تفکر سریع و آهسته

انتشارات هورمزد منتشر کرد:
دانيل کانمن، برنده‌ي جايزه‌ي نوبل و پژوهشگر خوشفکر، نويسنده‌ي کتاب پرفروشِ «تفکر؛ سريع و آهسته»، توضيح مي‌دهد چرا بسياري از مطالبي که در زمينه‌ي کسب‌وکار مي‌خوانيم، بي‌ارزشند. محور اصلي اين کتاب، دوگانگي ميان حالت انديشه است: سيستم دو آهسته‌تر، خودخواسته‌تر و منطقي تر است، در حالي‌که سيستم يک سريع، غريزي و احساسي است. اين کتاب ترسيم سويه‌گيري‌هاي شناختي در ارتباط با هر نوع تفکر است که با پژوهش‌هاي خود کاهنمن درباره‌ي نفرت از باخت آغاز مي‌شود.
کتاب تفکر؛ سريع و آهسته در يک نگاه
کتاب را با معرفي دو شخصيت خيالي آغاز شده است. سپس مدتي را صرف بحثي درباره ي ويژگي هاي اين دو گونه صرف شده است و درنهايت، به دو خود پرداخت شده است.
دو شخصيت دنيل کانمن سيستم يک دروني بود که تفکر سريع را به عهده داشت و سيستم دو که آهسته و پرتلاش بود، بر سيستم يک نظارت مي کرد و با محدوديت هايش کنترل اوضاع را به دست مي گرفت.
دو گونه ي کاهنمن يکي آيکون هايي بودند و در سرزمين نظريه ها مي گشتند و ديگري انسان هايي که زندگي واقعي داشتند.
دو خود برنده جايزه نوبل شامل خود تجربي که زندگي مي کرد و خود يادآوري که امتيازها را ثبت و انتخاب مي کرد. در فصل پاياني، به کارايي اين سه نگاه پرداختم و از پايان به ابتدا، دوباره بازنگري کردم.
کتاب Thinking fast and slow از ديد دانيل کانمن
اين کتاب فعاليت ذهن را کشمکشي بين دو شخصيت خيالي تصور کرد: سيستم يک خودکار و سيستم دوي پرتلاش.
اکنون، با ويژگي هاي شخصيتي اين دو آشنا شده ايد و مي توانيد واکنش هاي آن ها را در موقعيت هاي مختلف پيش بيني کنيد. البته، به خاطر داريد که اين دو سيستم وجود خارجي ندارند و ما با ساخت اين دو واژه سعي کرديم به درک افراد در اتفاق هاي پيش رويشان کمک کنيم و عبارت هايي مثل «سيستم يک فلان کار را مي کند.» برايمان ساده تري از عبارتي همچون «فلان کار به شکل خود به خودي انجام مي شود.» است و يا وقتي مي گوييم که سيستم دو براي انجام فلان کار دست به کار شده به معناي اين است که محرکها شدت گرفتند، مردمک چشم ها بازشده اند، توجه کامل وجود دارد و فلان کار انجام شد است.
اميدوارم شما هم مانند من اين بيان سيستمها را مفيد بدانيد و حس کرده باشيد، اين دو سيستم چگونه فعاليت مي کنند و درگير پرسش هايي درباره ي وجود آنها نشده باشيد. با اين هشدار مهم به استفاده از اين بيان ادامه مي دهم.
مقايسه اي از سيستم يک و دو در کتاب تفکر؛ سريع و آهسته
سيستم دوي هوشيار تصويري است که ما از خودداريم، سيستم دو قضاوت مي کند و تصميم مي گيرد؛ ولي بيشتر احساس و ايده هاي سيستم يک را تأييد يا اصلاح مي کند.

من به سيستم يک بيشتر پرداختم و صفحه هاي زيادي را صرف وصف خطاهاي قضاوت هاي حسي و انتخاب هاي آن کردم؛ ولي اين تعداد، شاخص مناسبي براي اعجاز و نقض هاي فکر کردن حسي نيست.سيستم يک به درستي ريشه ي بيشتر اشتباه هاي ماست؛ اما منبع تصميم هاي درست ما را هم به عهده دارد. انديشه ها و کارهاي ما بيشتر با سيستم يک تعيين مي شوند.
يکي از اعجازهاي آن مدلي است از دنيا که با جزئيات کامل در حافظه ي تداعي-گراي ما وجود دارد. اين مدل شگفتي را از اتفاق هاي معمول در کسري کوتاه از زمان تشخيص مي دهد و خودبه خود به تعبيرهاي علت و معلولي آن مي پردازد.
حافظه مهارت هاي بسياري را که در طي زندگي باتجربه کردن موقعيت ها کسب کرده است، در خود جاي داده و مهارت هايي که به طور خودکار، راه حل هاي لازم را براي چالش هاي پيش رو مي تواند ارائه دهد.
کسب اين مهارت ها نيازمند محيطي نظام مند است که فرصت تمرين و بازخوردي مناسب و سريع درباره ي فکرها و اقدام ها ايجاد مي کند. هنگامي که اين نيازها برآورده شوند، مهارت ها شکل مي گيرند و قضاوت هاي حسي دقيق تر مي شوند. همه ي اين ها کار جزء عملکرد سيستم يک است که به شکل خودکار و سريع رخ مي دهند. يکي از نمونه هاي عملکردي ماهرانه توانايي استفاده ي سريع و مناسب از اطلاعات انبوه است.

فروشگاه اينترنتي 30بوک