نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات مرکز منتشر کرد:
خواندن مادام که برای ما فقط نوعی محرک است که کلید جادوییاش در عمق روان ما بابِ سراهایی را میگشاید که راه ورود به آنها را نمیدانستیم، نقشی خجسته در زندگی ما دارد. اما برعکس خطرناک خواهد شد زمانی که به عوض باز کردن چشم ما به حیات شخصی ذهن، جایگزین آن شود؛ زمانی که حقیقت دیگر در نظر ما نه همچون کمال مطلوبی به نظر میآید که تنها با پیشرفت واقعی اندیشه و با تقلای دل میتوان به آن دست یافت، بلکه همچون چیزی مادی درمیان اوراق کتابها، همچون عسلی که تماماً گردآوری دیگران است و تنها کافی است قدمرنجه کنیم و درمیان قفسههای کتابخانهها به آن دست یابیم و منفعلانه در استراحت مطلق ذهن و جسممان تناول کنیم.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتاب در باب خواندنِ از مارسل پروست از سایت آمازون امتیاز 4.4 از 5 را دریافت کرده است.
مارسل پروست نویسنده و مقالهنویس فرانسوی است که با کتاب «درجستجوی زمان از دست رفته» به یکی از بزرگترین نویسندگان تاریخ ادبیات تبدیل شد. پروست در کتاب در باب خواندن همچون خوانندهای دقیق در خودِ امر خواندن تأمل و اندیشه کرده است. در اواسط دهۀ بیست، پروست قبلاً قطعاتی را در مجلههای ادبی معتبر منتشر کرده بود اما باز هم میخواست یک رمان بنویسد. وقتی او بیست و شش ساله بود هزار صفحه نوشته بود اما متوجه شد که دستپاچه شده و نمیتواند کتاب را جمعوجور کند. این زمانی بود که او جان راسکین منتقد بزرگ هنر ویکتوریایی را کشف کرد و نوشتههای این منتقد ذهنش را باز کرد. در طول سه سال بعد، پروست در مجموعه آثار پربار راسکین غوطهور شد و با وجود آشنایی نهچندان زیاد با انگلیسی ، شروع به ترجمۀ کتابهای راسکین به فرانسوی کرد که بیش از همه او را تحت تأثیر قرار داده بودند. ترجمههای پروست از راسکین، رنگ زندگی پروست را به خود گرفت و پیشگفتار او بر یکی از کتابهای جان راسکین در نهایت به طور جداگانه منتشر شد.
ناگفته پیداست که شهرت پروست به جملات طویل و ثقیل اوست تا جایی که حتی خود فرانسویها نیز خواندن و فهم آثار او را دشوار میدانند. خواندن و درک متون و آثار پروست حوصله و توان بسیاری میطلبد اما سخنان او تا آخر عمر بر ذهن شما حک خواهد شد.
«شاید تنها روزهایی از ایام کودکی که آنها را تمام و کمال زیستهایم همانهایی باشند که به گمانمان هدر دادهایم؛ روزهایی که با کتابی دلخواه سپری کردهایم. تمام آنچه از قرار معلوم روزهای کودکی دیگران را پر میکرد، و ما آنها را مانعی مبتذل در برابر لذتی متعالی میدیدیم و پس میزدیم: بازیای که دوستی، وقتی بهترین بخش کتاب رسیده بودیم، ما را به آن میخواند؛ زنبور یا نور مزاحم آفتاب که مجبورمان میکرد چشم از کتاب برگیریم یا جایمان را عوض کنیم؛ خوراکیهای عصرانه که مجبورمان کرده بودند با خود برداریم اما در کنارمان دستنخورده روی نیمکت رهاشان میکردیم آنگاه که خورشید در آسمان کبود بالای سرمان بیرمقتر میشد؛ شامی که بابتش بایست به خانه برمیگشتیم و در اثنای آن تنها فکر و ذهکرمان گریختن به طبقۀ بالا به محض تمام شدن شام و تمام کردن بخش باقی مانده...»
در تمام ادوار تاریخ تمدن، کتاب و کتاب خواندن همیشه جایگاه خاصی داشته است و مطالعه یکی از اصلیترین راههای تعالی فکر و صیقلدادن روح و اندیشه بهشمار میرفته است. کتاب و مطالعۀ آن همواره امری مقدس و تعالیبخش انگاشته شده است. اما چگونه این علائم کوچک سیاه روی یک صفحۀ سفید میتوانند چنین تغییر عظیمی را در قلب، ذهن و روح ایجاد کنند؟ چرا خودمان را در کتابها گم میکنیم؟
در واقع خواندن برای نویسندهای مانند مارسل پروست چیزی فراتر از جستوجوی دانش بود، او خواندن را یک فعالیت معنوی و وسیلهای برای دگرگونی و تعالی خود میدید. او معتقد بود که با خواندن آثار نویسندههای بزرگ نه تنها ایدههای بزرگ و عالی را میآموزیم، بلکه با ثمرات الهامبخشترین ذهنهای جهان غنی میشویم. مارسل پروست در کتاب در باب خواندن با نگاهی متفاوت به این مسئله پرداخته است. پروست دانش عظیمی را نه تنها در ادبیات بلکه در فلسفه، هنر، نقد هنر و روانشناسی دوران خود در اختیار علاقهمندان قرار داده است که همگی نشانگر مطالعات بیوقفۀ این نویسنده است و در جستار حاضر سعی دارد ما را از مخاطرات احتمالی کتاب آگاه سازد.
پروست در این کتاب که مقدمهای بر ترجمۀ کتابش از کتاب کنجد و سوسنهای جان راسکین، اندیشمند انگلیسی است، با نگاهی بسیار تیزبین و موشکافانه به نقد دیدگاه این نویسنده دربارۀ کتاب و کتابخوانی، که همان دیدگاه سنتی فراگیر محسوب میشود، پرداخته است. به زعم راسکین، کتابها حاوی حقیقت و معرفتاند و خواننده با مطالعۀ آنها میتواند به آن حقایق و معارف دست یابد در حالی که پروست معتقد است این توهمی بیش نیست. پروست برخلاف راسکین، معتقد است که کتاب را نباید خزانۀ معرفت و حقیقت انگاشت، چنانکه گویی با مطالعۀ آن میتوان به آن خزانه دست یافت. او معتقد است کتاب دربردارندۀ حقیقت نیست؛ اگر هم حقیقتی در آن باشد، حقیقت نویسنده است و نه خواننده و در نگاه پروست، کتاب چیزی جز انگیزش و محرکی برای به کار انداختن موتور ذهن و اندیشۀ ما نیست تا بتوانیم به واسطۀ آن حقیقت خاص خود را بیافرینیم.
اگر از خواندن این کتاب و آثار مارسل پروست لذت بردید و دوست داشتید با خودِ او و اثر فاخرش جستوجوی زمان از دست رفته بیشتر آشنا شوید و یاد بگیرید چطور آثار ادبی را به صورت درست و اصولی بخوانید، میتوانید کتابهای زیر را نیز مطالعه نمایید.
- مارسل پروست و ادراک زمان اثر ژولیا کریستوا منتقد، روانکاو و نظریۀ پرداز برجستۀ ادبی است. این کتاب مجموعهای از مقالههای نویسنده دربارۀ بازخوانی کاملاً جذاب و خیرهکننده از کتاب در جستوجوی زمان از دست رفتۀ مارسل پروست است. نویسنده در این کتاب ابعاد مهم فلسفی، روانکاوی و جامعهشناسی رمان پروست را مورد بررسی قرار داده است.
- آثار ادبی را چگونه باید خواند اثر تری ایگلتون که برای اولین بار در سال 2013 منتشر شد. تری ایگلتون در این کتاب نحوۀ صحیح مطالعۀ آثار ادبی از جمله شعر، داستان و نمایشنامه را به مخاطب میآموزد. او معتقد است برای درک عمیق یک اثر ادبی باید با مفاهیم مختلف ادبی آشنا شد.
مارسل پروست، روشنفکر، مقالهنویس، منتقد و رماننویس قرن بیستم و از تأثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم است. مجموعۀ هفت جلدی این نویسنده، در جستجوی زمان از دست رفته، لقب بلندترین رمان جهان را یدک میکشد. در طول سالهای جنگ جهانی اول، او در تعداد جلدهای رمانش تجدیدنظر کرد و احساس بافت و ساختار رمانش را غنیتر و عمیقتر کرده به تقویت عناصر واقعگرایانه و طنز آن پرداخت. با این تصمیم رمان در جستجوی زمان از دست رفته تبدیل به یکی از عمیقترین دستاوردهای تخیلی بشر شد. او در جولای 1909 برای نوشتن رمانش به انزوای خودخواسته رفت و اولین پیشنویس رمانش را در سپتامبر 1912 تمام کرد. ناشران جلد اول این مجموعه، طرف خانه سوان، را بارها و بارها رد کردند اما سرانجام در نوامبر 1913 با هزینۀ خود نویسنده کتاب منتشر شد. پروست در آن زمان قصد داشت کتابش را در سه جلد منتشر کند. متأسفانه عمر مارسل اجازه نداد که خودش سه جلد نهایی را ویرایش و بازنویسی کند. در 1919 جلد دوم، در سایۀ دوشیزگان شکوفا منتشر شد و همزمان با آن طرف خانه سوان، به تجدید چاپ رسید. در دسامبر 1919 جلد دوم جایزه ادبی گنکور را دریافت کرد و با دریافت این جایزه به شهرت جهانی رسید. اولین نسخه شامل کل اثر در سال 1954 منتشر شد.
پروست زندگی سختی داشت. او مبتلا به تنگی نفس بود و همین موضوع او را مجبور به انزوا از جامعه میکرد. پروست اندکی بعد از جنگ فرانسه و پروس که بین ناپلئون سوم و پادشاهی پروس درگرفته بود، متولد شد. پدر مارسل پروست یک پزشک بزرگ بود که در ریشهکن کردن وبا در فرانسه کمکهای شایانی کرده بود. بر خلاف او، مارسل پسری نحیف و مریض حال بود که با پول ارثیه خانواده زندگی میکرد و در آرزوی این بود که کتابهایش بهاندازه کمکهای پزشکی پدرش به بشریت خدمت کنند. پروست در نُه سالگی اولین حمله جدی آسم را تجربه کرد. پس از آن بهخاطر بیماری به تعطیلات طولانی در روستای ایلیرز رفت. بیماری و دوری از اجتماع شهری بسیار در روحیه و شخصیت مارسل پروست تأثیر گذاشت. او در مسیر زندگی شخصیاش کوشید تا با بزرگزادگان همنشین شود زیرا در آن زمان دوستی با طبقه اشراف جامعه یک فضیلت اجتماعی محسوب میشد. اما بعد از دوستی با این طبقه متوجه شد آنها موجوداتی توخالی و بیرحماند که تنها به پول و ثروت اهمیت میدهند و از آنجایی که فضیلتهای انسانی در بین انسانها بیتوجه به شهرت و ثروتشان تقسیم شده است، میتوان آن را همهجا یافت. پروست تا 38 سالگی به نوشتن داستان کوتاه و مقاله میپرداخت و بعد از این دوره بود که بهخاطر شرایط روحی و ذهنی خاص که در خود رمان شرح داده میشود، به نوشتن رمان در جستجوی زمان از دست رفته روی آورد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
شاید تنها روزهایی از ایام کودکی که آن ها را تمام و کمال زیسته ایم همان هایی باشند که به گمانمان هدر داده ایم؛ روزهایی که با کتابی دلخواه سپری کرده ایم