میخواهم بدانم . چیزهای بسیاری ، چیزهای ناگواری ، هست که من نمیتوانم ببینم، اما شما حق ندارید آن ها را از من پنهان کنید . طی این ماه های زمستانی ، مدام به این موضوع فکر کرده ام میترسم جهان به این زیبایی نباشد که شما قصد دارید به من القا کنید . میترسم نه تنها چنین نباشد بلکه اساسا جور دیگری باشد.
داستان کشیشی هست که به دختر تنهایی در خانواده خودش پناه میده. شاهکاره.
برام عجیبه این کتاب چرا اصلا مطرح نشد خیلی خیلی قشنگ و ناراحت کننده است. خیلی دوستش داشتم.