

عقل و احساس
انتشارات قدیانی منتشر کرد:
از وقتی دو خواهر بزرگترم رفتهاند، خانهمان خیلی ساکت شده است. بیشتر وقتها من و مامان با هم مینشینیم و دربارهی اتفاقات دو سال قبل صحبت میکنیم. اوه، دلتان برای ما نسوزد. ما نصف وقتمان را به دیدن الینور و ماریان سپری میکنیم، و حتی وقتی هم که اینجا هستیم، بدون دعوت نمیباشیم. همسایههایمان سر جان میدلتون و مادرزنش، خانم جنینگز سابقاً هیچ توجهی به من نداشتند، اما حالا که خواهرهایم ازدواج کردهاند، انگار به این نتیجه رسیدهاند که من در پانزدهسالگی آنقدر بزرگ شدهام که پروژهی واسطهگری ازدواج بعدیشان باشم. میدانید که بزرگترها چهجوری میتوانند باشند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













