تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
انتشارات نیماژ منتشر کرد:
سالهای هفتاد و دو و سه است و طرح سراسری لوله‌کشی گاز در تهران به راه افتاده و شرکت‌های کوچک و بزرگ مثل قارچ همه‌جا سبز شده‌اند. راوی داستان پسر بیست‌وسه سالهای به‌نام وحید است که لیسانس گرفته، سربازی رفته و با یوسف که دو سه سال از او بزرگتر است و در سربازی با هم آشنا شده‌اند، شرکت لوله‌کشی گاز تأسیس می‌کنند. او برعکس یوسف بلندپرواز نیست و به‌جای آنکه به شرکت بچسبد بیشتر در حال‌وهوای جوانی سیر می‌کند. وحید با دختری به نام نسترن آشنا می‌شود اما...
برشی از کتاب:
منِ احمق کی می‌خواستم یاد بگیرم جواب طنازی دخترها را با جدیت ندهم؟ چی می‌شد الکی چیزی سر هم می‌کردم و می‌گفتم؟ من که دروغ گفتنم ملس بود پس چرا اصرار داشتم بزنم توی ذوقش؟ احمقِ احمق‌های روزگارم بودم. شک نداشتم.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نشر نیماژ
