نظر خود را برای ما ثبت کنید
نشر نیماژ منتشر کرد:
«ساعت باران» دومین رمان هادی معیری نژاد، مانند رمان قبلی وی «هیتلر را من کشتم»، فضایی رازآلود و معمایی دارد. معلمی جوان برای تدریس به یکی از شهرهای شمالی می رود و در اقامتگاهش که باغی مصادره شده از اموال یک ملاک قدیمی است با اتفاقات عجیبی مواجه می شود. حوادثی خوفناک و رازآلود او را ناگزیر وارد ماجراهایی مرتبط با گذشته ی دو خانواده ی قدیمی و ملاک در آن منطقه می کند.
...................................
تمام تنم سرد سرد بود. بوی مرده در تنم رسوخ می کرد و خاطرهی زیبایی های دختر نوجوان را در من می پژمرد. چشم هایم را بستم و به هرچه معتقد بودم دعا کردم که روح در همین لحظه آزاد شود و از بروز فاجعه جلوگیری کند. چشمانم را با احتیاط باز کردم. روح محکم همان جا ایستاده بود و با قهقهه ای شبیه به خنده ی دایه روحم را خراش می داد. از خودم بی خود شده بودم. به زمزمه و رو به او گفتم: «از اینجا برو... برو تمومش کن... اگه نری فریبرز کشته می شه... حرفای منو می فهمی؟»
اصلاً از دهانم کلمه ای بیرون نمی آمد و حرف های خودم فقط در کاسه ی سر خودم می چرخید. خیلی تلاش کردم که حرف را از دهانم بیرون بکشم، اما لال شده بودم. دهانم از مغز فرمان نمی گرفت. از دست خودم خشمگین شدم. با دست دو سه بار به لب هایم کوبیدم. خون از لب هایم فواره زد. روح جیغی کشید و ناپدید شد و من به پشت افتادم.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.