اطلس

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
1746

علاقه مندان به این کتاب
20

می‌خواهند کتاب را بخوانند
2

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب اطلس

انتشارات گمان منتشر کرد:
من و هایدی لانگ در رستورانی در مرکز شهر داشتیم با هم حرف می زدیم. هنوز میز را جمع نکرده بودند و روی آن مقداری خرده ریز و شاید هم دو جام شراب بود. به احتمال بسیار می توان چنین تصور کرد که غذایمان تازه تمام شده بود. به گمانم داشتیم درباره ی فیلمی از کینگ ویدور بحث می کردیم. در جام هایمان کمی شراب باقی مانده بود. با شروع ملال حس کردم دارم خود را تکرار می کنم و چیزهایی می گویم که قبلا هم گفته ام و خانم هایدی هم این نکته را می داند و فقط همین طوری به حرف هایم گوش می دهد. ناگهان به یادم آمد که هایدی لانگ مدت ها قبل مرده بود. او روح بود و خودش نمی دانست. من نترسیدم؛ فقط احساس کردم درست نیست و شاید هم از ادب به دور است که به او بگویم که یك روح است، یك روح زیبا. پیش از آن که بیدار شوم، این رؤیا جای خود را به رؤیایی دیگر داد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی