

سونیا بالای دار تاب میخورد
انتشارات نقش جهان منتشر کرد:
داستان «سونیا بالای دار تاب میخورد» در لهستان و در روزهای پایانی جنگ دوم جهانی در یک بیمارستان روانی در شهری بهنام «تِوُرکی» میگذرد؛ در طول جنگ دوم جهانی، این بیمارستان به عنوان مامن و پناهگاهی بود که از کشتار دستهجمعی نازیها جان سالم بهدر برده بود. درست پشت دروازههای آهنین این بیمارستان، جنگ در جریان بود... قهرمان داستان، یورک به آگهی استخدام روزنامهیی پاسخ میدهد که به همکاریاش با زیبای بلوندی بهنام سونیا برای حسابداری در تِوُرکی منجر میشود. آن دو و گروه دوستان نوزدهبیستسالهشان - مارسل، اُلک، سونیا و یانکا- کار میکنند، آخر هفتهها به پیکنیک میروند، و در باغهای بیمارستان پایکوبی میکنند. یورک و دوستانش با زندگیکردن، ناسازگاری و ویرانیِ جنگ در اروپا را به چالش میکشند، و میکوشند هرچه میتوانند زیبایی را نجات دهند یا دوباره خلق کنند. آنطور که سیسیلیا دریمولر در نشریهی ال.پایس اسپانیا مینویسد: «هالهیی شيرين و جادويي، تمامِ داستان «تِوُرکی» را دربرگرفته؛ یک داستان عاشقانه يا شايد داستانهايي عاشقانه در يك داستان که چیزی شبیه به يك تابلو، از جنس نقاشیهای مارک شاگال است که با نثر بیبدیل و بیمثالش، تاب میخورد، ميرقصد، آواز ميیخواند و خيال میبافد...»
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این مترجم













