زندگی چیزی است که باید تحملش کرد، نه چیزی که بتوان از آن لذت برد.
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات گمان منتشر کرد:
فلسفه فقط رشتهای دانشگاهی نیست که در دانشگاه خوانده شود. فلسفه به همه تعلق دارد و همه ما از کودکی سوالاتی طرح میکنیم که جنبه فلسفی آشکاری دارند. این سوالها و پاسخهای آنها «راه زندگی» هرکس را معین میکنند. این مجموعه به مسائلی فلسفی از همین دست میپردازد که همه ما به نوعی در زندگی با آن مواجهیم، از سوالهای کلی گرفته نظیر «معنای زندگی» و «خوشبختی» تا مسائل جزئیتر نظیر درد، بیماری، ترس، ملال، زندگی روزمره، حسد، عشق، مرگ، بخشودن و… زبان این کتابها فنی نیست و همگان میتوانند آنها را بخوانند.
«یادم هست انقلابها چطور در اروپای شرقی شروع شد. اما در کشورهای کمونیستی آدم را جوری بار میآورند که خیال کنی تغییر غیر ممکن است و از تغییر بترسی و بدگمان باشی، چون هر تغییری فقط وضع را بدتر کرده، من دست به سفر زدم تا این تغییرات بعد از انقلاب را از نزدیک خصوصا در زندگی زنان در کشورهای مختلف ببینیم. زندگی زنان به هیچ وجه زندگی هیجان انگیزی نیست و در واقع خیلی هم معمولی و ملال آور است؛ اما میتواند به همان اندازه تحلیل تئوریک سیاسی پایان ناپذیر، وضعیت سیاسی یک مملکت را توضیح دهد. من با زنان در آشپزخامههایشان نشستم و به داستان زندگیشان گوش دادم و آنها از زندگیشان، از بچه هاشان و ازمردانشان برایم حرف زدند و من دیدم طرح کلی زندگی هامان تقریبت عین هم است. همه ما اجبار زیر فشار یک سیستم کمونیستی زندگی کرده بودیم که همه آدمها را به یکسان خرد میکرد. ما زنها چشم انداز مشترکی هم در زندگی داشتیم که با چشم انداز مردها متفاوت بود. ما «از پایین» به مسائل نگاه میکردیم و چشم اندازمان ساده و پیش پا افتاده بود، اما امر سیاسی یعنی امر پیش پا افتاده.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم مجموعهای از مقالات اسلاونکا دراکولیچ، نویسنده، مقالهنویس و روزنامهنگار اهل کرواسی است که اولین بار در سال 1992 به زبان انگلیسی منتشر شد. دراکولیچ که خودش نیز در دوران حکومتهای کمونیستی زندگی کرده در این مقالات نگاهی به زندگی زنان اروپای شرقی تحت رژیمهای کمونیستی، به ویژه یوگسلاوی سابق انداخته است و از تجربیات خود و سایر زنان و رنجهای دوران کمونیسم مینویسد. جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی پس از جنگ جهانی اول در سال 1918 با اتحاد تعدادی از کشورهای نامتجانس تشکیل شد و از آغاز دهه 1990 میلادی طی جنگهای خونین رفتهرفته به هفت کشور کوچکتر تجزیه شد. جنگ خونبار بوسنی در همین دوره رقم خورد.
دراکولیچ در مقالههایش دربارۀ فروپاشی دیوار برلین در سال 1989 و انحلال اتحاد جماهیر شوروی نیز نوشته است. از نظر دراکولیچ، گرچه ایدئولوژی حکومت کمونیستی در مورد برابری جنسیتی و فردگرایی بر مردان نیز تأثیر میگذارد اما او در این کتاب عمدتاً بر تأثیرات منفی ایدئولوژی معیوب بر زنان در محل کار و زندگی شخصی آنها و اینکه چگونه از فردیت و زنانگی آنها جلوگیری میشد تمرکز کرده است. دراکولیچ در این کتاب به مضامینی مثل امید، تأثیرات سیاست بر زندگی شخصی و امکانات اقتدارگرایانۀ سیاست پرداخته است.
کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم اثر اسلاونکا دراکولیچ با ترجمۀ رویا رضوانی را نشر گمان به چاپ رسانده است. این کتاب یک زندگینامه و گزارش شخصی از تجربیات اسلاونکا دراکولیچ در دوران کمونیستی است.
در سال 1945، اتحاد جماهیر شوروی که بسیاری از کشورهای اروپای شرقی را در طول جنگ جهانی دوم فتح کرده بود، شروع به اجرای قوانین جدید دولتی کرد. حزب کمونیسم قول داد که حکومت آنها بهتر از هر حکومت دیگری خواهد بود و اگر مردمی که تحت حکومت کمونیستی زندگی میکنند صبور باشند، در نهایت زندگیای بهتر با مواد غذایی فراوان، پوشاک و خانههای بزرگ خواهند داشت. اما اینطور نشد. همانطور که دراکولیچ در سراسر کتاب خود نشان میدهد دولت کمونیستی بر ساخت سلاحهای جنگی متمرکز بود و آنها در تولید محصولات اساسی و مایحتاج روزمرۀ مردم به مشکل برمیخوردند و حتی در دورانی موز تبدیل به یک کالای لوکس شده بود.
دراکولیچ در کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم میگوید که او و افرادی که میشناخت امیدشان به بهتر شدن زندگی را از دست دادند. وضعیت به قدری خفقانآور بود که اگر یک روزنامهنگار در مقالهای از پیشرفت اجتماعی سخن میگفت که مورد تأیید حزب کمونیست نبود، او را در مطبوعات رسوا میکردند و دیگر نمیتوانست کار کند.
امروزه گرچه کمونیسم دیگر بر اروپای شرقی حکومت نمیکند اما با اینحال دراکولیچ ادعا میکند که تأثیرش بر روی زندگی سیاسی و فرهنگی روزمرۀ مردم باقی مانده است. او مینویسد که میتوان تأثیرات کمونیسم را در موارد بسیاری از حملونقل گرفته تا نحوۀ رفتار مردم با یکدیگر و اندیشههای محدودشان دید.
دراکولیچ که پس از استقلال کرواسی در ایالات متحده تحصیل میکرد از تفاوت زندگی و افکارش سخن میگوید. او میگوید که زمانی در متروی نیویورک روی زمین یک کلوچۀ پیچیده در کاغذ دید و میخواست به سمت آن هجوم ببرد و آن را بردارد، چون یادش رفته بود که کجاست و دیگر نیازی نیست به دنبال یک کلوچه باشد.
دراکولیچ در بخشی از این کتاب به ایدۀ برابری جنسیتی در حزب کمونیسم و نقصهای آن اشاره میکند. بهعنوان بخشی از کمپین زندگی بهتر، کشورهای تازه تأسیس اروپای شرقی تحت حاکمیت کمونیستی شوروی تلاش کردند تا برابری جنسیتی ایجاد کنند. با این حال به جای شکلگیری آرمانشهری که در خیالشان میپروراندند، ایدئولوژی کمونیستی به دلیل تبعیض جنسیتی که هنوز در جامعه رایج بود، با مشکل مواجه شد.
گرچه دولت کمونیستی سعی داشت برابری جنسیتی ایجاد کند اما سؤالات بسیاری وجود داشت که هیچکس به آن پاسخ نمیداد. مثلاً چه کسی باید کارهای خانه را انجام بدهد؟ و چه کسی بیرون از خانه کار کند؟ دراکولیچ میگوید: «شستن لباسها با دست، تمیز کردن کف زمین یا اتو کردن لباسها را چه باید نامید؟ پاسخ این است: فقط کار زنانه.» این نقل قول از کتاب نشان میدهد که گرچه کمونیستها برای برابری تلاش میکردند اما به دلیل تبعیض جنسیتی ریشهدار نسبت به زنان، آرمانهای آنها هرگز برآورده نشد. از آنجایی که رهبران کمونیست به شدت از نفوذ غرب نیز دوری میکردند، به وسایل و ابزار خانگی مثل ماشین لباسشویی که کمکی به زنان میکرد نیز اهمیتی نمیدادند.
به عنوان بخشی از ایدئولوژی برابری جنسیتی، زنان از مصرف لوازم آرایشی و حتی پوشیدن لباسهای زنانه منع شده بودند، گرچه زنان به رغم مجازات احتمالی، به صورت مخفیانه لوازم آرایش میخریدند و از آن استفاده میکردند دراکولیچ استدلال میکند که محروم کردن زنان از داشتن حق انتخاب، از لباس گرفته تا نوار بهداشتی، راهی بیرحمانه برای جلوگیری از احساس قدرت زنان بود و البته اینها تنها ابزار در دست زنان برای مخالفت و مبارزه با رهبران حزب بود.
• مقدمه: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
• قهره را که نمیشود تنهایی خورد
• پیتزا در ورشو، کیک در پراگ
• آرایش و دیگر مسائل حیاتی
• یاد اولریکه، در این شب زمستانی
• و اما رختشویی
• عروسکی که پیر شد
• عقبگرد، پیش به سوی گذشته!
• رودررو با مأمور سانسورم
• استعداد غریب تقسیم سلولی آپارتمانهای ما
• شعبه کوچک اطلاعات
• زبانِ سوپ
• در نیویورک چه دیدم؟
• نامهای از آمریکا
• تردیدهایی دربارۀ پالتو پوست
• انتخاب، بالون سرخی که باد نداشت
• اولین عشای ربانی من
• رنگ دیوارهای ما
• روز شروع جنگ
• کمونیسم رفت و ما ماندیم
اگر به موضوعات سیاسی علاقهمند هستید و دوست دارید در مورد تاریخ اروپای شرقی و وضعیت کمونیسم اطلاعات بیشتری به دست بیاورید، خواندن این کتاب جذاب را به شما توصیه میکنیم.
اسلاونکا دراکولیچ در سال 1949 در کرواسی به دنیا آمد. او روزنامهنگار، رماننویس و مقالهنویس است و آثارش در مورد فمنیسم، کمونیسم و پسا کمونیسم به زبانهای بسیاری ترجمه شده است. اسلاونکا در ریهکای کرواسی که در آن زمان بخشی از یوگسلاوی سوسیالیستی بود به دنیا آمد. او در سال 1976 در رشتۀ ادبیات تطبیقی و جامعهشناسی از دانشگاه زاگرب فارغالتحصیل شد. از سال 1982 تا 1992 یکی از اعضای هیئت نویسندگی دو هفتهنامۀ استارت و هفتهنامۀ خبری داناس در زاگرب بود که عمدتاً در آن به مسائل فمنیستی میپرداخت. آثار و مقالههای دراکولیچ در مجلههایی مثل نیویورک تایمز، نشریۀ نیویورک ریویو، اینترناسیونال، فرانکفوتر، گاردین و غیره به چاپ رسیده است.
در سال 1992 مقالهای بینام در مجلههای کرواسی چاپ شد و انگشت اتهامش را به سمت دراکولیچ و پنج نویسندۀ زن دیگر گرفت؛ پس از آن دراکولیچ نامههای تهدیدآمیز زیادی دریافت کرد و حتی یک بار به خانهاش حمله کردند، بنابراین او تصمیم گرفت در طول جنگهای یوگسلاوی به طور موقت کرواسی را به مقصد سوئد ترک کند. آثار برجستۀ او مربوط به جنگهای یوگسلاوی است. او در کتابهایش دربارۀ جنایت علیه زنان در جنگ بوسنی نوشت و در یکی دیگر از کتابهایش، از تجربیاتش در نظارت بر دادرسی زندانیان دادگاه بینالمللی کیفری یوگسلاوی سابق در لاهه صحبت و آن را تحلیل کرد.
در محافل علمی او را بیشتر بهخاطر مجموعه مقالاتش با عنوان «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» و «کافه اروپا» میشناسند. هر دوی این مقالهها روایت غیرداستانی زندگی دراکولیچ در دوران کمونیسم و پس از آن است. او در سال 2008 رمانی با نام «تخت فریدا» بر اساس زندگینامۀ فریدا کالو نقاش مکزیکی نوشت. از دیگر آثار دراکولیچ میتوان به «پالکان اکسپرس»، «گشتی در موزۀ کمونیسم» و «انگار آنجا نیستم» اشاره کرد. او در حال حاضر یکی از سردبیران مجلۀ The Nation است و در کرواسی و سوئد زندگی میکند.
«روایتهایی ارزشمند از زندگی روزمرۀ مردم اروپای شرقی.» - ویویان گورنیک، منتقد و نامزد جایزه کتاب ملی
«دراکولیچ نویسنده و روزنامهنگاریست که صدایش به تمام جهان تعلق دارد.» - گلوریا استاینم، نویسنده و یکی از رهبران موج دوم فمنیسم در آمریکا
«کتاب کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم، نه تنها اولین نقد فمنیستی مردمی از کمونیسم بلکه یکی از اولین نگاههای ما به زندگی واقعی مردم در اروپای شرقی قبل از فروپاشی است. دنیای من بعد از خواندن این کتاب دوبرابر بزرگتر شد. اسلاونکا دراکولیچ نویسندهای شجاع، شوخطبع، خردمند و با استعداد است.» - باربارا ارنریچ، روزنامهنگار، نویسنده، تاریخنگار و مقالهنویس آمریکایی
«شاید بزرگترین جذابیت کتاب کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم در مهارت خانم راکولیچ در آمیختن تحلیلهای تحریکآمیز با بافت زندگی روزمره نهفته باشد: هیبت یک دختر جوان در برابر یک دادگاه مجلل خارجی؛ حیرت و حسادت یک انسان اهل اروپای شرقی از عملکرد سیستم تلفن آمریکا و بهت مردم نیویورک از فقر در کشورهای کمونیستی... این کتاب متفکرانه و بسیار زیبا نوشته شده است.» - نقد و بررسی کتاب نیویورک تایمز
کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم از سایت آمازون امتیاز 4.5 از 5 و از سایت گودریدز امتیاز 4.1 از 5 را به دست آورده است.
فمنیستها و محققان این گزارش جذاب و زیبای اسلاونکا دراکولیچ را یکی از مهمترین تحقیقات در زمینۀ مطالعات زنان در دهههای اخیر دانستند و آن را ستودند.
خوانایی کتاب و روان بودن
دراکولیچ در این کتاب از تجربیات شخصی و تراژیک خودش و آشنایانش و سختیهای زندگی در دوران کمونیسم سخن گفته است. او با لحنی طنز و گیرا، جزئیات ارزشمندی را از سختیهای زندگی روزمره در دوران کمونیسم به تصویر کشیده است که شاید برخی حتی توجهی به آن نکند و خیلی راحت از کنارش عبور کنند. دراکولیچ در این کتاب کمونیسم را چیزی فراتر از یک ایدئولوژی یا حکومت میبیند، از دید او کمونیسم یک وضعیت ذهنی است که به همین راحتیها نمیتوان آن را از ناخودآگاه مردم حذف کرد.
«در این گوشه دنیا آدم را همینجور بار میآورند، جوری که خیال کنی تغییر غیرممکن است. جوری بارَت میآورند که از تغییر بترسی، که وقتی عاقبت اولین نشانههای تغییر آشکار شد، به آنها بدگمان باشی، از آنها بترسی، چون همیشه دیدهای که هر تغییری فقط وضع را بدتر کرده.»
اگر از خواندن این کتاب لذت بردید، به شما پیشنهاد میکنیم کتابِ پسران رویینرا نیز بخوانید.
اگر از خواندن این کتاب لذت بردید، به شما پیشنهاد میکنیم کتاب مهیای رقصی در برف را نیز بخوانید.
اگر از خواندن این کتاب لذت بردید، به شما پیشنهاد میکنیم مجمع الجزایر گولاگ جلد سوم را نیز بخوانید.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
زندگی چیزی است که باید تحملش کرد، نه چیزی که بتوان از آن لذت برد.
ما طوری رفتار میکنیم که انگار مکان عمومی به کسی تعلق ندارد. یا حتی از آن هم بدتر، انگار به دشمن تعلق دارد و وظیفه مقدس ما ایجاب میکند که با این دشمن در سرزمینِ خودش بجنگیم، و شاید حتی او را در همانجا از تاب و توان بیندازیم. فضای عمومی درست از بیرونِ درِ آپارتمان شروع میشود
دنیایی که من میشناختم در حال ویران شدن بود. ما همه راهیِ ناشناختهها بودیم ــ راهیِ فضایی که میخواستیم، اما نمیشناختیم، شاید این فضای ناشناخته زیباتر از آن بود که بشود در آن زندگی کرد، مثل عروسک من که زیباتر از آن بود که بشود با آن بازی کرد.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
این کتاب رو چند مرتبه خوندم... یکی از مهم ترین کتاباییه که ادم باید بخونه حتی اگه از سیاست متنفرید بدونید که این کتاب سیاست رو در آیینهی اجتماع بهتون نشون میده و شما دارید یه داستان میخونید نه یه کتاب سیاسی پس قطعا لذت خواهید برد
من واقعا این کتاب رو دوست داشتم، نگاه این نویسنده به جزئیات ریز زندگی واقعا جذاب و جالبه.
در یک کلمه عالیییییی