

دنیای واقعی
انتشارات هيرمند منتشر کرد:
در یک منطقه مسکونی پر از ازدحام در حومه شهر توکیو، در یک تابستان گرم و شرجی، چهار دختر نوجوان با بیتفاوتی در جلسات ((کلاسهای تقویتی) ) با هدف ورود به بهترین دانشگاههای کشور شرکت میکنند. این چهار تن عبارتند از توشی، یک دختر وابسته به دیگران ترائوچی، یک دانش آموز زرنگ یوزان یک دختر افسرده که عزادار مرگ مادرش است و سعی میکند تا گرایشات جنسی خود را از دوستانش پنهان کند: و کرارین یک دختر مهربان و جذاب که خوشگذرانی و رفتار بیپروایانهاش را از دید اطرافیانش پنهان میکند. وقتی که جسد همسایه توشی پیدا میشود دخترها حدس میزنند که قاتل پسر آن زن است، یک بچه دبیرستانی با اسم مستعار ((کرم)) اما وقتی که پسر فرار میکند، دوچرخه و تلفن همراه توشی را هم میدزد و به این ترتیب این چهار دختر دچار خطرات بسیاری میشوند، خطراتی که هرگز نمیتوانستند تصورش کنند خطراتی که هم از درونشان و هم از دنیای اطرافشان به وجود میآیند.
فروشگاه اينترنتي 30بوک
معرفی کتاب دنیای واقعی اثر ناتسوئو کرینو
امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
معرفی رمان دنیای واقعی:
واکنشهای جهانی به رمان دنیای واقعی:
«کرینو به جای یک دیوانهٔ تنها، حسوحال نوجوانی را ایجاد کرده است که شرارت او را از دنیا جدا کرده و یک پدیدهٔ فرهنگی شبحواری را ردیابی میکند که این کتاب را تبدیل به یک تریلر روانشناختی کرده است.» - تایم اوت شیکاگو
«حسادت، تنهایی، ترس و تکبر ـ ذهن یک نوجوان میتواند مکانی ناامیدکننده و ترسناک باشد... رمان دنیای واقعی ما را به اعماق ذهن این بچهها میبرد.» - لسآنجلس بوک ریویو
«رمانی که به خلاء عاطفی فرهنگی نوجوان میپردازد و شخصیتی خلق کرده است که کمتر تحتتأثیر یک قتل وحشیانه و پسلرزههای احساسی آن قرار گرفته است. کرینو عمیقاً در احساسات انزوا و ناامیدی که هر دختری میتواند با آن همدردی کند، میکاود... او تلاش میکند بفهمد چگونه دختران میتوانند تا این حد از مرکز اخلاق خود جدا شوند و درنهایت اینگونه القا میکند که پس از بزرگشدن در فرهنگ پیامک، نمایشهای واقعی و غیره، آنها به دنبال هرگونه ارتباطی با دنیای احساسات هستند.» - مجلهٔ پراویدنس
چرا باید رمان دنیای واقعی را بخوانیم؟
جملات درخشانی از کتاب دنیای واقعی:
«جواب سرد ترائوچی احساس بهتری بهم داد. گفتم: «فکر میکنم حق با توئه. خب دیگه، باید برم کلاس تقویتی. بعداً با هم حرف میزنیم.» گفت: «میبینمت.» و قطع کرد. گوشی را خاموش کردم و بار دیگر به ابروی چپم در آینه نگاه انداختم. از چیزی که میدیدم خوشم نیامد، اما وقت کافی برای اصلاحش نداشتم، برای همین گذاشتم همانطور بماند. آن روز میخواستم شلوار جین و یک پیراهن آستیندار مشکی بپوشم، چیزی که اصلاً جلبتوجه نمیکرد، اما تویش احساس راحتی داشتم. هوای بیرون به طرز وحشتناکی گرم بود. صندلهای جدیدی که بهتازگی از حراجی نزدیک خانهمان که پیاده تا خانه ما تنها دو دقیقه فاصله داشت، خریده بودم را پوشیدم و قفل دوچرخهام را که کنار خانهٔ همسایه پارک شده بود، باز کردم. وقتی دستگیرهها و زین دوچرخه را که زیر آفتاب حسابی داغ شده بود لمس کردم، دستم سوخت. درست همان لحظه درِ خانهٔ همسایه با صدای غژغژ شدیدی باز شد. یکی داشت از آنجا بیرون میآمد. عصبی، اما کنجکاو، به گوشهای خزیدم. «کرم» بود که یک شلوار جین و یک تیشرت آبی نفتی به تن داشت. آرم کوچک نایک روی قسمت سینهٔ تیشرتش از دور دیده میشد.»
«آنها دیوانهوار لبخند میزدند، اما درونشان کوچکترین اهمیتی به ما نمیدادند؛ فقط برای پول آنجا بودند یا اینکه میخواستند مخ یکی از ما را بزنند. برخلاف ترائوچی من هرگز پیشنهاد آشکار و مستقیمی دریافت نکردم، اما میتوانستم بهخوبی احساس طعمهبودن را حس کنم. اگر به دامشان میافتادی هم پولت را از دست میدادی و هم کلی صدمه میدیدی. پس باید همیشه مراقب میبودی و زیر رادار حرکت میکردی. دنیا به بازندهها میخندد. اما آیا این یعنی کسانی که دیگران را گیر میاندازند و اذیت میکنند، مشکلی ندارند؟ به هیچوجه. اما ظاهراً خیلیها این را فراموش کردهاند. خطری که ما احساس میکنیم، چیزی است که مادرم درکی ازش ندارد. نسل مادرم هنوز به چیزهای زیبایی مثل عدالت و احترام به احساسات دیگران معتقد است. مادرم چهلوچهار سال دارد و به کمک یکی از دوستانش یک مرکز مراقبت از سالمندان اداره میکند. او به خانهٔ مردم میرود و عاشق چیزهایی مثل رفاه اجتماعی و مشکلات مربوط به سالمندان است. شاید من نباید این را بگویم، اما او واقعاً انسان خوبی است. زن باهوشی است و میداند چطور برای به دست آوردن چیزهای مهم مقاومت کند. از نظر من او یک نابغه است؛ چون تقریباً همهٔ گفتههایش درست به هدف میخورد.»
خلاصهٔ رمان دنیای واقعی:
حواشی حول محور کتاب
اگر از خواندن کتاب دنیای واقعی لذت بردید، از مطالعۀ کتابهای زیر نیز لذت خواهید برد:
• کتاب فداکاری مظنون ایکس اثر کیگو هیگاشینو نویسندهٔ مشهور ژاپنی است. رمان حاضر اولین اثر از مجموعۀ کارآگاه گالیله و تحسینشدهترین اثر این نویسنده است. کارآگاه گالیله شخصیت اصلی مجموعهای از رمانهای این نویسنده است، کاراگاه گالیله با نام اصلی دکتر مانابو یوکاوا با هر کاراگاهی که تا امروز خواندهاید فرق میکند. او در واقع یک فیزیکدان و استاد دانشگاه است که به دلیل هوش و ذکاوت خود به شهرت رسیده و اغلب با پلیس همکاری میکند تا پروندههای بسیار پیچیده را حل کنند.
دربارۀ ناتسوئو کرینو: نویسندهٔ ژاپنی

شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













