راض بابا

(1)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
249

علاقه مندان به این کتاب
5

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
2

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب راض بابا

انتشارات شهید کاظمی منتشر کرد:
یک دفعه در خود فرو رفت. انگار می خواست حرفی را به زبان بیاورد. نگاه مختصری به من کرد و گفت : «« مامان ، من یه آرزویی دارم .. دعا می کنین بر آورده بشه ؟ »»
التماس دعایش ، هنگام تحویل سال از یادم نرفته بود .
خندان پرسیدم :«« دختر من چه آرزویی داره ؟»»
از پنجره آشپزخانه ، بیرون را نگاه کرد .
مامان ، دعا کنین بشم جراح قلب و خدا یه مطبی بهم بده که پنجره اش رو به کعبه باز شه .
فروشگاه اینترنتی 30 بوک .

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی