30بوک
کتاب عمومی
ادبیات
رمان ایرانی
اینجا شب هایش بلند است

اینجا شب هایش بلند است

(11)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
1412

علاقه مندان به این کتاب
6

می‌خواهند کتاب را بخوانند
2

کسانی که پیشنهاد می کنند
3

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب اینجا شب هایش بلند است

انتشارات کوله پشتی منتشر کرد:

داستان ایرانی
یادم نیست شب به کجا رسیده بود که خوابیدم، اما چشم که بازکردم می‌دانستم امروز پایانی ا‌ست بر یک بیماری مزمن که در این فصل دچارش می‌شوم. من امروز سی‌وچهار ساله می‌شوم. چند سال ا‌ست نه از تقویم، که از حال درونم می‌فهمم تولدم نزدیک است. دستگاه گوارشم تنبل می‌شود و حالم تنبل‌تر. به خودخوری می افتم. چنبره می‌زنم در کنج اتاق. ساعت‌ها می‌گذرد. جُم نمی‌خورم. نگاهم بیش از هرزمان دیگری به نقطه‌ای از خانه، قابی بر دیوار یا اصلاً به هیچ‌چیز، خیره می‌ماند. حساب همه‌چیز از دستم خارج می‌شود. حتی توان ندارم وعده‌های روزانه‌ام را به‌ترتیب برگزار کنم.
امسال هم مثل هرسال از هفته پیش شروع شد و دیشب به اوج رسید. یاشار هم که حال مرا دید دو قرص دورنگ بالا انداخت و خوابید. نفهمیدم از وقتی خوابید تا خوابم بُرد چقدر گذشت، اما صدای باران تمام مدت حضور داشت.

فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (1)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • مونا بیگی
    • 1

    مردها نمی‌دانند که گوش برای زن‌ها چه اندام حساسی است، وگرنه این‌قدر بی‌محابا هر حرفی را به زبان نمی‌آوردند. گوش زنان تصمیم‌گیرنده است. حاکم است. اندامی که هیچ‌چیز خوشایند و ناخوشایندی را که شنیده فراموش نمی‌کند. اندامی که بلد است ببیند. بشنود. تصور کند و او است که به خوبی نیت و احساس خفته در طرف مقابلش را می‌فهمد.

عیدی