کیمیاگر (رقعی)(شومیز)

(177)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
8795

علاقه مندان به این کتاب
118

می‌خواهند کتاب را بخوانند
21

کسانی که پیشنهاد می کنند
28

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
6

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب کیمیاگر

انتشارات ثالث منتشر کرد:
این رمان درباره چوپانی اسپانیایی به نام سانتیاگو است که زادگاهش را در اندلس ترک می‌کند و به شمال آفریقا می‌رود تا گنجی مدفون را در حوالی اهرام مصر پیدا کند. در این راه، با زنی کولی، مردی که خودش را پادشاه می‌داند، و یک کیمیاگر آشنا می‌شود و عاشق فاطمه، دختر صحرا می‌شود.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب کیمیاگر از سایت گودریدز امتیاز 3.9 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب کیمیاگر از سایت آمازون امتیاز 4.7 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی رمان کیمیاگر:

کیمیاگر رمانی از نویسندۀ برزیلی پائولو کوئیلو است که اولین بار در سال 1988 منتشر شد. این کتاب در اصل به زبان پرتغالی و به سبک رئالیسم جادویی (ژانر ادبی که در آن یک روایت واقع‌گرایانه به‌صورت تفکیک‌ناپذیر و بی‌نقصی با عناصر سورئال، فانتزی و رؤیایی ترکیب می‌شود) نوشته شده و از بسیاری جهات خیره‌کننده و تحسین‌برانگیز است. این کتاب با زبان ساده‌اش حاوی احساسات قدرتمند، شخصیت‌های جالب و عمیق، پیچش‌های طرحی و حکمت‌های الهام‌بخش است که ما را وادار می‌کند به واقعیتی متفاوت و دور فکر کنیم، حتی اگر دردناک باشد. قهرمان داستان که راوی تنها دو بار او را سانتیاگو می‌نامد، احساس می‌کند که این جهان جای او نیست. این پسر تمایل شدیدی به سفر در جهان دارد و همین تمایل باعث می‌شود او رؤیای سفر عجیبی را ببیند و این رؤیا علتی است که طرح داستان را به جریان می‌اندازد.

واکنش‌های جهانی به رمان کیمیاگر:

پائولو کوئیلو با اینکه به‌شدت مورد انتقاد منتقدان مطرح کتاب است اما بدون شک یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان برزیلی است. اکثریت آثار او بر اساس عرفان و علم به چیزهایی است که مردم عادی آن را درک نمی‌کنند. 

«کتاب کیمیاگر افسانه‌ای حکیمانه و الهام‌بخش در مورد رسیدن به رویاهای شخصی و سفر واقعی زندگی است.» - اِم. اسکات پِک

«این جادوگر برزیلی (پائولو کوئيلو) باعث می‌شود کتاب‌ها از کتابفروشی‌ها ناپدید شود.» - نیویورک تایمز

«کیمیاگر داستانی زیبا است که پیامی برای هر خواننده دارد.» -جوزف گیرزون، نویسندۀ کتاب جاشوا

چرا باید رمان کیمیاگر را بخوانیم؟

کیمیاگر کتابی عالی برای هرکسی در هر سنی است که علاقه به خواندن کتاب‌های رشد فردی و ادبی دارد و برای هرکسی که می‌خواهد رؤیایش را بخواند شدیداً توصیه می‌شود. خواندن کتاب کیمیاگر نیازمند زمان و آمادگی بالا برای مطالعه است. این کتاب با اینکه رگه‌های طنز و کمدی دارد اما برای سرگرمی نوشته نشده است. بلکه کتابی است که نوشته شده تا خواننده بتواند خودش را بازیابد.

جملات درخشانی از کتاب کیمیاگر:

«اسمش سانتیاگو بود. وقتی روز سرازیر شد و آسمان به تاریکی زد، با گله‌اش به کلیسای متروک و مخروبه‌ای رسید که سقف آن سال‌ها پیش فرو ریخته بود و درخت چنار بزرگ و پرشاخ و برگی از محل نمازخانه آن سر برآورده، رو به آسمان داشت. تصمیم گرفت شب را آن‌جا بخوابد. گوسفندها را از درگاهیِ فروریخته، وارد محوطه کلیسا کرد. منطقه را می‌شناخت و می‌دانست گرگی در کار نیست ولی... یادش آمد، یک بار، یکی از میش‌هایش با استفاده از تاریکی فرار کرده بود و او تمام روز بعد را به جستجوی حیوان گمشده گذرانده بود. بهتر دید، درگاه را با تخته پاره بپوشاند تا مانع فرار آن‌ها در تاریکی شب شود. بالاپوشش را روی زمین پهن کرد و دراز کشید. کتابی را که تازه از خواندنش فارغ شده بود، زیر سر گذاشت. فکر کرد بهتر است کتاب‌های پرحجم‌تری بخواند تا هم دیرتر تمام شوند و هم بالش‌های راحت‌تری برای شب‌ها باشند. وقتی بیدار شد، آسمان هنوز تاریک بود. نگاهش از پسِ خرابه‌ها در نیمه‌راه آسمان، در آن دورها، به ستاره‌ها می‌رسید، ستاره‌هایی که سوسو می‌زدند. به خود گفت: «کاش بیش‌تر می‌خوابیدم.» چون... خوابی دیده بود، خوابی ناتمام، همان خواب هفته پیش که یک بار دیگر در سایه‌روشن ذهنش دویده بود و باز قبل از این‌که به صحنه‌های پایانی برسد، بیدار شده بود.»

«جوان فکر کرد که اگر علت را برای دخترک بگوید، او چیزی نخواهد فهمید بنابراین بهتر دید به سؤالش جواب ندهد، و به ادامه شرح ماجراهای سفر پرداخت. می‌دید که چشمان دخترک از تعجب گاه بزرگ و از هراس گاه بسته می‌شوند. زمان می‌گذشت و او آرزو داشت... آرزو داشت روز به غروب ننشیند، کار پدر دخترک آن‌قدر زیاد شود تا از او بخواهد سه روز تمام به انتظار بماند. خود را در حالت متفاوتی می‌دید، چیزی در درونش می‌دوید، احساسی که تا آن روز برایش ناشناخته بود. میل داشت برای همیشه در همان شهر، با همان دخترک موسیاه، با چشمان سیاه درخشان، باقی بماند... برای همیشه، آن‌هم در روزهای لبریز از بی‌خیالی، روزهایی که هرگز شبیه به هم نباشند. اما... بازرگان سر رسیده بود و از او خواسته بود پشم چهار گوسفند را برایش بچیند، پولش را هم داده بود و دعوتش کرده بود سال آینده دوباره بیاید. اکنون... چهار روز دیگر راه در پیش دارد تا به آن شهر برسد. ناباور بود و بسیار ملتهب. نکند دخترک فراموشش کرده باشد. کم نیستند چوپانانی که از آن‌جا گذشته‌اند و پشم گوسفندهایشان را به بازرگان عرضه داشته‌اند.»

«با خود اندیشید، شاید این مکان مخروبه، این کلیسای متروکه، که درخت چناری از نمازخانه آن سر به آسمان کشیده، محل آمد و رفت کولی‌های جادوگر باشد... یا شاید، اجنه... فضای آن را اشغال کرده‌اند که چنین پراکنده اندیشید و چنین فکری در ذهنش جان گرفت. و در ادامه این فکر از خود پرسید، آیا... خواب ناتمامی که دوبار به سراغش آمد، نمی‌تواند علت افکار درهمش باشد؟ و نمی‌تواند سبب شود آن‌چنان تصوری در ذهنش بدود و بخواهد عصبانیتش را بر سر دوستان همیشه وفادارش، بر سر گوسفندهایش خالی کند؟ فکرش به جایی نرسید. شراب باقیمانده از شب قبل را سرکشید و بالاپوش خود را دور بدنش پیچید. می‌دانست که تا چند ساعت دیگر، با نیش خورشید، هوا گرم می‌شود و او نخواهد توانست گله‌اش را به اطراف ده ببرد. تابستان، در این ساعت، همه اسپانیا خوابیده است و گرما تا شب ادامه دارد. او ناگزیر بود، تمام روز، بالاپوش خود را همراه داشته باشد، گاه و بی‌گاه به سرش می‌زد که این بار اضافی را از خود دور کند.»

تحلیلی بر رمان کیمیاگر‌:

کوئیلو در کتاب کیمیاگر به تضاد درونی عشق و افسانه شخصی درون سانتیاگو می‌پردازد و در نهایت عشق را به‌عنوان ابزاری پشتیبان، برای رسیدن به افسانه شخصی پیشنهاد می‌کند و می‌گوید که عشق محرک بزرگی در زمان و نحوۀ رسیدن به رؤیاهاست. به گفتۀ کوئیلو، رؤیاها هزینه دارند اما نزیستن رؤیاها هزینۀ سنگین‌تری دارد. دنبال‌کردن رؤیاهایمان و متعهدشدن به انجام آن‌ها باعث می‌شود که تمام کائنات دست‌به‌دست هم بدهند تا آنچه را که می‌خواهید به شما ببخشند. کیمیای زندگی قوی‌ترین عنصر هدایت‌کنندۀ احساسات و افکار و خواسته‌ها و نیازهای ماست و باتکیه‌ بر اصل «هرآنچه که از جهان و کائنات طلب کنیم، به ما بخشیده می‌شود» به امکان تحقق یافتن رؤیاهای ما اشاره می‌کند. کوئیلو در این کتاب نمادین و تأمل‌برانگیز، مفهوم مهمی را که درکش برای همۀ مردم واجب است بیان می‌کند: در زندگی، هیچ‌چیز زیباتر از خود زندگی وجود ندارد.

چرا کیمیاگر بسیار موفق شد؟

کیمیاگر کتاب بسیار موفقی است و هنوز هم به‌خاطر روایت عالی و پرسیدن عمیق‌ترین سؤالات دربارۀ زندگی، کتاب پرفروشی حساب می‌شود. کیمیاگر از دیدگاه سوم‌شخص روایت می‌شود و خواننده به‌راحتی می‌تواند با شخصیت اصلی، اضطراب‌ها و تردیدهای او همدلی و همذات‌پنداری کند. کوئیلو با زبانی ساده دانش گسترده‌ای را که دربارۀ موضوعات متنوعی چون عرفان و معنویت و روح انسانی دارد با ما به اشتراک می‌گذارد. این کتاب به ما می‌آموزد که باید به قلبمان گوش دهیم و به اهدافمان وفادار بمانیم تا قدرتی کسب کنیم که از هر مانعی بر سر راهمان قوی‌تر است. کتاب کیمیاگر نه فقط به‌خاطر داستان شگفت‌انگیزش بلکه به‌خاطر روایت ساده و درک‌پذیرش بسیار لذت‌بخش است. پائولو کوئیلو
در این اثر با زبانی ساده نشان می‌دهد که کیمیاگری نه تبدیل مس به طلا بلکه تبدیل روحی کوچک و ساده به خردمندی بزرگ است. کتاب کیمیاگر شخصیت تکراری ندارد و چون هرکدام از شخصیت‌ها به روش خودش به‌نوعی به سانتیاگو کمک می‌کند، هرکدام ویژگی‌های منحصربه‌فرد خودشان را دارند. زن کولی به او اجازۀ پذیرش رؤیا و درک امکاناتش را داد، شاه پیر به او فال گرفتن آموخت و یک جفت سنگ به او داد تا بتواند با آن فالش را بخواند، مرد انگلیسی به او یادگیری و تحقیق آموزش داد و کیمیاگر نشانش داد تا دربارۀ شگون و آینده‌اش بیشتر بداند. همذات‌پنداری با کتاب کیمیاگر بسیار ساده است. شاید به همین دلیل است که این کتاب بسیار محبوب شده است. همۀ ما رؤیایی داریم و مایلیم تحت هر شرایطی آن را دنبال کنیم، اما واقعیت زندگی اغلب بر خلاف ما حرکت می‌کند و تلاش می‌کند به رؤیای ما پایان ببخشد. همین اتفاق برای چوپان کتاب کیمیاگر می‌افتد، او برای رسیدن به رؤیا و اهدافش تلاش می‌کند، درست مانند اغلب ما، او نیز می‌خواهد تسلیم شود و به منطقۀ امن خود بازگردد اما پشیمانی دست‌کشیدن از رؤیایش او را رها نمی‌کند. این تشابهات بین داستان و واقعیت زندگی ماست که باعث می‌شود بعد از شروع کتاب کیمیاگر دلمان نخواهد که پیش از تمام شدنش آن را زمین بگذاریم.

خلاصۀ داستان کیمیاگر

کتاب کیمیاگر قصۀ سانتیاگو، چوپان جوان اندلسی را بازگو می‌کند که به‌قصد جستجوی گنجی واهی که در خواب‌دیده در زیر اهرام مصر مدفون شده است، میهن خود را ترک کرده و در آفریقای شمالی سرگردان می‌شود. او با یک کولی، مردی که ادعا می‌کند پادشاه است و یک کیمیاگر آشنا می‌شود. سانتیاگو به دلیل برخورد با شخصیت‌های رازآلود مختلف، مفاهیم ابتدایی وجودگرایی را می‌آموزد. اساسی‌ترین مفاهیم را خردمندترین استاد یعنی کیمیاگر به او می‌آموزد. او به‌تنهایی اثری عمیق و تحول برانگیز بر زندگی سانتیاگو می‌گذارد اما هیچ یک از آن‌ها نمی‌دانند که گنج چوپان دقیقاً چیست و آیا سانتیگو موفق می‌شود بر موانع راه غلبه کرده و گنجش را به دست بیاورد یا نه؟ سفری که در ابتدا به‌قصد مال دنیا آغاز شده رفته‌رفته به ماجراجویی برای کشف خود و غنای روحی تبدیل می‌شود. سانتیگو از گوسفندچرانی ساده تبدیل به خردمندی می‌شود که در روح جهان غوطه‌ور شده است. کتاب کیمیاگر نمادی جاودان از اهمیت دنبال‌کردن رؤیاها و گوش‌دادن به ندای قلبمان است.

مضامین اصلی کتاب کیمیاگر

جزءجزء کتاب کیمیاگر پر از نماد است. سفر سانتیاگو و مواجه او با اهرم مصر به‌شدت مملو از معناست. در هر سطر این کتاب پیامی قدرتمند نهفته است که تاکید می‌کند معنای واقعی زندگی نه در امور مادی و زائد بلکه در درک افسانه شخصی و کیمیای زندگی است و بر ما ضروری است که افسانه شخصی خودمان را شکوفا کنیم. مضمون کلی کتاب آن است که همه چیز اهمیت خاص خود را دارد، همه چیز باید تکامل یابد و همه چیز، از کوچک‌ترین اتم‌ها تا بزرگ‌ترین و دورترین ستاره‌ها در جهان، همه تکه‌هایی از یک کل هستیم: روح جهان. 

مانع ترس
یکی از خطرناک‌ترین موانعی که کتاب به آن پرداخته است موضوع ترس است. ترس از شکست است که ما را از افسانه شخصی‌مان دور می‌سازد و غلبه بر آن پیروزی بزرگی است. بنا به گفتۀ خود کوئیلو: «ترس از رنج بدتر از خود رنج است. هیچ قلبی نیست که در پی آرزوهایش باشد ولی رنج نبرد، چون آرزوها بی‌پایان و دور از دسترس‌اند و راه، راه دشواری است. همت می‌خواهد و تلاش و هر لحظه آن می‌تواند لحظه پایانی باشد. لحظه دیدار با خدا یا لحظه پیوستن به ابدیت ...»

خرد
وقتی سانتیاگو از کولی تقاضا می‌کند خواب تکراری‌اش را برایش تعبیر کند از شنیدن تعبیر پیش‌پاافتاده او ناامید می‌شود. کولی در پاسخ به این ناامیدی برایش توضیح می‌دهد: «... چیزهای ساده با وجود سادگی‌هایشان رویدادهای شگفت‌انگیزی هستند. فقط متفکران و عالمان هستند که آنها را می‌بینند و به بررسی می‌گذارند...»

قدرت اجتناب‌ناپذیر ایمان
در جایی از داستان قهرمان می‌کوشد که ندای سرنوشتش را فراموش کند اما پیرمردی با لباسی عربی سرنوشت پاکش را به او یادآوری می‌کند و می‌گوید: «این که در یک‌لحظه از حیات خود، مالکیت و فرمان زندگی را از دست می‌دهیم و تصور می‌کنیم سرنوشت بر زندگی مسلط شده است، همین نکته، بزرگ‌ترین فریب دنیاست.» در هر اندیشه یک تصمیم نهفته است. جایی در میان آفریقا یک تاجر مکار پول سانتیاگو را بالا می‌کشد. بعد از آن قهرمان داستان باید انتخاب کند که چه واکنشی نسبت به این رخداد نشان دهد. آیا باید خود را قربانی بداند و ناله و اظهار شکست کند یا تصمیم بهتری وجود دارد؟ درنهایت او تصمیم می‌گیرد که خیال کند ماجراجویی در جستجوی گنج است.  

معنی نمادها در کتاب کیمیاگر:

گوسفندها
گوسفندهای سانتیاگو نمادی از وجود و زندگی افرادی است که نسبت به افسانه‌های شخصی‌شان نابینا هستند. سانتیاگو گوسفندانش را دوست دارد اما به‌خاطر تمایل حیوانی آنها به آب و غذا، نسبت به آنها بی‌احترامی پنهانی می‌ورزد. او احساس می‌کند که گوسفندانش قدر سرزمین‌های بی‌نظیری را که او در طول سفر کشف می‌کند نمی‌دانند و از اینکه آنها آن‌قدر کورکورانه به او اعتماد دارند که به‌راحتی می‌تواند آنها را بکشد نیز در عذاب است. این گوسفندها نماد شخصیت‌هایی مانند نانوا یا تاجر بلور هستند که افسانه‌های شخصی خود را رها کرده و مانند گوسفندان تسلیم خواسته‌های مادی خود و میل به مقبولیت اجتماعی شده‌اند. در نتیجه آنها به‌خاطر دیدگاه‌های محدودشان، توانایی درک جنبه‌های خاصی از خلقت و بسیاری فرصت‌های زندگی را از دست می‌دهند.

کیمیاگری
کیمیاگری به فرایند تبدیل یک فلز بی‌ارزش به فلزی بسیار باارزش مانند طلا گفته می‌شود. اما در این داستان کیمیاگری فراتر از فلزات می‌رود. سانتیاگو در این کتاب فلزی است که تحت‌تأثیر کیمیاگری قرار می‌گیرد. سفر و تجربیات سفرش او را از چوپانی ساده به کیمیاگری خردمند تبدیل می‌کند. همچنین تحقق افسانه شخصی هر فرد خود نوعی کیمیاگری است. به زبان کتاب، فلز باید خود را از شر تمام ناخالصی‌ها خلاص کند تا به تکامل برسد. سانتیاگو نیز باید خود را از شر ناخالصی‌هایش مانند تمایل به پذیرش توسط والدینش، زندگی به‌عنوان چوپان یا حتی زندگی با فاطمه خلاص کند تا به افسانه شخصی‌اش پی ببرد و رشد شخصیتی داشته باشد. 

بیابان
صحرا، با شرایط سخت و جنگ‌های قبیله‌ای، نمادی از مشکلات جدی‌ است و در انتظار هرکسی است که در تعقیب افسانه شخصی خود است، اما همچنین به‌عنوان معلم مهم سانتیاگو در طول سفر او به اهرام عمل می‌کند. همان‌طور که کیمیاگر می‌گوید، آزمون‌ها بخشی ذاتی از تمام افسانه‌های شخصی هستند، زیرا برای ایجاد رشد معنوی ضروری هستند. بیش از گرمای بیابان؛ سکوت، پوچی و یکنواختی کویر سانتیاگو را آزمایش می‌کند.

میزان فروش کتاب

کتاب کیمیاگر اکنون بیش از 65 میلیون نسخه فروخته و به 80 زبان ترجمه شده است و رکورد گینس را برای بیشترین آثار ترجمه شده توسط یک نویسندۀ زنده دارد.

اگر از خواندن کتاب کیمیاگر لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

رمان کیمیاگر کتابی است ادبی که تلاش می‌کند راهنمایی کلی برای رشد شخصیتی به ما ببخشد. داستان این کتاب بسیار ساده است و حتی ممکن است از جهاتی کمی هم کودکانه به نظر برسد، اما برای درک پیام‌های عمیق نهفته در لابه‌لای خطوط داستان به بینش و جهان‌بینی خاصی نیاز است. بنابراین اگر از خواندن کتاب کیمیاگر لذت بردید، به شما پیشنهاد می‌کنیم کتاب‌های زیر را نیز بخوانید.

• راهبی که فراری‌اش را فروخت اثر رابین شارما نویسندۀ و سخنران انگیزشی کانادایی است. این کتاب یک مربی معنوی محسوب می‌شود و قهرمان داستان چرایی و چگونگی اثر بخشی آموزش و ضرورت تمرین آموزه‌ها در زندگی روزمره را برای دسترسی به زندگی‌ای خشنود و رضایتمند توضیح می‌دهد و به شما شیوه‌های شاید زیستن و بهره جستن از زندگی را نشان می‌دهد.

• بادبادک‌باز اثر خالد حسینی نویسندۀ افغان-آمریکایی است. نویسنده در این کتاب به شرح داستان پسر جوانی اهل افغانستان پرداخته است و داستان در پس زمینه‌ای از حوادث پر فرازونشیب سقوط سلطنت افغانستان به واسطۀ تهاجم شوروی روایت می‌شود. مضامین گناه و رستگاری به‌طور برجسته‌ای در این رمان به چشم می‌خورد.

• زندگی پی اثر یان مارتل نویسندۀ کانادایی است. نویسنده در این کتاب داستان پسر نوجوانی را به تصویر کشیده است که 277 روز تنها در یک قایق نجات همراه با حیواناتی وحشی گیر می‌افتد و باید برای زنده ماندن خود بجنگد. نویسنده در این کتاب سرسختی پایان‌ناپذیر انسان برای زندگی، ترس، مذهب و طبیعت را به‌طرز هنرمندانه‌ای به تصویر کشیده است.

• کتاب وجدان زنو اثر نویسندۀ ایتالیایی، ایتالو اسووو است. شخصیت اصلی این رمان زنو نام دارد و کتاب در واقع خاطرات اوست که به اصرار روانپزشکی برای غلبه بر بیماری‌اش آن‌ها را می‌نویسد. او در خاطراتش در مورد پدرش، تجارتش، همسرش و اعتیادش به سیگار توضیح می‌دهد.

دربارۀ پائولو کوئيلو: نویسنده برزیلی

نویسنده کتاب کیمیاگر

پائولو کوئیلو در سال 1947 در شهر ریودوژانیرو (به‌اختصار: ریو، مرکز ایالت ریودوژانیرو، دومین شهر بزرگ برزیل و سومین منطقه شهری بزرگ آمریکای جنوبی) به دنیا آمد و یکی از پرمخاطب‌ترین و معتبرترین نویسندگان جهان است. او در سال‌های اولیۀ زندگی‌اش علیه تربیت سنتی خودش که بر حسب مذهب کاتولیک بود، می‌شورید. در نتیجه والدینش سه مرتبه او را در بیمارستان روانی بستری کردند. کوئیلو سال 1970 تحصیل در رشتۀ حقوق را رها کرد و به سفر در آمریکای جنوبی، مکزیک، شمال آفریقا و اروپا پرداخت. در سال 1972 به خانه بازگشت و با همکاری رائول سیکساس، خواننده و ترانه‌سرای مشهور برزیلی شروع به نوشتن اشعار پاپ و راک کرد. او در 1974 به اتهام فعالیت‌های خرابکارانه علیه دولت برزیل برای مدت کوتاهی زندانی شد. پس از آزادی مدتی به کار مشغول بود و سپس در سال 1980 دوباره به سفر رو آورد و در سال 1988 کتاب کیمیاگر را منتشر کرد. آثار او در بیش از صد و هفتاد کشور منتشر و به بیش از هشتاد و یک زبان ترجمه شده است. او قبل از آنکه به ادبیات بپردازد و نویسندگی را پیشۀ خود سازد، کارگردان تئاتر، نمایشنامه‌نویس، روزنامه‌نگار و آهنگ‌ساز بود. کتاب‌های او روی‌هم‌رفته بیش از 210 میلیون نسخه فروخته‌اند. او در طول زندگی جوایز متعددی از جمله جایزۀ کریستال از مجمع جهانی اقتصاد و نشان معتبر لژیون دونور (chevalier de l'ordre national de la Légion d'honneur) را دریافت کرده است. او در سال 2002 به عضویت آکادمی ادبیات برزیل در آمد و در سال 2007 به‌عنوان پیام‌آور صلح سازمان ملل ملقب شد.

پائولو کوئيلو و کیمیاگر:

کوئیلو کیمیاگر را تنها در دو هفته نوشت و توضیح داد ازآنجایی‌که داستان قبلاً در روح او نوشته شده بود توانست به این رکورد زمانی دست پیدا کند.کتاب کیمیاگر اولین‌بار توسط یک انتشاراتی ناشناخته‌ منتشر شد. ناشر تنها 900 نسخه از کتاب را چاپ کرد و بعداً حق نشر را به‌خاطر عدم محبوبیت کتاب به کوئیلو برگرداند. اما کوئیلو ایمان داشت که کتاب کیمیاگر موفق خواهد شد. او در پیشگفتار چاپ 2014 کتابش در شرح وضعیتش بعد از انتشار کیمیاگر نوشته است: «من 41 سال سن داشتم و مستأصل بودم. ولی هیچ‌وقت نه ایمانم به کتاب از دست رفت نه تصوری که از آن داشتم خدشه‌دار شد. چرا؟ چون انگار خودم را در آن می‌دیدم، همة وجودم را، هم قلبم و هم روحم. انگار داشتم افسانه شخصی خودم را می‌دیدم.» مدتی بعد ناشری برزیلی کیمیاگر را دوباره چاپ کرد. دور دوم انتشار بسیار موفق‌تر از دور اول بود و هزاران نسخه از کتاب فروخته شد. به گفتۀ کوئیلو، هشت ماه بعد از انتشار مجدد کتاب کیمیاگر، یک جهان‌گرد آمریکایی این کتاب را کشف کرد و توانست ناشری انگلیسی برای ترجمه و انتشار آن پیدا کند. هارپر کالینز این پروژه را عهده‌دار شد و کوئیلو بعد از انتشار نسخۀ انگلیسی در سال 1993 بیان کرد که نسخۀ انگلیسی مانند منجنیق، رمان را به عرش موفقیت فرستاد. او در سال 1999 به نیویورک‌تایمز گفت: «برای اینکه کتابی در بیش از 119 کشور منتشر شود، باید زبانی داشته باشد که بتوان آن را در تایلند یا لیتوانی خواند. ترجمه به انگلیسی این امکان را برای سایر ویراستاران فراهم کرد که مرا بخوانند.» اگر افسانه شخصی کوئیلو فروختن میلیون‌ها نسخه کتاب بوده باشد، او به‌یقین افسانه‌اش را دنبال کرده است. کتاب کیمیاگر بیش از 300 هفته در فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز قرار داشت و وارد هر بازار جدیدی که می‌شود موفقیت زیادی کسب می‌کند. در سال 2002 یک مجلۀ ادبی پرتغالی اعلام کرد که این کتاب پرفروش‌ترین کتاب در تاریخ زبان پرتغالی است.

محبوبیت پائولو‌ کوئیلو:

کوئیلو برای افزایش محبوبیت جهانی کتاب‌هایش تورهای غیرمنتظره‌ای به کشورهایی که کمتر کسی به آن‌ها سفر می‌کرد، ترتیب می‌داد. او در مصاحبۀ سال 1999 با نیویورک‌تایمز توضیح داد: «ازآنجایی‌که من از کشوری می‌آیم که نویسندگان پرفروش دنیا کمتر به آنجا سفر می‌کنند، تصمیم گرفته‌ام به جاهایی بروم که هیچ‌کس دیگری به آن مکان‌ها سفر نمی‌کند. جاهایی مانند بلغارستان، مقدونیه، اسلوونی، لتویی اسلواکی ایسلند و ...» استراتژی او به‌قدری نتیجه داد که او مجبور شد جشن امضای کتابی که در سال 2000 در ایران برگزار می‌شد را به‌خاطر ازدحام و شلوغی 5000 طرفدار لغو کند. کوئیلو به جز سه کتاب کیمیاگر، ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد و 11 دقیقه حقوق ساخت فیلم از روی کتاب را برای هیچ‌کدام از کتاب‌هایش نفروخته است. او دوست ندارد از روی کتاب‌هایش فیلم ساخته شود زیرا او معتقد است هر کتاب مسیر زندگی خاص خود را در ذهن خوانندگان و طرفداران دارد و اقتباس‌های سینمایی از روی کتاب‌ها به‌ندرت موفق و خوب عمل می‌کنند.

دیگر آثار پائولو کوئيلو:

·         ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد

·         خیانت

·         جاسوس

·         کنار رود پیدار نشستم و گریستم

·         والکری‌ها

·         سفر به دشت ستارگان

·         قانون خودسازی

·         بریدا

·         قوانین قرن بیست و یکم

·         عشق ورای ایمان

·         هیپی

·         خاطرات یک مغ

·         کوه پنجم

·         شیطان و دوشیزه پریم

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (3)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • زینب سیادتی
    • پاسخ به نظر

    اگر 100 کتاب را بخوام فهرست کنم که حتما باید بخونم کیمیاگر بین 10 تای اول قرار میگیره 😊 عالی👌🏻

  • تصویر کاربر

    • معصومه کوهی
    • پاسخ به نظر

    از کتاباییه که هر ادمی باید حداقل یبار تو عمرش بخونه

  • تصویر کاربر

    • نرگس نوری
    • پاسخ به نظر

    فوووووق العادس، ترجمه ی آقای نعیمی خیلی خوبه، کتاب پر از جملات ناب و ارزشمنده و ارزش داره بیشتر از یکبار خونده بشه،وزن کتاب هم سبکه و برای کسایی که رنگ صفحات براشون مهمه بگم که رنگش تقریبا کرم کم رنگه،حتما بخونید

بریده ای از کتاب (8)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • زهرا رضایی
    • 1

    وقتی خواستار چیزی هستی ، همه جهان در تکاپوی آن است که تو به خواسته ات برسی.

  • تصویر کاربر

    • فائزه قربانی
    • 1

    پادشاه پیر گفته بود «زمانی که به راستی، با همه وجودت آرزویی داشته باشی، کائنات به نحوی عمل می‌کنند که تو بتوانی به آرزویت برسی.

  • تصویر کاربر

    • فائزه قربانی
    • 0

    تپه‌های شنی با وزش باد جابجا می‌شوند، ولی... صحرا همیشه صحرا باقی می‌ماند. این است... افسانه عشق.

  • 1
  • 2
  • 3
عیدی