

مادر (ماکسیم گورکی)
انتشارات جامی منتشر کرد:
میخائیل ولاسف قفل ساز، مردی مغموم و گرفته، با چشمانی کوچک و ریز که حاکی از بی اعتمادی و بدبینی نسبت به روزگار بود در چنین وضعی زندگی می کرد. او بهترین قفل ساز کارخانه و گردن کلفت محله بود که حتی با رؤسایش هم با خشونت رفتار می کرد، بدین جهت مزد کمی می گرفت. او هر روز یکی را به با دکتک می گرفت به همین خاطر همه از او می ترسیدند و نزد هیچ کس محبوبیت و مقبولیتی نداشت. بعضی ها چندین بار تصمیم گرفتند که او را کتک مفصلی بزنند ولی موفق نشدند چون او وقتی حس می کرد کسی قصد حمله به او را دارد سنگی را بر می داشت، پاهایش را باز می کرد، محکم و استوار می ایستاد و خاموش و ساکت منتظر حریف می شد. چهره او که از زیر چشمان تا زیرگردن پوشیده از ریش سیاه بود و هم چنین دست های پر مویش همه را به وحشت می انداخت. مخصوصا از چشمان نافذ و نگاه تند او که مانند مته تيزی تن آدم را سوراخ می کرد، همه حساب می بردند و وقتی کسی در معرض نگاه نافذ او قرار می گرفت حس می کرد با نیرویی وحشی و بی باک مواجه است. نیرویی که آماده است بی رحمانه ضربه بزند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













