%10


دفعات مشاهده کتاب
10709
علاقهمندان به این کتاب
13
میخواهند کتاب را بخوانند.
3
کتاب را پیشنهاد میکنند
2
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
1
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات نسل نوانديش منتشر کرد:
چهارشنبه صبح بود. ساعت هشت و سي دقيقه. مرد از خواب پريد. خواب ميديد، زن همه شب را به او قهوه خورانده و هر بار برايش از تفاله قهوههاي خورده شده، فال قهوه گرفته بود. دفعه آخر آنقدر قهوه خورده بود که ميخواست همه را بالا بياورد. با اولين عق از خواب بيدار شد. حالش خوب نبود. زن رو به پنجره ايستاده بود و روي بوم نقاشي، مردي را ميکشيد که خورشيد را بغل گرفته.
مرد در حالي که نور خورشيد، چشمانش را اذيت ميکرد، زل زد به بوم نقاشي و گفت که چقدر عوض شدي؟ چقدر ناآرام شدي! زن به آرامي، ادامه لباس مرد توي نقاشي را تا پنجره اتاق کشيد و گفت: برايت قهوه دم کردم. ميخوري؟
فروشگاه اينترنتي 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
نشر
شابک
9789642369393
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
96 صفحه
نوبت چاپ
1
وزن
115 گرم
سال انتشار
1397
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
شاید بپسندید














12٬510 تومان
13٬900
%10