در ابتدای فصل مینا

(0)

2,600,000ریال

2,340,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
8

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب در ابتدای فصل مینا

انتشارات شادان منتشر کرد:
آن كه می‌رود، آن كه می‌‏ماند...
خواستم از مهاجرت بنویسم به یاد صحبت یكى از اهل ادب و قلم - خانمى فرهنگى و اكنون میانسال - افتادم كه می‌‏گفت وقتى ایران بودیم شوهرم در هنگام عصبانیت روى من دست بلند می‌كرد و كمى بعد از آن، به شدت ابراز پشیمانى، همراه با عذرخواهى می‌‏كرد و مدعى بود وقتى عصبانى می‌شوم دست خودم نیست! من هم قبول می‌كردم و این روال تا رفتن و مهاجرت ما ادامه داشت. آنجا هم گاهى این اتفاق مى‏افتاد تا اینكه بعد از چند بار یكى از همسایگان - و نه حتى خودم! - به پلیس زنگ زده بود و الباقى ماجرا...

این خانم كه سال‏‌هاست زندگى مستقل و جدایى دارد ادامه می‌داد كه بعد از آن شب تازه فهمیدم كه حرف‏‌هایى مثل «عصبانى می‌شوم و دست خودم نیست!» اصلاً حقیقت ندارد و من ساده‌‏لوحانه عذرخواهی‌‏اش را می‌پذیرفتم. پلیس چنان درسى به همسر سابق من داد كه دیگر هیچگاه كنترل از دستش خارج نشد! انگار تا قبل از آن از عكس‏العمل من خیالش راحت بود.

كلمه «مهاجرت» كه سال‏هاست براى ما غریبه نیست بی‌دلیل مرا به بیان این خاطره كشاند ولى تجربه‌‏اى كه در این چند دهه از این موضوع داشته‌‏ایم براى هر كس نتیجه‌‏اى مستقل داشته است: هنوز بسیارند كسانى كه بعد از مدتى تازه می‌فهمند كه تصورات‏شان با واقعیت فاصله بسیارى دارد و بی‌جهت براى خود بهشتى بی‌مانند را تصویر كرده بودند. همچنان كه برخى موفقیت و ثبات امروز خود را مدیون این تصمیم سخت و كندن و رفتن می‌‏دانند. حرفِ همه هم می‌‏تواند درست باشد فقط باید فراموش نكنیم كه نسخه واحدى براى خوب یا بد بودن مهاجرت وجود ندارد. شاید بتوان گفت هم شرایط و موقعیت شخص در مهاجرت مهم است و هم زمان و مكانى كه به آن مهاجرت می‌كند، ولى تجربه‏‌هاى بسیارى را دیده و شنیده‌‏ایم كه همین تصمیم به مهاجرت، موجب گسیختن خانواده‌‏اى شده است. یكى قصد رفتن می‌كند و آینده و آمالش را در آن سو می‌بیند و همراهش به دلایل دیگر حاضر به رفتن نیست. یكى می‌رود و آن دیگرى میماند و این می‌‏شود فاصله‌‏اى ابدى میان آنان كه روزى با عشق زیر یك سقف، زندگى خود را شروع كرده بودند.

قصه‏‌گوى این اثر گوشه چشمى به این موضوع داشته و بخشى از روایت خود را بر این مبنا گذاشته است. داستانش شروعى پُر انرژى دارد كه خواننده را پرسشگر و با قصه همراه می‌‏سازد. شاید هم مهم‏ترین خصلت رمان همین باشد:

زندگىِ دیگران را در میان خطوط زندگى كردن... و این یعنى پیدا كردن تجربه‌‏اى كه در زندگى ما، یک روز به كار خواهد آمد.

بگذریم. دعوت می‌كنم امروز با فراز و فرود داستان هم میسر شوید و از روایت قصه‏‌گوى ما لذت ببرید.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی