

راه آهن زیرزمینی
انتشارات آناپنا منتشر کرد:
هر برده اي شب و روز به فرار و آزادي فکر مي کند. خواب آن را مي بيند. هر رويايي يک روياي فرار است، حتي اگر شبيه به روياي فرار نباشد. روياي داشتن يک جفت کفش نو هم يک روياي فرار است.
آزادي يعني کار گروهي براي رسيدن به چيزي دوست داشتني... وقتي کسي چندين بار فروخته مي شود، دنيا به او مي آموزد که حواسش را بيشتر جمع کند.
گ
اهي اوقات اربابان کشاورزاني بودند که چيزي جز يک زندگي ساده نمي خواستند، گاهي نيز مردان و زناني بودند که مي خواستند دنيا را صاحب شوند.
غير ممکن بود که برده اي آن قدر جسارت داشته باشد به يک سفيد پوست بگويد که به مناسبت روز تولد فلان برده نمي تواند کار کند. همه مي دانستند که سياه ها هيچ روز تولدي ندارند.
فراري ها هميشه با خيانت دوستانشان برگردانده مي شوند.
فراري ها در راه بازگشت مورد سوء استفاده قرار مي گرفتند قبل از اين که اجازه داشته باشند بميرند.
هر وقت که سفيد پوست ها مجازاتي را به تاخير مي انداختند معلوم بود که خواب هايي براي برده هاي بيچاره ديده اند.
خطرناک تر از يک سياه تفنگ به دست، يک سياه کتاب به دسته.
فروشگاه اينترنتي 30 بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













