر داشت که پيشينه «قصه» خيلي بيشتر از سوادآموزي است، مي‌دانيد، به همه آن مردمي فکر کنيد که بدون اينکه بتوانند بخوانند و بنويسند قصه تعريف مي‌کنند... و من به عنوان يک نويسنده... دلم مي‌خواهد در نوشته‌هايم حسي ايجاد کنم که انگار قصه مي‌گويم نه اينکه داستان مي‌نويسم.”

از گوشه‌ي درِ توري، پدرم را ديدم که داشت به اتاق خودش مي‌رفت؛ روي پاشنه‌ي يکي از پاهايش که توي چکمه‌ي لاستيکي بود چرخيد و با آن چشمان آبي‌اش، که مثل بلور يخ زير برف موهايش برق مي‌زدند، مادرم را نگاه کرد. صورتش که معمولاً گلگون بود حالا درهم‌رفته و رنگ‌پريده شده بود و نشان از عمق خستگي مردي شصت‌وپنج‌ساله داشت که در روزي از روزهاي ماه اوت يازده ساعت با آن چکمه‌هاي لاستيکي به پايش کار کرده بود و لحظه‌اي از ذهنم گذشت که اگر، در همان حال که با آن ماهي‌هاي خال‌خاليِ مسخره در دستم آنجا روي ايوان ايستاده بودم، پدرم مادرم را مي‌کشت، من چه کار بايد مي‌کردم.
(از داستان قايق)

فروشگاه اينترنتي 30بوک