ماهی ها نگاهم می کنند

انتشارات افق منتشر کرد:

صبح، زنگ در را زدند. پليسي قرمز رنگ، شبيه گوشت دنده، از من خواست که همراهش به کلانتري برم «براي موضوعي که به من مربوط مي‌شد» هيچ توضيح ديگري دريافت نکردم. در حال لباس پوشيدن، حتي تلاش هم نکردم دليل احضار را بفهمم، از بس که روشن بود. دليل با مشت‌هاي بسته در اتاق مجاور خوابيده بود.
ژان پل دوبوآ در ماهي‌ها نگاهم مي‌کنند، روزمرگي‌هاي روزنامه‌نگاري ورزشي را روايت مي‌کند که زندگي‌اش به‌ناگاه با ورود پدري الکلي به‌هم مي‌خورد.
اين داستان، شرح طنزآميز و منتقدانه‌ي زندگي مدرن شهري، شکاف ميان نسل‌ها و مکانيکي شدن روابط ميان انسان‌هاست.
اين رمان از زبان اصلي ( فرانسوي ) به فارسي برگردانده است

فروشگاه اينترنتي 30بوک