نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات خوب منتشر کرد:
بازرس آدام فاولی می داند که گم شدن دیزی میسون هشت ساله در مهمانی پدر و مادرش ، مثل نود درصد موارد دیگر ، به یکی از نزدیکان این خانواده مربوط می شود . خانواده دیزی بسیار عجیب غریب هستند ؛ مادرش همیشه نسبت به سر و وضعش وسواس دارد، پدرش مردی سرد و بی تفاوت است و برادر کوچک ترش هم منزوی و تودار به نظر می رسد .
بازرس فاولی شبانه روز تلاش می کند سرنخی از دختر بچه به دست بیاورد، اما انگار دیزی میسون آب شده و فرو رفته توی زمین ؛ هیچ کس چیزی نمی داند و هیچ کس هم او را ندیده، البته انگار همه سعی می کنند چیزی را پنهان کنند .
فروشگاه اینترنتی 30 بوک .
کتاب نزدیک خانه از سایت گودریدز امتیاز 4 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب نزدیک خانه از سایت آمازون امتیاز 4.1 از 5 را دریافت کرده است.
• بهترین رمان جنایی سال 2019 بریتانیا
نزدیک به خانه رمانی نفسگیر در ژانر روانشناختی و پلیسی است. رمان حاضر اولین رمان کارا هانتر است که در آن شخصیت بازرس فولی ظهور میکند. هانتر در جلد اول سری داستانهای بازرس فولی، این کاراگاه عجیب و تکرار نشدنی را پیگیر پرونده دزدیده شدن دختری هشت ساله نشان میدهد. بازرس فولی تلاش میکند با کمک همکارانش تا دیر نشده این دختر کوچک را پیدا کند.
«کارا هانتر اولین رمانش را کاملاً حرفهای نوشته است. او داستان را با تسلط و سرعتی تحسینبرانگیز جلو میبرد و تنش و اضطراب در این داستان بینظیر است.» - تایمز (لندن)
«هانتر رمانی واقعاً استادانه نوشته است، طوری که خواننده تا انتها امکان نداره هیچ حدسی در مورد این رمان بزند.» - پابلیشرز ویکلی
«رمان نزدیک خانه، یک رمان روانشناختی است که به خوبی نوشته شده و شما تا انتهای داستان سردرگم میمانید.» - بوک ریپورتر
«در این رمان گیرا، هانتر خوانندگانش را تا آخرین صفحه با خود میکشاند تا سرنوشت دیزی را حدس بزنند و در انتها شگفتزده شوند.» - دیلی اکسپرس
نزدیک خانه یک رمان جنایی روانشناختی با طرحی درخشان دربارۀ گم شدن یک کودک است. این داستان جنایی با یک چرخش تکاندهنده شما را شگفتزده میکند بنابراین اگر به داستانهای جنایی علاقه دارید حتماً این رمان را بخوانید.
«۲۰ جولای 2016، ساعت 5:02 صبح. املاک عمارت بزرگ آبراه، آکسفورد. میگویند خریدار ملک، سی ثانیه پس از ورودش به خانه میداند آن را میخواهد یا نه. خب، اگر از من بپرسید، میگویم برای افسر پلیس معمولی ده ثانیه هم طول نمیکشد. در واقع، بیشتر ما حتی پیش از ورود، تصمیم خود را گرفتهایم. فقط موضوع این است که ما خانه را ورانداز نمیکنیم بلکه آدمها را سبک و سنگین میکنیم. بنابراین وقتی اتومبیل ما مقابل پلاک 5 در بارج کلوس ایستاد، خیلی خوب میدانستم باید انتظار چه چیزی را داشته باشم. قبلاً به اینجور خانهها «عمارت اربابی» میگفتند و تا جایی که میدانم شاید هنوز هم همینطور باشد. معلوم است که پولشان از پارو بالا میرود؛ این آدمها را می گویم، اما انگار آنقدر که دلشان میخواهد نیست وگرنه به جای اینکه در قسمت پرت کانال، خانهای به سبک معماری ویکتوریا بخرند، آن سوی آبراه خانهای اصیل میخریدند. آجرهای قرمز و پنجرههای برجسته به سبک معماری ویکتوریایی است اما باغهایشان کوچکتر و گاراژهایشان بزرگتر است، البته نه در حدی که بشود آن را تقلب محض دانست. اطلاعیهای که روی در ورودی چسبانده بودند، نشاندهندۀ آن بود که آنها خودشان حسابی خانه و باغ را گشتهاند. باورتان نمیشود چند بار بچههایی را که میگفتند گم شدهاند زیر تختخواب یا داخل کمد پیدا کردهایم. گم که نه، قایم میشوند و بیشتر این داستانها هم آخر و عاقبت خوشی ندارد.»
«وقتی در را باز میکند، منظورش را میفهمم. اینجور اتاقهای بچه را فقط میشود در فیلمهای طنز تلویزیونی دید. هیچچیز در اتاق ولو نیست و چیزی هم زیر تخت چپانده نشده است. شانه و برس دقیقاً کنار هم قرار گرفتهاند. عروسکها مرتب کنار هم نشستهاند و با چشمان گرد و برّاقشان به ما زل زدهاند. دیدن اتاق بیشتر نگرانم میکند، چون بچۀ پرشروشوری که من در آن فیلم ویدئویی دیدم با این اتاق مرتب جور درنمیآید. بعضی اتاقهای خالی شخصیت آدمهایی را که قبلاً در آنها زندگی میکردهاند، تداعی میکنند. اما این اتاق روح ندارد. تنها چیزی که نشان میدهد روزی آن دختربچه اینجا بوده، پوستر یکی از شخصیتهای کارتونهای والتدیزنی است که به یکی از دیوارها چسباندهاند؛ پرنسس مریدا در انیمیشن شجاع با موهای قرمز بههمریخته و تنها در جنگل که زیر آن با خط نارنجی درشت نوشته شده است: سرنوشتت را تغییر بده. جیک هم عاشق این فیلم بود؛ دو بار او را به دیدن آن بردیم. پیام خوبی برای بچهها داشت؛ «اشکالی نداره خودت باشی؛ فقط باید جرئت داشته باشی خود واقعیت رو نشون بدی.» دخترک کنار من رشتۀ افکارم را پاره میکند و میگوید: «وحشتناکه، نه؟» حداقل عقلش میرسد صدایش را پایین نگه دارد.»
«تا ساعت شش، انرژی برای تیم تحقیقاتی باقی نمیماند. جادۀ کنار آبراه را تا بیش از یک مایل از سمت شمال املاک نوارکشی کردهاند تا مردم وارد نشوند و تیم تحقیقاتی در سرتاسر محدوده، سانت به سانت بوتهها را با میله میگردند و هر چیزی را که ممکن است مدرک محسوب شود، در کیسههای پلاستیکی جمعآوری میکنند. کاغذهای شکلات، قوطیهای نوشابه، یک لنگه کفش بچگانه. اریکا سامر کمر دردناکش را صاف و به ساعتش نگاهی میکند و با تعجب میگوید: «چرا اینجا فقط یه لنگه کفش هست؟ اونایی که گمش کردن با یه لنگه کفش لنگ زدن و رفتن خونه؟ به هر حال مگه یه لنگه کفش گم میشه؟ نمیشه متوجه نشی که گم شده.» و بعد با خودش میگوید حتی فکر کردن به آن هم بیمورد است و سرش را تکان میدهد و دلیلش را افت قند خون میداند. چند متر جلوتر، شش، هفت داوطلب حفاظت از محیط زیست با چکمههای پلاستیکی به سمت نهر آبهایی میروند که نصفشان با برگهای پوسیده و آشغالهایی که قایقرانان ریختهاند، پر شده است. بعد از آن همه روزهای داغ، سطح آب پایین و بوی بد آنها بیشتر شده است. تا اینجا، آنها صدها متر از مناطق حفاظتشده را پاکسازی کردهاند. با وجود اینکه اریکا هفت هشت کیلومتر دورتر از اینجا زندگی میکرد، حتی نمیدانست این منطقه اینجا هست. اما مدرسۀ او از آن مدرسههایی که بچهها را به گردش علمی یا مطالعه در طبیعت میبرند، نبود؛ معلمها به اندازۀ کافی دردسر کنترل هرجومرج مدرسه را داشتند.»
داستان بازرس آدام فولی با رمان نزدیک خانه و صحنهای از گمشدن دیزی میسون هشت ساله در یک مهمانی در باغِ پشت خانهشان شروع میشود. مهمانی بزرگی در خانۀ دیزی برگزار شده است و مهمانان زیادی از جمله همسایهها، دوستان مدرسۀ دیزی و والدین آنها در این مهمانی حضور داشتند. بازرس آدام فولی میداند که در نود درصد چنین پروندههایی، پای کسی نزدیک به افراد خانه، خانواده، دوستان، همسایهها یا شخصی در محل در میان است. اما خانوادۀ دیزی رفتار عجیبی دارند، مادرش وسواس زیادی به حفظ ظاهر دارد، در حالیکه پدرش حین بازجویی بسیار سرد و تدافعی عمل میکند و برادر کوچکتر دیزی نیز بسیار گوشهگیر است و با هیچکس ارتباط نمیگیرد. فولی حالا شبانهروز کار میکند تا اثری از این دختر کوچک پیدا کند اما انگار دیزی در هوا ناپدید شده و هیچکس نیز هیچ چیزی ندیده است. اما هر کسی یک نظری دارد و ظاهراً هر کسی رازی برای پنهان کردن دارد. آیا فولی میتواند با کمک تیمش پیش از آنکه دیر شود دیزی کوچک را پیدا کند؟
• زوج همسایه اثر شری لاپنا و اولین رمان این نویسنده است که توانست خیلی سریع به موفقیت برسد. داستان این کتاب حول محور زوجی به نامهای آنه و مارکو میچرخد که پس از کنسل شدن حضور پرستار بچهشان، تصمیم میگیرند نوزاد شش ماههشان را در خانه تنها بگذارند و در مهمانی شام خانۀ همسایه شرکت کنند. آنها هر نیم ساعت به نوزاد سر میزنند اما زمانی که ساعت یک نیمهشب به خانه برمیگردند نوزاد گم شده است.
• کتاب نجواگر اثر الکس نورث نویسندۀ انگلیسی است که در سال 2019 منتشر شد. این کتاب یکی از هیجانیترین رمانهای مخوف پلیسی است. داستان یک قاتل زنجیرهای معروف به نام «نجواگر» که با ربودن پنج پسر کوچک، یک شهر کوچک در بریتانیا را وحشتزده میکند چون هیچ بچهای که نجوایش را میشنید زنده نمیماند. نجواگر حالا بیش از یک دهه است که در زندان به سر میبرد.
• کلکسیونر چشم اثر معروفِ سباستین فیتسک نویسندۀ فرانسوی است که در سال 2011 منتشر شد. این کتاب داستان یک قاتل سریالی است که تاکنون چندین زن را به قتل رسانده است و حالا زنی را کشته و پسربچهاش را دزدیده است. این قاتل به پدر بچه چهل و پنج روز فرصت میدهد تا پسرک را پیدا کند وگرنه سرنوشت وحشتناکی در انتظار کودک خواهد بود. قاتل قصد دارد پس از چهل و پنج روز چشمان کودک را از حدقه در بیاورد.
کارا هانتر نویسندۀ رمانهای جنایی و پرفروش در آکسفورد زندگی میکند و بیشتر کتابهای جناییاش در حوالی همین شهر رخ میدهند. رمان نزدیک به خانه اولین رمان او با حضور بازرس فولی و تیم پلیس او در آکسفورد است و دومین کتابش «در تاریکی» با حضور همین کارآگاه قرار است به زودی منتشر شود. بیش از یک میلیون نسخه از رمانهای این نویسنده در سرتاسر جهان به فروش رفته است.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.