به دنبال دماغ خیس (قصه‌های غرب وحشی)

«به دنبال دماغ خيس» اولين تجربه شهرام شفيعي در مجموعه «قصه‌هاي غرب وحشي» است که با تصويرگري رضا مکتبي همراه شده است؛ قصه‌هايي که تمام ويژگي‌هاي دنياي وسترن را از قبيل گاو چران‌ها، سرقت، تيراندازي، تقابل خير و شر و تصاحب زمين به تصوير مي‌کشد. به جز کلانتر که شخصيت اصلي داستان‌هاي اوست، ديگر شخصيت‌هاي ثابت قصه‌هاي شفيعي عبارتند ازپروفسور (کلانتر بازنشسته‌اي که هنوز توي ننوي زمان بچگي‌اش مي‌خوابد)، مادربزرگ کلانتر (محکوم به حبس ابد افتخاري به خاطر يک عمر خلافکاري)، فرفره (اسب تيزروي کلانتر که مي‌تواند در جا روي يک پا دور بزند)، قوز بزرگ (ثروتمند‌ترين گربه شهر و مالک مؤسسه خدمات کفن و دفن) و برادرش قوز کوچک. شفيعي در اولين داستانش، موضوع گم شدن نوه يک گاودار ثروتمند و ماموريت کلانتر براي پيدا کردن او را دستمايه کارش قرار داده است. ماجرايي که با ورود مادربزرگ به طمع سرکيسه کردن پيرمرد گاودار و همکاري او با راهزن‌ها براي پيدا کردن يک نوه تقلبي، به گره‌افکني و گره‌گشايي‌هاي طنازانه‌اي منجر مي‌شود. «به دنبال دماغ خيس» به عنوان کتاب اول از مجموعه «قصه‌هاي غرب وحشي»، نشانگر سبک و سياق نويسنده در پرداخت قصه‌اي کميک، به‌کارگيري شوخي‌هاي چند لايه و عميق و نوع نگاه هوشمندانه و غيرسطحي او به طنز است.