طرز فکر

طرز فکر از سایت گودریدز امتیاز 4.1 از 5 را دریافت کرده است.

طرز فکر از سایت آمازون امتیاز 4.6 از 5 را دریافت کرده است.

طرز فکر اثر دکتر کارول دوک استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد است. این کتاب اولین‌بار در سال 2006 منتشر شد و کارول دوک در این کتاب به بررسی نظریهٔ طرز فکر خود پرداخت. کارول دوک که در زمینهٔ روانشناسی طرز فکر و باورها به فعالیت می‌پردازد، پس از دهه‌ها تحقیق، به یک ایدهٔ ساده اما پیشگامانه رسید: قدرت طرز فکر و باورها. او معتقد است ممکن است از وجود این باورها آگاه باشید یا نباشید، اما این باورها به‌شدت بر روی خواسته‌هایتان و میزان موفقیت شما تأثیر می‌گذارند. این بخش از روانشناسی همچنین به شما نشان می‌دهد که چگونه تغییر باورهایتان، حتی ساده‌ترین باورهایتان، می‌تواند اثرات عمیقی داشته باشد.

«دِوِک با کمک پژوهش‌های هوشمندانه‌اش و قلم شیوا و جذابی که دارد، نشان می‌دهد که چگونه باورهایی که در مورد توانایی‌هایمان داریم، بر نحوهٔ یادگیری ما و مسیری که در زندگی طی می‌کنیم، تأثیر می‌گذارد.» - بیل گیتس، وبلاگ گیتس نوتس

«کتاب خوب کتابی است که کلمات آن را باور داشته باشید. کتاب عالی کتابی است که توصیه‌هایش را به کار بگیرید. این کتابی است که می‌تواند زندگی شما را تغییر دهد، همان‌طور که ایده‌های آن،‌ طرز فکر من را تغییر داد.» - رابرت جی. استرنبرگ، نویسنده

«یک خواندنی ضروری برای والدین، معلمان و مربیات و همچنین برای کسانی که دوست دارند احساس موفقیت و رضایت خود را افزایش دهند.» - لایبرآری ژورنال

زمانی که وارد طرز فکری می‌شوید، درواقع وارد جهان جدیدی شده‌اید. در جهانی که صفات ثابتی دارد، در جهانی که موفقیت یعنی اثبات هوش و یا استعداد و ثابت کردنِ خودتان. هیچ کتاب دیگری تاکنون بدین گونه این طرز فکر را توضیح داده و به شما نگفته چگونه از آن در زندگی‌تان بهره ببرید. والدین، معلمان، مدیران، و ورزشکاران می‌توانند از ایده‌های این کتاب برای پرورش ذهن و تفکر دانش‌آموزان و فرزندان‌شان استفاده کنند.

«وقتی محقق جوانی بودم و به‌تازگی شروع به فعالیت کرده بودم، اتفاقی افتاد که زندگی‌ام را تغییر داد. درک این موضوع که افراد چگونه با شکست برخورد می‌کنند ذهنم را به خود مشغول کرده بود و تصمیم گرفتم با تماشای چگونگی دست‌وپنجه نرم‌‌کردن دانش‌آموزان با مشکلات سخت، آن را مورد مطالعه قرار دهم؛ بنابراین بچه‌ها را یکی‌یکی به اتاقی در مدرسه‌شان آوردم، کاری کردم که احساس راحتی داشته باشند و سپس یک سری پازل به آن‌ها دادم تا حل کنند. اولین پازل‌ها نسبتاً آسان، اما بعدی‌ها سخت بودند. همان‌طور که دانش‌آموزان غر زدند، عرق کردند و به‌شدت تلاش کردند، راهکارهای آن‌ها را تماشا، و افکار و احساسات‌شان را بررسی کردم. انتظار داشتم در میان کودکان، تفاوت‌هایی در چگونگی برخورد با مشکلات باشد، اما چیزی دیدم که هرگز انتظار آن را نداشتم. در مواجهه با پازل‌های سخت، پسر ده‌ساله‌ای صندلی‌اش را جلو کشید، دست‌هایش را به هم مالید، لب‌ولوچه‌اش را لیسید و فریاد زد: «من عاشق چالشم!» دیگری در حالی‌که به‌سختی مشغول پازل‌ها بود، با خوشحالی نگاه کرد و با اقتدار گفت: «می‌دانید، امیدوار بودم این آموزنده باشد!» متعجب شدم. آن‌ها چه اشتباهی می‌کردند؟ همیشه فکر می‌کردم که شما یا می‌توانید شکست را مدیریت کنید یا از عهده‌اش برنمی‌آیید! هرگز فکر نمی‌کردم کسی شکست را دوست داشته باشد. آیا آن‌‌ها، کودکان عجیب‌وغریبی بودند یا از چیزی آگاه بودند؟»

«همچنین مسئله دیگری که جدید است این است که تفکرات در مورد تلاش و ریسک، از طرز فکر بنیادی‌تر آن‌ها نشأت می‌گیرد. البته منظور فقط این نیست که برخی افراد به‌طور اتفاقی، ارزش به‌چالش کشیدن خود و اهمیت تلاش را درک کنند. تحقیقات ما نشان داده است که این امر به‌‌طور مستقیم از طرز فکر رشد ناشی می‌شود. هنگامی که طرز فکر رشد را که تمرکز آن بر پیشرفت است به افراد آموزش می‌دهیم، ایده‌های چالش و تلاش قابل درک می‌شوند. به‌طور مشابه، اینطور نیست که برخی از افراد به‌طور اتفاقی از چالش و تلاش متنفر باشند. هنگامی که (به‌طور موقت) افراد را در چارچوب طرز فکر ثابت قرار می‌دهیم که تمرکز آن بر صفات ثابت است، آن‌ها به‌سرعت از چالش می‌ترسند و تلاش را بی‌ارزش تلقی می‌کنند. اغلب، کتاب‌هایی با عناوینی مانند ده راز موفق‌ترین افراد جهان را می‌بینیم که قفسه‌های کتاب‌فروشی‌ها را پر کرده‌اند، این کتاب‌‌ها ممکن است راهنمایی‌های بسیار مفیدی ارائه کنند؛ اما معمولاً شامل لیستی از جملات بی‌ارتباطتند، مانند «ریسک‌پذیرتر باشید!» یا «خودت را باور کن!» اگرچه افرادی را که می‌توانند این‌گونه باشند تحسین می‌کنید، اما برایتان مشخص نیست که ارتباط آن‌ها چیست یا این‌که چگونه شما هم می‌توانید به آن شیوه عمل کنید؛ بنابراین برای چند روزی الهام می‌گیرید، اما اساساً موفق‌ترین افراد جهان هنوز هم رازهای خود را دارند!»

«وقتی زن جوانی بودم، می‌خواستم همسری مثل شاهزاده‌ها داشته باشم. بسیار خوش‌تیپ، بسیار موفق، شخصی بسیار قدرتمند و مهم در جامعه. دنبال کاری جذاب بودم که بیش‌ازحد سخت و مخاطره‌آمیز نباشد، و آن را برای اثبات خودم می‌خواستم. سال‌ها طول کشید تا اینکه خشنود و راضی شوم. مرد فوق‌العاده‌ای پیدا کردم اما کارش در حال توسعه و پیشرفت بود. شغل خوبی یافتم اما واقعاً چالشی بود و تلاش مداومی می‌طلبید. هیچ چیز آسان نبود. پس چرا راضی هستم؟ طرز فکرم را تغییر دادم. آن را به‌خاطر کارم تغییر دادم. روزی من و ماری بندورا، دانشجوی دکترایم، سعی کردیم بفهمیم که چرا برخی از دانش‌آموزان تا این اندازه گرفتارِ اثبات توانایی خود هستند در حالی‌که دیگران فقط با آرامش و لذت یاد می‌گیرند. ناگهان متوجه شدیم که دو معنی برای توانایی وجود دارد، نه یکی: تواناییِ ثابت که باید اثبات شود و توانایی قابل تغییر که باید از طریق یادگیری پرورش یابد. این‌گونه بود که ایده «طرز فکرها» متولد شد. فوراً متوجه شدم که کدام‌یک از آن‌ها را داشتم. فهمیدم که چرا همیشه نگران اشتباهات و شکست‌ها بودم و برای نخستین‌بار دریافتم که می‌توانم انتخاب کنم.»

سهم کلیدی دوک در روانشناسی اجتماعی به مفهوم نظریه‌های ضمنی هوش و شخصیت مربوط می‌شود که اولین‌بار در مقاله‌ای در سال 1988 آن را معرفی کرد. در ادبیات آکادمیک، اصطلاح «نظریه‌های ضمنی» مترادف با «باورهای ضمنی» یا همان «ذهنیت‌ها» است. دوک بعداً این مفهوم را در کتاب طرز فکر به‌طور کامل توضیح داد. بر اساس نظر دوک، افراد را می‌توان براساس ذهنیت‌شان در مورد اینکه توانایی از کجا می‌آید، در یک زنجیره قرار داد؛ کسانی که موفقیت خود را مبتنی بر توانایی ذاتی می‌دانند دارای یک طرز فکر ثابت یا همان ذهنیت ثابت هستند و کسانی که معتقدند موفقیت‌ آن‌ها بر اساس سخت‌کوشی، یادگیری، آموزش و سرسختی به دست می‌آید، ذهنیت رشد دارند. به گفتهٔ دوک افراد ممکن است لزوماً از طرز فکر خود آگاه نباشند، اما ذهنیت آن‌ها همچنان براساس رفتارشان قابل تشخیص است و به‌ویژه در واکنش آن‌‌ها به شکست مشهود است. افرادی که از طرز فکر ثابت برخوردارند، از شکست می‌ترسند چون آن را بیانیه‌ای منفی در مورد توانایی‌های اولیه‌شان فرض می‌کنند، درحالی‌که افراد با طرز فکر رشد، چندان به شکست اهمیت نمی‌دهند یا از شکست نمی‌ترسند، چون می‌دانند عملکردشان قابل‌بهبود است و یادگیری از شکست ناشی می‌شود. او استدلال می‌کند که طرز فکر رشد به فرد اجازه می‌دهد تا زندگی کم‌استرس و موفق‌تری داشته باشند.

کارول دوک در این کتاب منحصربه‌فرد به شما نشان می‌دهد که چگونه موفقیت در مدرسه، کار، ورزش، هنر و تقریباً هر زمینه‌ای از تلاش‌های انسانی می‌تواند به‌طور چشمگیری تحت‌تأثیر نحوهٔ تفکر ما در مورد استعدادها و توانایی‌هایمان قرار بگیرد. در کتاب طرز فکر می‌آموزید که چگونه باوری ساده در مورد خودتان، بخش بسیار زیادی از زندگی شما را هدایت می‌کند. درواقع، به تمام بخش‌های زندگی‌‌تان نفوذ می‌کند. بسیاری از تفکراتی که دربارهٔ شخصیت خودتان دارید، درواقع ناشی از این «طرز فکر» است. این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌ها و گزارش‌های دکتر کارول است و هر فصل آن پر از داستان‌هایی برگرفته از تیتر اخبار است یا نویسنده آن را براساس زندگی و تجربه‌های خودش نوشته است. در پایان هر فصل و در فصل آخر، شما با راه‌های استفاده از درس‌ها آشنا می‌شوید؛ راه‌هایی که به کمک آن‌ها می‌توانید طرزِ فکر هدایت‌گرِ زندگی‌تان را تشخیص دهید، درک کنید این طرز فکر چگونه کار می‌کند و در صورت تمایل آن را تغییر دهید.

فصل ۱) طرز فکر
فصل ۲) بررسی عمیق‌تر طرز فکرها
فصل ۳) حقیقت توانایی و دستاورد
فصل ۴) ورزش: طرز فکر یک قهرمان
فصل ۵) کسب‌وکار: طرز فکر و رهبری
فصل ۶) روابط: طرز فکرها در روابط عاشقانه
فصل ۷) والدین، معلمان و مربیان: طرز فکرها از کجا می‌آیند؟
فصل ۸) تغییر طرز فکرها

• کتاب قدرت شروع ناقص اثر جیمز کلیر روزنامه‌نگار و نویسندهٔ مشهور نیویورک تایمز است. او در این کتاب از تغییر کوچک‌ترین عادت‌‌ها صحبت کرده است و با کمک مقاله‌ها و داستان‌های گوناگونش به مخاطبین و علاقه‌مندان یاد می‌دهد چطور می‌توانند به جای منتظر لحظهٔ عالی نشستن، از هر جایی رسیدن به علایقشان را شروع کنند.

• کتاب دوباره فکر کن اثر آدام گرنت روانشناس آمریکایی است. او در این کتاب به بررسی هنر انتقادی بازاندیشی پرداخته است و به شما نشان می‌دهد چطور بازنگری و اصلاح تفکرات‌تان می‌تواند زندگی‌تان را تغییر دهد. او به شما کمک می‌کند ماهیچه‌‌های فکری و عاطفی خود را دوباره بسازید.