30بوک
کتاب عمومی
ادبیات
رمان ایرانی
یک بوسه در شانزه لیزه

یک بوسه در شانزه لیزه

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
210

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب یک بوسه در شانزه لیزه

انتشارات صبای الوند منتشر کرد:
شکوه خانم از همان جا که نشسته بود، رها را صدا زد. لحظاتی بعد، رها سینی به دست، وارد شد. توی سینی چهار فنجان چای و قندان به چشم می خورد. از بس دست هایش می لرزید، فنجان ها و نعلبکی هایی که توی سینی بود، جیرنگ جیرنگ صدا می کرد. کت و شلوار سرخابی رنگ به تن داشت. خواستنی تر از همیشه شده بود. اولین بار بود، او را با لباسی به جز مانتو می دیدم. حیف که نمی توانستم سیر تماشایش کنم. دلم می خواست بلند شوم و ببوسمش. چهار فنجان چای را که در سینی بود، اول به مادربزرگ و سپس به پدرش و من تعارف کرد. وقتی خواست به من تعارف کند، کمی خم شد: - بفرمایین از لحن مؤدبانه اش خنده ام گرفت. وقت برداشتن فنجان، زیر چشمی نگاهش کردم. گوشه لبم را جمع کردم تا نخندم. او نیز ناخواسته لبخند زد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی