دنیا با عطرها تعریف میشود، نه کلمات یا شکلها یا صداها. این زبانی است که معقول است، که هرکسی میفهمد
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات کوله پشتی منتشر کرد:
ارثیهای از غریبهای مرموز…
مغازهی عطرفروشی متروکهای در ساحل غربی پاریس…
سه عطر نفیس که خاطراتی را در خود دارند… و یک راز!
گریس مونرو تازه عروسی است که خود بر این باور است که با انتظارات هیچ یک از افراد جامعهی سرشناس و طراز اول لندن دهه ی 1950 سازگاری ندارد. وقتی گریس ارثیهای غیرمنتظره از فردی کاملا غریبه، به نام مادام اوا دورسی، دریافت می کند، علاقمند میشود هویت حامی مرموز خویش را کشف کند.
داستانی که گریس کشف میکند داستان زنی فوق العاده است که در طول دههها در نیویورک، مونت کارلو، پاریس و لندن الهام بخش یکی از بزرگترین عطرسازان پاریس بوده و سه عطر محبوب او جاودانه شده است. سرگذشت اوا دورسی زندگی گریس را برای همیشه دگرگون میکند. او مجبور میشود بین شخصیتی که دارد و آنچه از او انتظار میرود یکی را برگزیند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتابِ کلکسیونر عطر از سایت گودریدز امتیاز 4 از 5 را دریافت کرده است.
کتابِ کلکسیونر عطر از سایت آمازون امتیاز 4.5 از 5 را دریافت کرده است.
• نامزد دریافت جایزهٔ بهترین رمان تاریخی سایت گودریدز در سال 2013
کتاب کلکسیونر عطر اثر کتلین تسارو رماننویس آمریکایی است و در سال 2013 منتشر شد. این رمان یک اثر داستانی تاریخی و داستان زندگی گریس است؛ دختر جوانی که افکار و اعتقادات متفاوتی نسبت به اطرافیانش دارد و ارثیهای از طرف یک فرد پولدار، زندگی او را تغییر میدهد. کلکسیون عطر رمانی قابلتوجه دربارۀ رازها، آرزوها، خاطرات و اشتیاق است. این کتاب در سال 2013 نامزد دریافت جایزۀ بهترین رمان تاریخی سایت گودریدز شد.
«رمانی جذاب و پر از آرزوهای تاریک، رازهای مدفون و خاطرات و فرصتهای جدید» -بوکلیست
«سفری رنگارنگ و مهیج در طول تاریخ.» - کایرکاس ریویوز
«توصیفات زیبا و نثر جذاب، نقطۀ قوت این داستان فریبنده است. نویسنده در این کتاب داستان خلق عطر را ترسیم کرده است. رمانی فراموش نشدنی.» -رمانتیک تایمز
رمان کلکسیونر عطر داستان عشقی پیچیده و وسواسگونه، بین الهامبخش و هنرمند، و قدرت فوقالعادۀ حافظه و عطر است. کتلین تسارو یک داستان تخیلی تاریخی نوشته است که خواننده را به دهۀ 1920 و به نیویورک، مونتکارلو، پاریس و لندن میبرد. اگر به رمانهای ماجراجویانه و مرموز علاقهمند هستید حتماً کتاب کلکسیونر عطر را بخوانید.
«دکتر سادهلوحانه، با تکبری دوستداشتنی گمان میکرد همه میخواهند تا ابد زندگی کنند. خودکار را برداشت و حلقههایی از دایرههای زوج را در حاشیهٔ روزنامه ترسیم کرد. هنوز چند کار دیگر برای ساماندهی باقی مانده بود. چند هفته قبل، نزد وکیلی جوان، کوشا و نسبتاً منزوی رفته بود و جعبهای برای نگهداری به دربان ترشرو، مادام آسانژ سپرده بود، اما از شب گذشته که نمیتوانست بخوابد؛ فکر دیگری به ذهنش خطور کرد؛ یک سفر، از لندن به پاریس. ایدهٔ هواپیما مجذوبش میکرد. این کار ولخرجی و غیرضروری بود. اما چیزهایی بودند که یک فرد باید در زندگیاش تجربه میکرد؛ مسافرت هوایی یکی از آنها بود. از تصور نزدیک شدن به پاریس، بر فراز کیلومترها دریای آبیِ سرد و سپس اولین منظره از شهر، لبخند بر لبش نشست. از درد لرزید. درد همانند خنجری بر تنش فرومیرفت؛ به دنبالش یکطرف بدنش بیحس شد. به بطری کنیاک فکر کرد. نمیخواست در طول روز بنوشد. قانون جدیدش نوشیدن بعد از ساعت 6 بعدازظهر بود؛ دستِکم قصدش این بود! اما حالا دستانش میلرزیدند و معدهاش تحریک شده بود. نه... میخواست وان حمام را پر کند، لباس بپوشد و ساعت 7:30 به مراسم عشاء ربانی در کلیسای مادلین برود. از میان همهٔ کلیساهای پاریس، به این یکی علاقه داشت. آنجا، مریم مجدلیه، آن نافرمان، دختر پردردسر کلیسا، در بازوان فرشتگان، هر روز شاهانه به بهشت صعود میکرد.»
«ونسا مکسول میدانست چگونه یک جشن بهراه بیندازد. این برجستهترین استعدادش بود و بدونِ شک، مدتهای طولانی پس از مرگش، برای آنهایی که او را میشناختند، اگرچه دوستش نداشتند، میراث بادوامی بود. قانون اول این بود که تقریباً همیشه بدون برنامهریزی قبلی برگزار میشدند؛ برخلاف بعضی میزبانها که دعوتنامهها را یک ماه زودتر میفرستادند، ونسا میدانست موفقیت برنامه، بستگی به رابطهٔ ظریف بین آیندهنگری و اجرا دارد. انتظار طولانیمدت بین آنها نتیجهاش فقط بیعلاقگی و خستگی است و مهمانیای که خواستار تجدیدنظر در مورد تعهدات قبلی نباشد و ردی از دروغهای مصلحتی نداشته و وفاداریهای بلندمدت را موردمحک قرار ندهد، ارزش شرکت ندارد. دوم اینکه، او درمورد کسانی که دعوتشان میکرد، بیباک بود. تقریباً هیچ دعوتی را با یکی از دعوتهای خودش پاسخ نمیگفت. در حقیقت، به این مشهور بود که افرادی را که تازه ملاقات کرده بود به مهمانی دعوت میکرد؛ به شیوهای غیرمعمول و احتمالاً فتنهانگیز، مهمانها را باهم جفت میکرد. سیاستمداران بزرگ را کنار ستارههای کوچک میگذاشت و سلطنتیها را روبهروی نمایشنامهنویسان طبقهٔ کارگر مینشاند؛ یک بار رانندهاش را به باشگاه فلوریدا فرستاد تا با گروه کامل جاز که از صحنه گلچین کرده بود و نیم دوجین رقصنده در سوهو برگردد تا شرایط را کمی هیجانانگیزتر کند.»
«گریسِ، او را تماشا کرد؛ وارد آشپزخانهٔ باریکی شد که فقط یکسری جعبههای فلزی و کشو در آن بود و سریع صدای خاص بازشدن چوبپنبهٔ شامپاین را شنید. کمی بعد، او بهآسانی در راهرو با سینی حرکت کرد و لیوان را شبیه میزبانی در مهمانی شام به دستش داد. و پرواز با خنده و نوشیدن، حسی شبیه یک مهمانی داشت. مردم از اینسو با افراد آنسوی راهرو صحبت میکردند. خلبانِ خوشقیافهٔ یونیفرمپوش، پیش از آنکه وارد کابین شود به همه خوشامد گفت؛ حتی شوخی کرد که چقدر عجیب است بر فراز کانال انگلیس پرواز کنند بدون اینکه بهسمتشان شلیک شود که همه با این حرفش او را تشویق کردند. سپس درها بسته شدند، موتور روشن شد و کل هواپیما لرزید. در طول باند با صدای بلند حرکت و سرعتش را زیاد کرد. گریس به بیرون پنجره نگاه و سعی کرد تا لحظهای را که چرخها زمین را ترک میکنند، تشخیص دهد و سپس، بدون آنکه واقعاً آن را حس کند، آنها در هوا بودند و پیش از آنکه بهسمت چپ بچرخند هواپیما با زاویهای تند بالا رفت. لندن با ردیفهای پُرپیچوخمی از خانههای آجری مشابه، به هزاران سایهٔ خاکستری تبدیل میشد. همانطور که آنها درون مه تیره و مرطوب پرواز میکردند، بهسرعت دور شدند. سپس کاملاً ناگهانی، نوار باریک آبی درخشانی در افق ظاهر شد، بالای یک ابر ضخیم، مکانی طلایی از هوای بد پایین دور شد. گریس، به صندلی تکیه داد، جرعهای از شامپاین سرد را نوشید، کیفش را باز کرد و نامه را بیرون آورد.»
کلکسیونر عطر داستان دو قهرمان زن به نامهای اِوا دورسی و گریس مونرو است که زندگی آنها پس از مرگ یکی از آنها به هم گره میخورد. داستان از سال 1954 در پاریس آغاز میشود و راوی داستان ابتدای داستان، زنی به نام اِوا دورسی است. او متوجه میشود که بیماریاش عود کرده است و پزشکش از او میخواهد که خوردن الکل را ترک کند. پس از آن او چندین بار به یاد گذشتهاش میافتد. سپس داستان به سال 1955 میرود. اینجا راوی داستان ما گریس است که به تازگی ازدواج کرده و در لندن زندگی میکند. او زندگی راحتی دارد اما شوهرش بسیار جاهطلب است. او در صحنۀ اجتماعی پر زرق و برق لندن دست و پا میزند تا اینکه برای خواندن وصیتنامۀ مرموز مادام دورسی به پاریس احضار میشود و داستان کتاب از همینجا شروع میشود. گریس تصمیم میگیرد هویت این فرد خیرخواه مرموز را کشف کند که البته داستانی فوقالعاده پشت زندگی مادام دورسی نهفته است. او یکی از بزرگترین عطرسازان پاریس بوده است. تاریخچۀ زندگی مادام دورسی، زندگی گریس را برای همیشه دگرگون میکند.
• کتاب اشیا کمیاب رمان مشهور و پرفروش کیتلین تسارو رماننویس آمریکایی است. وقایع این رمان در سال 1933 رخ میدهد، در دوان ممنوعیت تولید و فروش مشروبات الکلی و آغاز رکود اقتصادی و زمانی که ثروت و فقر آمریکا را دو پاره کرده است. نویسنده در این رمان به دوستی بعید و عجیب بین یک فرد فقیر و یک عتیقهفروش پرداخته است.
• کتاب کاش اینجا بودی اثر جودی پیکو نویسندۀ آمریکایی است و بر اساس یک داستان واقعی در دوران کرونا نوشته شده است. در پی همهگیری ویروس کرونا تمام برنامههای دایانا بهم میریزد. او حالا بدون نامزدش در جزیرهای گرفتار است و حتی جایی برای ماندن ندارد. زمانی که برای اقامت نزد یک خانوادۀ محلی میرود به رازهایی پی میبرد و تمام زندگیاش دگرگون میشود.
• کتاب زندگی داستانی ای.جی فیکری معروفترین اثر گابریل زون است. این کتاب نامزد بهترین رمان سال 2014 به انتخاب کاربران گودریدز شد. نویسنده در این کتاب به روایت زندگی ای.جی فیکری پرداخته است که تنها کتابفروش یک جزیرۀ دور افتاده است و با ورود دختری کوچک به زندگیاش، همه چیز برای همیشه تغییر میکند.
کتلین تسارو رماننویس آمریکایی است که در سال 1965 به دنیا آمد. او در پیتسبورگ، پنسیلوانیا به دنیا آمد و در دانشگاه پیتسبورگ و کارنگی تحصیل کرد و در آنجا عضو برنامههای نمایشی بود. اثر معروف دیگر او «اشیاء کمیاب» است. کیتی هولمز با اقتباس از رمان «اشیاء کمیاب» فیلمی ساخت که قرار است در سال 2023 اکران شود.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
دنیا با عطرها تعریف میشود، نه کلمات یا شکلها یا صداها. این زبانی است که معقول است، که هرکسی میفهمد
فهمیدهای که خط بین چیزی جذاب و تنفرآور چقدر نزدیک به هم است گاهیاوقات، چیزی خیلی زشت، تبدیل به چیزی شگفتانگیز میشود.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
خیلی کتاب جالب و پر هیجانی هست به شخصه توصیه میشه
دوست دارم بخونمش 😍
اگربخواهم بگویم،این کتابی است که بعدازخواندنش هیچ گاه فراموش نمی شود.مثل بربادرفته،مثل پرنده خارزار، به یادمی ماند. وجزء داستانهای فرزندخواندگی هم به حساب می آید. به هرکدام ازدوستانم هم قرض دادم،کسی نبودکه ازموضوعش خوشش نیامده باشد.خواندنش رابه همه پیشنهادمی کنم.