مخلوقات غریب

(4)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
781

علاقه مندان به این کتاب
5

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب مخلوقات غریب

انتشارات چشمه منتشر کرد:
ژولیده در را باز کرد. چهارتایی وارد شدند.
مرد پالتوپوش گفت: «سلام ارباب من! آمدیم برای شام آخر. آمدیم که خلاص‌مان کنی امشب.» دو کیسه‌ی پر از نان و میوه و خوراکی‌های دیگر را گذاشت کنار دیوار و کادو حلقه‌ایش را داد دست ژولیده.
زنی که بارانی کوتاه قرمز پوشیده بود گفت: «مَلک! نگو ارباب من، بگو ارباب ما.»
ملک گفت: «باشد ململ جان. واقعاً که چه اسم‌هایی! ارباب ما، امشب لایق می‌شویم که نام‌مان را بگویی و از این بی‌نامی نام‌های قلابی دربیاییم؟ نه؟ باشد. این‌طور نگاه نکن دیگر، که یعنی اصلاً هیچ‌وقت نخواهی گفت. اگر اصلاً وقت دیگری باشد. حالا، ارباب ما، پالتوم را کجا کثیف کنم؟»
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی