نظر خود را برای ما ثبت کنید
نشر علی منتشر کرد:
بنیامین اخم کمرنگی کرد و همانطور که به صورت بهت زده اش نگاه می کرد، گفت: بدیع هستم!
رها لال شده بود!
عطر بنیامین کلا فضا را پر کرده بود.
بنیامین روی مبل نشست. مبل چرمی با صدای پیسی تو رفت. چشم چرخاند و کل اتاق را در چند ثانیه ی کوتاه ورانداز کرد!
ساده و جمع و جور!
بوی رنگ هنوز می آمد.
لولای در هم روغن نخورده بود!
رها همچنان بر و بر نگاهش میکرد! بنیامین نگاهی به صورت بی رنگ و رویش انداخت و با تک سرفه ای گفت: تبریک میگم.
رها دهانش را باز کرد تا حرف بزند!
صدایش گم شده بود...
دهانش را بست... گلویش خشک خشک بود.
بنیامین خودش توضیح داد: بابت تاسیس شرکت جدید!
رها باز سرش را تکان داد.
با دستهای لرزان بورشورها را باز کرد. زیر نگاه تیز بنیامین نمی توانست مانع رعشه ی دستهایش شود!
بنیامین با خونسردی گفت: این بورشورها مال سال هشتاد و نه هست. برای یه شرکت تازه تاسیس کار کردیم. محصولات فروش خوبی داشت اما کیفیت باعث شد فروش متوقف بشه!
رها چشم از بورشورها برداشت و در نگاه بنیامین خیره شد و با لحن گرفته و آهسته ای پرسید: حالتون خوبه؟!
بنیامین با تعجب یک تای ابرویش را بالا برد و گفت: البته! چطور؟!
رها با همان صدا گفت: اولش حالتون رو نپرسیدم! بنیامین پوزخند کمرنگی زد و با تک سرفه ای خنده اش را جمع و جور کرد و گفت: بله ممنون.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.