

این فیلم ساز شاعر نقاش عروسک ساز مستندساز افسانه پرداز شعبده باز (چشمه )
انتشارات چشمه منتشر کرد:
آشنايي ما با پاراجانف با نمايش فيلم رنگ انار در انجمن فرهنگي ايران و شوروي و سپس در کانون فيلم و جاهاي ديگر بود؛در اوايل سالهاي دهه پنجاه شمسي.من فيلم را نخستين بار در زماني که دانشجوي سينما بودم در کانون فيلم ايران و چند سال بعد براي بار دوم در سينماي بولينگ عبده ديدم.فيلم مسلما عامه پسند نبود.برقراري رابطه با آن ابدا آسان نبود،حتي براي دانشجويان سينما.پر بود از اشيا و لباس هاي بومي که به نظر مي آمد بدون درک معناي آن ها نميشود فهميد فيلم چه مي گويد. به نظر مي آمد که براي فهم آن بايد با فرهنگ ارمني آشنا شد، بايد معني نشانه ها را در آن فرهنگ فهميد تا بتوان آن را درک کرد. اين فيلم عجيب سراسر از قاب هاي ثابت تشکيل شده بود و حرکت آدم ها که هيچ ديالوگي با هم نداشتند،شکل پانتوميم و نمايشي داشت. گفته ميشد فيلم درباره ي زندگي شاعر-نوازنده ي (عاشيق) ارمني سده ي هجدهم است،اما به زحمت ميشد سرگذشتي را از کودکي تا پيري در آن دنبال کرد.خط روايي فيلم آشکارا بسيار کمرنگ بود. اما رنگ ها ترکيب بندي بصري فيلم و جلوه ي سينمايي عمومي آن خيره کننده و جذاب بود.
از آن فيلم هايي بود که نميفهميدي،اما مي دانستي که بايد فيلم مهمي باشد؛بايد ارزش هنري بالايي داشته باشد. بيش تر بينندگان فيلم نه درباره ي ارمنستان و گرجستان. دانش عمومي سينما دوستان درباره ي سينماي شوروي هم اندک بود. و اين نخستين رويايي ما با پاراجانف بود.
فروشگاه اينترنتي 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













