%10


دفعات مشاهده کتاب
6554
علاقهمندان به این کتاب
104
میخواهند کتاب را بخوانند.
5
کتاب را پیشنهاد میکنند
15
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
4
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات مثلث منتشر کرد:
علاوه بر لابي بزرگش که پر است از آدمهاي ريز و درشت از مليتهاي مختلف، حياط هم غلغله است. غلغلهي آدمهايي که هرکدام از جايي و نژادي هستند، ميخندند و سرخوشاند و گوش سپردهاند به نواي موسيقي و چشم دوختهاند به ديوارهاي نقاشي شده و گرافيتيهاي زيبا. اينجا درست شبيه اجلاس ساليانهي سازمان ملل متحد است. با اين تفاوت که نه کسي ميخواهد بحران برمه و يمن را حل کند، نه کسي دغدغهي تحريم دارد، و نه کسي ميخواهد جنايتهايش را توجيه کند.... سياست جايش را به آرامش داده و لبخند زبان مشترک همهي آدم هاست. اينجا دندانها براي فشار آوردن بر خرخرهي کسي ماموريتي ندارند. ماموريتشان اين است که بيرون بيفتند و سفيديشان را در اين شامگاه پائيزي نيمهي نوامبر به رخ بکشند.
فروشگاه اينترنتي 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
نشر
شابک
9786008482178
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
144 صفحه
نوبت چاپ
9
وزن
282 گرم
سال انتشار
1402
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.

الهه شيخ
24 آبان 1400
من از منصور ضابطیان کتاب چای نعنا روخوندم قلم خودمونی و روونی داشت و لذت بردم دوست دارم بقیه ی سفرنامه ها از جمله بی زمستان هم بخونم

زهرا پارسایی
09 دی 1398
کاش جهان از فابريکا اداره مي شد....
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.

علی جواهری
24 آبان 1400
0
امان از این تاریخ که هر که از راه می رسد،بلایی سر آن می آورد و حاصلش را تحویل نسلی می دهد که نه در شکل گیری آن نقشی داشته، نه اعتقادی به آن دارد و نه علاقه مند به ادامه ی آن است.

زهرا پارسایی
09 دی 1398
1
کاش جهان از فابريکا اداره مي شد.......

سید حسین حسینی
09 دی 1398
1
سياست جايش را به آرامش داده و لبخند زبان مشترک همهي آدم هاست. اينجا دندانها براي فشار آوردن بر خرخرهي کسي ماموريتي ندارند(جمله زيبا و آرزوي بشري در کتاب)

پیام یعقوبزاده
07 دی 1398
5
تصوّر خيليها از سفر، رفتن به جايي بسيار دور است، درحاليکه گاهيوقتها همين نزديکيها هم اتّفاقهاي خوبي ميافتد. وقتي خود سفر در ذهن اصالت پيدا کند، حتّي يک جابهجايي يکروزه هم ميتواند حال آدم را بهتر کند.

عفت حسنی
04 دی 1398
3
آن سوتر از خانه دلبر زندان شهر است و هر روز صبح زن ها و مردهاي زيادي را مي بينم که آواره ي آن اطرافند تا شايد بتوانند عزيزانشان را ملاقات کنند. اينکه آن عزيز دزدي کرده، دعوا کرده يا در کار بزرگان دخالت کرده فرقي نمي کند. براي آنهايي که اينجا در حاشيه گلکاري بلوار سرگردان و بيقرارند، آن زنداني عزيز است، هر که مي خواهد باشد.

الهام مردانی
04 دی 1398
4
در تاجيکستان آدم احساس غربت نمي کند. گرماي رابطه ها درست شبيه ايران است. مهمان نوازي گاه افراطي باعث مي شود احساس کنيد خانه ي يکي از قوم و خويش هايي رفته ايد که سر سفره آنقدر اصرار ميکنه غذا بخوريدکه بدتر معذب مي شويد.

سید اسلامی
03 دی 1398
6
مسئول پذيرش از سهراب مي پرسد: برادر شُمُو از کُجُو آمده اند؟ و سهراب سرش را بالا مي گيرد و با لحني افتخارآميز مي گويد: هموطن خودمان هستند، از ايرُن باستان آمده اند. دخترک سري به تحسين تکان مي دهد و با لبخند مي گويد: نغز آمده ايد... ايرُن باستان... ايرُن باستان ... . .

امیرحسین عامری
02 دی 1398
6
صاحبخانه خانمي است حدودا چهل ساله و بسيار محترم. دلبر خانم که خندان است و قد بلندش در آن لباس بلند و زيبا، کشيده تر به نظر ميرسد. روسري اش را طوري به سر بسته که مو هايش معلوم نيست اما مثل ديگر زنان تاجيکستان، حساسيتي روي گردن و شانه هايشان ندارند. صفحه21
شاید بپسندید














از این نویسنده














171٬000 تومان
190٬000
%10