%10


دفعات مشاهده کتاب
575
علاقهمندان به این کتاب
0
میخواهند کتاب را بخوانند.
0
کتاب را پیشنهاد میکنند
0
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
0
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات هشت منتشر کرد:
چند روز پيش، زبيده در حالي که بافههاي برگ ذرت را از روي زمين جمع ميکرد، گفته بود: (( من از اين پيرزن بي دندون ميترسم. امسال آب چشمه حسابي رفته پاي ذرتها. هم شيرياند و هم دونهپر. اگه باجي با آن چشم هاي شور و سروصورت چروکيده چيزي ازشون بذاره!)
هيچوقت جواب طعنههاي زبيده را نداده است. تنها سرش را کج کرده است و از کنار زخمزبانها گذشته و زبيده را واگذار کرده به خود چشمه. از آن روزي که زبيده گيس سفيدش را کشيده است، هر شب جارو به دست لب چشمه ورد ميخواند. جارو را تو آب چشمه فرو ميبرد. خيس که شد دورتادور چشمه را جارو ميزند و ورد ميخواند. کار هر شبش است. آنقدر دعا ميکند تا سروکلهي ماري سياه از جوب عميق کنار پل پيدا ميشود و دور باجي ميچرخد و باجي وردگويان ميرقصيد.
فروشگاه اينترنتي 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
نشر
شابک
9786009734344
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
72 صفحه
نوبت چاپ
2
وزن
105 گرم
سال انتشار
1398
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
شاید بپسندید














از این نویسنده














67٬500 تومان
75٬000
%10