نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات چشمه منتشر کرد:
مجموعه داستان کوتاه از مصطفی مستور
مصطفی مستور نویسنده محبوبی است و در میان کتابخوانان طرفداران زیادی دارد. رمان و مجموعه داستانهای وی همیشه پرفروش بودهاند. مصطفی مستور به زبان انگلیسی هم مسلط است و چند ترجمه هم در کارنامه خود دارد. چند مجموعه داستان کوتاه و یک کتاب در مورد کارگردان محبوبش کیشلوفسکی از عناوینی هستند که ترجمه کرده است. مستور گاهی هم شعر میگوید و از وی یک محموعه شعر نیز به چاپ رسیده است.
جوایزی که به مصطفی مستور اهدا شدهاند:
برگزیده بهترین رمان سالهای ۷۹ و ۸۰ جشنواره قلم زرین برای رمان روی ماه خداوند را ببوس
برگزیده بهترین رمان سال ۱۳۸۲ جایزه ادبی اصفهان برای رمان استخوان خوک و دستهای جذامی
فروشگاه اینترنتی 30بوک
من دانای کل هستم مجموعه داستانی کوتاه اثر مصطفی مستور نویسنده و پژوهشگر معاصر ایرانی است که اولینبار در سال ۱۳۸۲ منتشر شد. این مجموعه ۷ داستان کوتاه دارد که هر کدام با نثری روان و ساده نوشته شدهاند. نویسنده در این مجموعه داستان سعی کرده است ماجراهایی سادهای را که در اطراف ما رخ میدهند به تصویر بکشد. موضوعات این کتاب شامل عشق، انتقام، تنفر، خیانت و مسائلی میشود که ما هر روز با آنها مواجه میشویم.
داستانهای مصطفی مستور بسیار شیرین و خواندنی هستند و از دل حوادث روزمره بیرون آمدهاند. بنابراین اگر به مطالعهٔ کتابهای ایرانی و داستانهای کوتاه علاقه دارید، خواندن این مجموعه را از دست ندهید.
«سوسن خوابیده بود توی اتاق خواب. آفتاب درست توی چشمهاش میتابید. از خواب بیدار شد و دستش را سایبان چشمهاش کرد. نشست روی تختخواب. رفت دستشویی و بعد برگشت توی اتاقخواب. بستهٔ اسکناسی را از روی میز توالت برداشت و گذاشت توی کشو. روی صندلی کوچک جلو میزتوالت نشست و موهاش را شانه زد. به چشمهاش ریمل کشید. بعد لاک سورمهای را برداشت و رفت توی هال. تلویزیون را روشن کرد و شروع کرد به لاک زدن ناخنهای انگشتان پاش. ناگهان، انگار چیزی به خاطرش آمده باشد، بلند شد و توی اتاقها دنبال کیانوش گشت. کیانوش نبود اما یادداشتی برای او روی عسلی هال، کنار گوشی تلفن، گذاشته بود: سوسن جان، دیشب تا صبح نخوابیدم. نتوانستم بخوابم. جلو تلویزیون خواب رفتی و من گذاشتمت روی تختخواب. بعد بیدار ماندم و نگاهت کردم. انگار سالها بود میشناختمت. انگار از بچگی با هم بزرگ شده بودیم. شاید هم قبل از بچگی. خودم هم درست نمیدانم چرا اینطوری بود. غلامسگی میگفت تو ماهی. میگفت خیلی ماهی. غلامسگی راست میگفت. سوسن کاغذ را گذاشت لای دندانهاش و آن را از وسط پاره کرد. تکههای کاغذ از رُژ لبش سرخ شدند. کاغذها را انداخت توی سطل آشغال. صبح زود ماشینی ایستاد و سوسن را جلو آپارتمانش پیاده کرد. به آپارتمان که رسید روی تختخواب ولو شد. ظهر از خواب بیدار شد و دوش گرفت. قبل از ناهار به آرایشگاه تلفن زد و برای فردا صبح نوبت گرفت. بعد برای پرو بلوز تازهاش به پریساخانم زنگ زد و برای بعدازظهر قرار گذاشت.»
«سوسن انگار خندهدارترین چیز را توی تمام عمرش شنیده باشد زد زیر خنده. آنقدر خندید که اشک توی چشمهاش جمع شد. با دودِ سیگار حلقهای توی هوا درست کرد و گفت: «پس تو هلفدونی چیکار میکردی؟»
«هیچی، اشتباه شده بود.»
به تلویزیون که آگهی نوعی صابون را پخش میکرد نگاه کرد.
«خیلی خوب شاعرجون، فردا شب منتظرتم. ساعت ده.»
آن شب سوسن خیلی زود خوابید اما کیانوش تا صبح توی هال قدم زد و در وصف او شعری سرود. شعر را چسباند روی صفحهٔ تلویزیون و از آپارتمان بیرون زد. سوسن وقتی بیدار شد دقیقهای همانطور روی تختخواب دراز کشید و به سقف اتاق خیره شد. بعد لبخند محوری زد و نشست لبهٔ تخت. عصر به یکی از مشتریهاش که میخواست توی فریزر برود گفت شماره را عوضی گرفته است. تا شب منتظر تلفن کیانوش ماند اما کیانوش زنگ نزد. روز بعد، نزدیک ظهر کیانوش زنگ زد. سوسن داشت جلو آینه موهاش را سشوار میکشید که صدای زنگ تلفن را شنید. گوشی توی اتاقخواب را برداشت.»
کتاب من دانای کل هستم، چند مجموعه داستان کوتاه از مصطفی مستور نویسندهٔ نام آشنای معاصر است. در کتاب استخوانهای خوک و دستهای جذامی، مصطفی مستور داستان یک زن تنفروش را تعریف کرد که عاشق یکی از مشتریهای شاعر خود میشود. این اولین داستان کتاب من دانای کل هستم است. داستان فلسفی این مجموعه دربارهٔ همان شخصیت کتاب است، زنی به نام سوسن که با مردان زیادی ارتباط دارد اما آشنایی او با پسری شاعر به نام کیانوش که چند وقت را نیز در زندان گذرانده، زندگی او را تغییر میدهد. این داستان روایتی از آشنایی این زن و مرد با یکدیگر است و نویسنده در این کتاب رابطههای مختلف بین افراد را تفسیر کرده است.
• چند روایت معتبر دربارهی سوسن
• من دانای کل هستم
• مغولها
• و ما ادریک ما مریم
• ملکه الیزابت
• مشق شب
• دوزیستان
• کتاب بهترین شکل ممکن مجموعه داستانی کوتاه از مصطفی مستور نویسنده و پژوهشگر ایرانی است. «شیراز»، «تهران»، «بندرانزلی»، «مشهد»، «اهواز»، «اصفهان» نام داستانهای این مجموعهاند. این کتاب روایتهایی صمیمی و خودمانی از زندگی دارد که میتواند تداعیکننده دوران عاشقی باشد دورانی با خاطرات تلخ و شیرین که همه آن را تجربه کردهاند.
• کتاب عشق روی پیادهرو مجموعه داستانی کوتاه اثر مصطفی مستور نویسنده و پژوهشگر ایرانی است. موضوع اصلی این داستانهای مختلف این کتاب زندگی، عشق، غم و اندوه و وجود خداوند است، این موضوعات شدیدا پیچیده هستند و بهصورت مجزا از هم معنی ندارند و میتوانند ذهن شما را درگیر کنند. ماجرای ۲ داستان این کتاب در خارج از ایران اتفاق میافتد و شخصیتهای اصلی آن نیز خارجی هستند.
• کتاب چند روایت معتبر مجموعه داستانی کوتاه اثر مصطفی مستور نویسنده و پژوهشگر ایرانی است. مصائب چند چاه عمیق یکی از داستانهای این مجموعه و روایتی از بخشهای مختلفی از یک زندگی است. در چشمانت شنا میکنم و در دستهایت میمیرم نام داستان دیگری از این مجموعه و دربارهٔ عشق یک مرد شاعر است که در پی اتفاقاتی به نفرت تبدیل میشود.
مصطفی مستور داستاننویس، پژوهشگر و مترجم ایرانی در سال ۱۳۴۳ در اهواز به دنیا آمد. او تحصیلاتش را در رشتهٔ مهندسی عمران در دانشگاه شهید چمران اهواز شروع کرد و دورهٔ کارشناسی ارشدش را در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در همین دانشاه به پایان رساند. اولین اثر این نویسنده «دو چشم خانهٔخیس» بود که در سال ۱۳۶۹ منتشر شد و در همان سال در مجلهٔ «کیان» به چاپ رسید. اولین و معروفترین رمان این نویسنده «روی ماه خدواند را ببوس» است؛ داستانی که بر پایهٔ اصول فلسفی نوشته شده و نویسنده در آن سعی کرده است تا افکار دینی، معرفتشناسی و جامعهشاسی را از زبان شخصیتهای داستانش مطرح کند. مصطفی مستور نویسندهٔ محبوبی است و در میان کتابخوانان طرفداران زیادی دارد. بیشتر کتابهای وی مجموعه داستانهای کوتاه هستند. مستور نمایشنامه نیز نوشته و به زبان انگلیسی نیز مسلط است و چندین ترجمه هم در کارنامهٔ خود دارد. چند مجموعه داستان کوتاه و یک کتاب در مورد کارگردان محبوبش کیشلوفسکی از عناوینی هستند که ترجمه کرده است. مستور گاهی هم شعر میگوید و از او یک محموعه شعر نیز به چاپ رسیده است. این نویسنده در سالهای ۷۹ و ۸۰ برای نوشتن رمان «روی ماه خداوند را ببوس» برندهٔ جایزهٔ بهترین رمان سال از جشنوارهٔ قلم زرین شد. همچنین این نویسنده لوح تقدیر از نخستین مسابقهٔ داستاننویسی صادق هدایت را دریافت کرده است.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
آدم های این کتاب و داستانهایش مثل همه ی آدم های کتاب ها و داستان های دیگر مستور اند. با این حال در این کتاب داستان و ما ادریک ما مریم سخت دلنشین است، به ویژه اگر در ته بساطِ دل و ذهن آدم چیزی از عوالم عاشقی هنوز مانده باشد. و چون تو نماز خوانده ای خداپرست شده ام