نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات سنگ منتشر کرد:
(الکس مایکلیدیس) سال 1977 در قبرس از پدری قبرسی- یونانی و مادری انگلیسی به دنیا آمد. در دانشگاه کمبریج ادبیات انگلیسی خواند و از موسسه فیلم آمریکا در لس آنجلس، لیسانس فیلم نامه نویسی گرفت. مایکلیدیس در سالهای 2013 و 2018 دو فیلم نامهی سینمایی نوشت و خیلی زود به عنوان فیلم نامه نویس جایگاهش را تثبیت کرد. اما سال 2019 به نوشتن رمان روی آورد و ناگهان نامش سر زبانها افتاد. (بیمار خاموش) نخستین رمان اوست، اما احتمالا موفقیت شگفت همین اولی باعث میشود حالا در توصیف او، به جی فیلم نام نویس، بیشتر از عبارت داستان نویس استفاده شود.
(بیمار خاموش) بلافاصله بعد از انتشار در اوایل سال 2019، در صدر پرفروشهای نیویورک تایمز و سایر فهرستها و سایتهای معتبر قرار گرفت و هفتههای زیادی در این فهرست باقی ماند.
(بیمار خاموش) داستان زندگی نقاش معروفی به نام (آلیسیا برنسون) است که با عکاسی به نام (گابریل) ازدواج کرده و زندگی ظاهرا خوبی دارد. آنها در خانهای دلباز با پنجرههایی بزرگ در یکی از مناطق اعیانی زندگی میکنند. تا این که یک شب آلیسیا وقتی که شوهرش از سرکار به خانه برمی گردد، پنج بار به صورت او شلیک میکند و بعد از آن، دیگر کلمهای بر زبان نمیآورد. سکوتی مرگبار که رازهای زیادی در خود دارد…
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
کتاب بیمار خاموش از سایت گودریدز امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب بیمار خاموش از سایت آمازون امتیاز 4.4 از 5 را دریافت کرده است.
• برندۀ جایزۀ بهترین کتاب معمایی و هیجانانگیز سال 2019 گودریدز
• کتاب منتخب باشگاه کتابخوانی ریچارد و جودی
• کتاب ماه تایمز
• برندۀ جایزۀ بری انتشارات بارنز و نوبل برای بهترین کتاب اول
بیمار خاموش تریلر روانشناختی تکاندهنده، اثر الکس مایکلیدیس نویسندۀ بریتانیایی-قبرسی است. بیمار خاموش اولین رمان مایکلیدیس بود که در سال 2019 منتشر شد. این کتاب داستان نقاشی به نام آلیسیا است که همسرش را به قتل میرساند و پس از آن در سکوت فرو میرود و دیگر لب به سخن باز نمیکند. پس از مدتی، درمانگری از راه میرسد و میخواهد او را درمان کند، روانکاو بهطرز وسواسگونهای به دنبال یافتن انگیزۀ آلیسیا است. کتاب بیمار خاموش پس از انتشار در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار گرفت و به مدت ده هفته پرفروشترین کتاب ساندی تایمز بود.
• کتاب بیمار خاموش به طور کلی نقدهای مثبت فراوانی از منتقدان دریافت کرد.
«بیمار خاموش یک تریلر فراموشنشدنی است... ترکیبی از کتابهای هیچکاک، آگاتا کریستی و تراژدیهای یونانی. بیمار خاموش رمانی شستهورفته و تروتمیز است و سبکی منحصربهفرد دارد.» - اینترتیمنت ویکلی
«نثر رمانِ بیمار خاموش فشرده است و نویسنده هیچ جزئیات اضافیای به کتاب نیفزوده است. طرح جذاب، تنشی که در طول داستان جاری است و پایان تکاندهندۀ آن شما را میخکوب میکند.» - گاردین
رمان بیمار خاموش، داستانی مهیج و ترسناک است و نویسنده تصویری تکاندهنده از یک قاتل را ترسیم کرده است و به بهترین شکل زیر روح شما میخزد. اگر به خواندن داستانهای جنایی و ترسناک علاقه دارید، حتماً کتاب بیمار خاموش را بخوانید.
«تابلو، پرترهای است که آلیسیا روزهای پس از قتل در استودیوی خانهاش کشیده. او را در حالی کشیده که جلو بوم و سهپایه ایستاده و قلممو به دست دارد. تصویر زنی است. بدنش با تمام جزئیات ممکن نشان داده شده؛ موهای بلند قرمزی که روی شانههای استخوانیاش ریخته، رگهای آبی بیرون زده از پوست شفافش و جای تازهی زخم روی هر دو مچ دستش. قلممو را بین دو انگشتش گرفته. این رنگ قرمز است که از قلممو میچکد یا خون؟ ژست نقاشی کردن را گرفته، اما بوم هنوز خالی است. مثل حالت صورتش. سرش را به طرف شانهاش برگردانده و انگار مستقیم به ما زل زده است. دهانش باز و لبانش از هم جدا شده است. بیصدا. در طول محاکمه جین فلیکس مارتین که مدیر گالری کوچک سوهو است و آلیسیا را معرفی کرده، تصمیم بحثبرانگیزی گرفت که بیشتر افراد به خاطر نمایش آلکستیس او را هولناک و مبالغهآمیز خواندند. این موضوع که هنرمندی داشت از کشتن شوهرش شانه خالی میکرد، موجب شده بود که برای اولین بار در تاریخ گالریها بازدیدکنندهها تا بیرون در ورودی صف بکشند. من در صف با هنردوستان دیگر ایستاده و منتظر نوبتم بودم و به چراغ نئونی قرمز فروشگاه کناری نگاه میکردم. مردم یکی یکی وارد میشدند و به سمت تابلو هجوم میبردند. انگار به دیدار خانهی ارواح آمدهاند.»
«شانس دفاع از او کم بود اما میشد برایش درخواست تخفیف مجازات داد. آلیسیا سابقهی مشکلات روانی داشت که به کودکیاش برمیگشت. قاضی این را شایعهای در نظر گرفت، اما سرانجام اجازه داد تا لازاروس دیومدیس، پروفسور روانپزشک دادگاه و استاد دانشکدهی امپریال با همکاری رئیس بالینی گراو، واحد امنیت قانونی شمال لندن، او را معاینه کنند. پروفسور دیومدیس عقیده داشت که امتناع کردن آلیسیا از حرف زدن مدرکی برای فشار روانی اوست و او باید با در نظر گرفتن این مسئله محاکمه شود. این یک روش میدانی بود که نشان میداد روانپزشکها دوست ندارند که بیپرده حرف بزنند. دیومدیس میگوید آلیسیا دیوانه است. و این، تنها تعریف از این حالت بود. چرا یک نفر باید کسی را که عاشقش است به صندلی ببندد و از فاصلهی نزدیک به صورتش شلیک کند؟ و بعد بدون توضیح و پشیمانی لب از سخن گفتن ببندد؟ باید دیوانه باشد. باید... در پایان آقای جاستین آلورستون تخفیف مجازات را پذیرفت و از هیئت منصفه خواست که این را در نظر بگیرند. آلیسیا به گراو فرستاده شد و تحت نظر پروفسور دیومدیس قرار گرفت. همان کسی که نظرش روی قاضی تاثیر زیادی گذاشته بود.»
«ایندیرا مشاور رواندرمانی در گراو بود. اواخر دههی پنجاه زندگیاش را میگذراند. صورت گرد و جذاب و موهای مشکی بلندی داشت که به خاکستری میزد. لبخند کوچکی به رویم زد تا خیالم را جمع کند که سؤالهایش آسان است و برای دستگرمی با یک ضربه شوت فریبندهای را به طرفم روانه کرد. کمی فکر کردم. میتوانستم حس کنم که اعضای دیگر هیئت مصاحبه به من نگاه میکنند. درحالی که در ذهنم جوابها را تمرین میکردم، میترسیدم که به چشمانشان نگاه کنم. داشتم داستان دلنشینی دربارهی کار نیمه وقتم در خانهی سالمندان سرهم میکردم. و اینکه چقدر به روانشناسی علاقهمند هستم و همین موجب شده که در دانشگاه، رواندرمانی بخوانم. شانههایم را بالا انداختم و گفتم: «میخواهم به مردم کمک کنم. واقعیت این است.» مزخرف گفتم. البته واقعاً میخواستم به مردم کمک کنم. اما این هدف دومم بود. بهخصوص از زمانی که شروع به درس خواندن کردم. انگیزهی واقعیام خودخواهی محض بود. میخواستم به خودم کمک کنم. و عقیده داشتم همهی افرادی که در مرکز سلامت روانی کار میکنند، همین انگیزه را دارند. ما به سمت این حرفه کشیده شده بودیم، چون آسیب دیده بودیم و میخواستیم از این درسها برای التیام خودمان بهره ببریم. سؤال بعدی این بود که آیا برای انجام این کار آماده بودیم یا نه؟»
کتاب بیمار خاموش با داستان زندگی آلیسیا و گابریل شروع میشود و شما در میانۀ رمان خاطرات آلیسیا برنسون را نیز میخوانید. زندگی آلیسیا برنسون بهظاهر عالی است. او نقاشی معروف است که با یک عکاس مُد ازدواج کرده. آنها در خانهای بزرگ با پنجرههایی مشرف به پارک در یکی از بهترین مناطق لندن زندگی میکنند. یک روز عصر زمانی که گابریل به خانه برمیگردد، آلیسیا پنج بار به صورت او شلیک میکند و پس از آن دیگر هیچ کلمهای به زبان نمیآورد. امتناع آلیسیا از صحبتکردن توجه رسانهها و رواندرمانگرهای زیادی را به خود جلب میکند و این راز تخیل عمومی را هم درباره این قتل تسخیر میکند. قیمت تابلوهای نقاشی آلیسیا و البته عکسهای گابریل سر به فلک میکشد. خودِ آلیسیا اما بیمار خاموشی است که به دور از روزنامهها و کانون توجه در تیمارستان گراو بستری میشود. اما بهزودی نظر تئو فیبر، رواندرمانگری چهلودوساله به آلیسیا جلب میشود و او که مدتی است منتظر فرصت بوده به گراو میرود تا درمان آلیسیا را شروع کند. عزم او برای وادار کردن آلیسیا به صحبت و کشف رازهای زندگی آلیسیا، تئو را به مسیری پیچیده و خطرناک میاندازد و شاید او به حقایقی برسد که با آنها زندگی خودش نیز نابود شود.
• الکس مایکلیدیس پیشنویس رمان بیمار خاموش را حدود 50 بار بازنویسی کرد.
• تراژدی یونانی اثر اوریپیدس الهامبخش اصلی طرح رمان بیمار خاموش بود در حالیکه مایکلیدیس ساختار روایی کتابش را تحت تأثیر آثار آگاتا کریستی نوشت.
• باکرهها رمان دوم الکس مایکلیدیس نویسنده و فیلمنامهنویس بریتانیایی-قبرسی است. این کتاب داستان یک قاتل به نام «ادوارد فوسکا» است که از جانب یک انجمن مخفی متشکل از دانشجویان دختر با اسم باکرهها حمایت میشود. در این میان یک رواندرمانگر به نام ماریانا پس از شنیدن خبر قتلی در کالج کمبریج، بر روی این انجمن مخفی دقیقتر میشود و به رازهایی باورنکردنی پی میبرد.
• مرگ خانم وستاوی اثری از روث وِر نویسندۀ داستانهای جنایی است. نویسنده در این کتاب به داستان هریت وستاوی بیست ساله پرداخته شده که مادرش را از دست داده و بسیار تنهاست. او روزی نامهای دریافت میکند و متوجه میشود ارثی بزرگ از مادربزرگش به او رسیده است، او شک ندارد که این آدم مادربزرگ او نیست! اما به دلیل مشکلات زندگی و هزینههایش تصمیم میگیرد خودش را جای نوۀ این مادربزرگ جا بزند تا بلکه بتواند با پول به مشکلاتش پایان دهد. او به هیچوجه نمیداند که با قدم گذاشتن در این راه، جانش به خطر خواهد افتاد.
• سایهها اثر جدیدی از الکس نورث نویسندۀ کتاب پرفروش «نجواگر» است. این کتاب داستان چند پسر نوجوان است که دست به قتلی آیینی و وحشتناک میزنند. حالا سالها از آن ماجرا گذشته و پل آدامز که به نوعی با این قتل ارتباط داشته است مجبور میشود دوباره به زادگاهاش برگردد و متوجه میشود که قتلی به همان شیوه در نزدیکی محل زندگیاش رخ داده است.
• کتاب سهشنبه گذشت اثری از نیکی جرالد و شان فرنچ، زوج نویسنده است که با نام مستعار نیکی فرنچ آثارشان را به چاپ میرسانند. این کتاب داستان یک رواندرمانگر است که چون شاهد اصلی پرونده مشکل روانپریشی دارد و نمیتواند درست صحبت کند، درگیر یک پروندهٔ جنایی میشود.
• کتاب بازیهای میراث داستانی معمایی و هیجانانگیز اثر جنیفر لین بارنز نویسنده و روانشناس آمریکایی است. این کتاب داستان دختری دبیرستانی به نام ایوری گرمبز است که ناگهان صاحبت میلیاردها دلار ارثیه میشود. حالا او باید برای رسیدن به این ارث یک سال در عمارت هاثورن در کنار نوههای هاثورن زندگی کند و پس از مدتی میفهمد ممکن است حتی از این عمارت زنده بیرون نیاید.
الکس مایکلیدیس در سال 1977 به دنیا آمد. او نویسنده و فیلمنامهنویس بریتانیایی-قبرسی است که بیش از شش میلیون نسخه از اولین رمانش «بیمار خاموش» در سراسر جهان به فروش رفت و پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز و ساندی تایمز شد. مایکلیدیس در قبرس، از پدری قبرسی و مادری انگلیسی به دنیا آمد. او در کالج تیرینیتی و دانشگاه کمبریج رشتۀ ادبیات انگلیسی خواند و پس از آن سه سال در رشتۀ رواندرمانی تحصیل کرد و به مدت دو سال در یک مؤسسۀ اجتماعی برای نوجوانان کار میکرد. کار در این مؤسسه الهامبخش نوشتن اولین رمانش شد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
یکی از بهترین داستانهای جنایی که خوندم. داستان یه رواندرمانگر که سعی میکنه سر از سکوت آلیسیا دربیاره و ببینه چرا شوهرش رو به قتل رسونده و چه اتفاقی افتاده. بینظیر و شگفتانگیز و بهدور از کلمههای اضافی.
سلام و ادب من از خواندن این کتاب بسیار لذت بردم ، متن روان ، قصه جذاب و پیش رونده و به دور از شاخ و برگ اضافه.
من این کتاب رو امروز تموم کردم. من خیلی پسندیدم. مخصوصاً که روند داستان خسته کننده نیست