ستاره شرق

(0)

2,100,000ریال

1,890,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
650

علاقه مندان به این کتاب
12

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب ستاره شرق

انتشارات چشمه منتشر کرد:
او صفت های بسیاری دارد. «هرم چهارم» مصر نامیده اندش و «ستاره ی شرق». وقتی ام کلثوم خواننده و رویاساز بی بدیل در 1976 از دنیا رفت بیش از چهار میلیون نفر در تشییع پیکرش شرکت کردمد. ستاره ی شرق حاصل سال ها مطالعه و تحقیق محسن بوالحسنی است پیرامون زندگی، زمانه و روزگار این خواننده ی عرب که در ایران هم همیشه محبوبیت شگفتی داشته، محمد رضا شجریان او را می ستود و باب دیلن طرف دارش بود. ژان پل سارتر به ترانه هایش گوش می داد و سالوادور دالی از صدایش به وجد می آمد...
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب ستاره شرق اثر محسن ابوالحسنی

ستارۀ شرق اثر محسن ابوالحسنی نویسندۀ اهوازی است. این کتاب سفری به زندگی و زمانۀ خواننده‌ای از جهان عرب است که آوازه‌اش فراتر از مرزهای کشورش و دنیای عرب رفت و تبدیل به ستاره‌ای بین‌المللی شد. این کتاب داستان زندگی ام‌کلثوم خوانندۀ کشور مصر است که شهرت و آوازه‌اش در جهان پیچید و نام و صدایش تداعی‌گر چیزی فراتر از موسیقی شد. ام‌کلثوم تحسین بسیاری از مشاهیر عالم فرهنگ و هنر را برانگیخت و چنان همه را مسحور خودش کرد که به او چهارمین «هرم مصر» می‌گفتند.

چرا باید کتاب ستارۀ شرق را بخوانیم؟

کتاب ستارۀ شرق داستان زندگی ام‌کلثوم خوانندۀ مصری است. اگر به خواندن بیوگرافی هنرمندان علاقه دارید حتماً این کتاب جذاب را بخوانید.

جملات درخشانی از کتاب ستاره شرق:

«بهار 1973، اتفاقی عجیب در یکی از استودیوهای قاهره رخ داد؛ بحران، بیرون از آن درها، گوش‌به‌گوش چرخیده اما از صورتِ شایعه فراتر نرفته بود... آن حرف‌وحدیث‌ها نه‌تنها مصر که تمام کشورهای عربی را درنوردیده بود؛ پچپچه‌هایی که از حال‌وروزِ ناخوشِ چهارمین هرم مصر حکایت می‌کرد. برخی با تأسفِ بسیار می‌گفتند و می‌نوشتند که هر لحظه ممکن است هرمِ آخر با تمام شکوهش از هم بپاشد و فرو بریزد. آن روزِ بهاری، زنِ بلندقامتی که او را صداوسیمای مصر می‌دانستند، طبق عادتِ همیشگی، رو به میکروفون در استودیو ایستاده بود و می‌خواست ترانه‌ای بخواند که چند ماه برای به ثمر رسیدن نسخه‌ی نهایی‌اش به شاعر و آهنگساز فشار آورده بود: «زود تمامش کنید.» متن ترانه می‌گفت حکم علینا الهوی و صدای او، که اغلب با برپایی کنسرت‌ها به گوش مردم می‌رسید، این‌بار قرار بود تنها مسیرِ ضبط تا توزیع را طی کند. همه‌ی آرزوی صاحبِ صدا این بود که همین یک کارِ آخر را تمام کند، اما ضعفی جان‌کاه هر لحظه توی زانوها را خالی و خالی‌تر می‌کرد. در آن بهار 1973، هیچ‌یک از آن‌هایی که در استودیو بودند و ام‌کلثوم را زیرچشمی از پشت میز صدابرداری نگاه می‌کردند نمی‌دانستند باید چه کنند برای زنی که در همه‌ی حضورهایش در استودیوها فقط یک‌بار پشت میکروفون می‌ایستاد و فقط یک‌بار، بی‌هیچ تپق و ضبطِ دوباره‌ای، ترانه‌ای می‌خواند و از استودیو بیرون می‌آمد و همان نسخه‌ی اولیه می‌شد نسخه‌ی نهایی و دست‌به‌دست در شهرها و کشورهای مختلف می‌چرخید، آن هم ترانه‌هایی که نه سه چهار دقیقه، که اغلب یک تا سه‌ساعته بودند؛ یعنی یک آلبوم بود با فقط یک اثرِ‌ بلند.»

«وارد اتاق فرمان شد. نگاهی به دو نفر دیگری که در اتاق بودند کرد. نشست پشت میز. سرش را بالا آورد. صدای داخل استودیو را باز کرد و عجیب‌ترین صحنه‌ی عمرش را دید. ستاره‌ی شرق آرام روی صندلی نشسته و دستش را گذاشته بود روی زانویش تا تکیه‌گاه تنش باشد. کمی جابه‌جا شد و خواست بی‌معطلی ضبط را ادامه بدهند. شروع کرد به خواندن، مکث کرد، خواند، دوباره صدایش را صاف کرد. درد را انگار در تنش جابه‌جا می‌کرد و در حدفاصل اوج‌وفرود درد، دست‌های خالد را می‌گرفت و باز تمام روستیا طُمای الزهایره را دنبال برادرش می‌رود و سر آخر جایی، گوشه‌ای، گیر می‌آورد و ترانه‌های ابوالعلاء‌محمد و زکریا احمد را می‌خواند و می‌دانست نباید کسی صدایش را بشنود و بفهمد او دختری است که می‌تواند بخواند؛ خوب بخواند. بانو پلک زد و آوازش را ادامه داد؛ با صدایی که همه‌ی حاضران در استودیو می‌دانستند صدای همیشگی‌ِ ام‌کلثوم نیست. چند سال آخر سخت گذشته بود و هر چه می‌خواست همان ام‌کلثومِ خستگی‌ناپذیر و پُرتوان شود و کنسرت‌هاش را ادامه بدهد انگار چیزی مهیب، مثل مرگی نزدیک، مجالش نمی‌داد. حاصل آخرین همکاری‌اش با احمد شفیق کامل و محمد عبدالوهاب به لیله الحب رسیده بود و پیش از آن هم که پای سید مکاوی جوان یا مسهرنی به کارنامه‌اش باز شده بود. زن در آن استودیو همه‌ی این‌ها را مثل تصویری از یک فیلم بلندِ پنجاه‌ساله در ذهن مرور می‌کرد و همچنان به کنسرت أوقاتی بتحلو فکر می‌کرد و آن ملودی درخشان مکاوی.»

«بیست و پنج سال بعد از مرگ ام‌کلثوم، نه در قاهره یا شهری از شهرها و روستاهای مصر که در شهری جنوبی در ایران، پسری در خیابان‌های تفتیده‌ی اهواز، سوار بر تاکسی زهوادررفته‌‌ای، صدای زنی را از پخش ماشین می‌شنود؛ صدایی که شبیه صدای هیچ‌یک از خوانندگان زنی که او تا آن زمان شنیده نیست. تکلیفش را با صدا نمی‌داند و حتی نمی‌داند آن صدا را دوست دارد یا نه. کمی می‌گذرد تا از راننده نام خواننده را می‌پرسد و راننده‌ی عرب‌زبان بی‌معطلی و با هیجان خاصی نام زن را تقریباً فریاد می‌زند: «سیده، سیده‌الغناء‌العربیه، الست، الست الکل، کوکب‌الشرق، هرم‌الرابع، ثوم، شمس‌الاصیل، ام‌کلثوم...» بعد پسر از تاکسی پیاده می‌شود و تا خانه به صدای عجیب‌وغریب زن فکر می‌کند؛ به آن صدای گردن‌کش و جانانه که انگار می‌چسبید به کفِ آسفالت داغ خیابان‌های اهواز و دوباره بخار می‌شد و به‌هوا می‌رفت. صدای تشویق‌ها و الله اکبر گفتن‌های پیاپیِ تماشاگران آن کنسرت را با هزار بدبختی می‌شد از آن دستگاه پخش فکسنی شنید. پرس‌وجوها درباره‌ی صاحب صدا شروع‌ شد و رسید به یک آلبوم، به یک نوارکاست مکسل‌یوآر قرمز که رافد، هم‌کلاسی و دوست مدرسه‌اش، به او داده بود؛ آن هم البته بعد از کلی ابراز تعجب که ام‌کلثوم به چه درد این پسر عجم می‌خورد! کاست را توی واکمن گذاشت، گوشی‌هایش را سفت کرد توی گوشش و مهمانیِ معجزه شروع شد.»

ام‌کلثوم که بود؟

ستاره شرق

فاطمه البلتاجی با نام هنری ام‌کلثوم یکی از هنرمندانی است که سالوادور دالی، ژان پل سارتر، ماریا کلاس و باب دیلن زبان به ستایش او گشودند. ام‌کلثوم در سال 1898 به دنیا آمد و در سال 1975 درگذشت. او خواننده، ترانه‌سرا و بازیگر مصری بود که از دهۀ 1920 تا 1970 فعالیت می‌کرد. به او لقب افتخاری ستارۀ شرق را داده بودند و نامش در میان فهرست 200 خواندۀ برتر تمام دوران می‌درخشید و نماد ملی زادگاهش مصر بود. به او «چهارمین هرم مصر» نیز می‌گفتند. ام‌کلثوم در خوانده‌ای مذهبی به دنیا آمد و پدرش امام جماعت بود. او آواز خواندن را با گوش‌دادن به آموزش‌های آواز که پدرش به برادر بزرگ‌ترش می‌داد، یاد گرفت و از کودکی استعدادی استثنایی در خوانندگی از خود نشان داد. ام کلثوم با کمک پدرش به قرائت قرآن می‌پرداخت و گویا کل قرآن را حفظ بود. پدربزرگش نیز از قاریان مشهور قرآن بود. زمانی که ۱۲ ساله بود پدرش به استعداد او پی برد و از او خواست به گروه موسیقی خانواده بپیوندد و هر چه را دیگران می‌خوانند تکرار کند. او روی صحنه پوشش پسرانه می‌پوشید تا از نگرانی پدرش در مورد شهرت و اجرای عمومی خود بکاهد. در 16 سالگی مورد توجه محمد ابوالاعلا خوانندۀ متواضع مشهوری قرار گرفت و از او رپراتور قدیمی کلاسیک عربی را آموخت. چند سال بعد با زکریا احمد آهنگساز معروف آشنا شد و به‌ همراه او به قاهره رفت و در سال 1923 به همان شهر نقل‌مکان کرد. در نهایت ام‌کلثوم در سال 1923 قراردادی با شرکت Odeon بست و وارد عرصۀ خوانندگی شد. آلبوم‌های او جزو پرفروش‌ترین آلبوم‌های جهان عرب هستند.

در کتاب ستارۀ شرق چه می‌خوانیم؟

ستارۀ شرق یکی از القاب ام‌کلثوم خوانندۀ شهیر مصری است. محسن ابوالحسنی نویسنده‌ای است که سال‌های پیش در اهواز صدای ام‌کلثوم را در ضبط ماشین یک رانندۀ عرب شنید و شیفتۀ او شد. او با استناد بر منابع مختلف زندگی ام‌کلثوم را در کتاب ستارۀ شرق روایت کرده و اطلاعاتی دربارۀ زندگی شخصی و هنری این خوانندۀ زن مصری در اختیار علاقه‌مندان قرار داده است. او در مقدمۀ کتابش از دوران سالخوردگی ام‌کلثوم می‌گوید و تصویری از این خواننده به ما نشان می‌دهد که با‌وجود خستگی و رنجوری همچنان باشکوه و پُرابهت است و با وجود بیماری و خستگی در استودیو به ضبط ترانه‌ای مشغول است. سپس کتاب به دوران کودکی و گذشتۀ ام‌کلثوم می‌رود، و نویسنده با گزارشی قصه‌وار به ما نشان می‌دهد این ستاره چطور متولد شد و چطور با صدایش دل‌ها را تسخیر کرد.

فهرست مطالب کتاب ستاره شرق

• ابتدانامه
• از نیل تا کارون
• در میان مشایخ
• زندگی در قاهره
• و ناگهان عشق
• صدایت را از جانم گرفتم
• غربی بودن یا مصری بودن؟
• ترسیم یک شمایل
• دهه‌ی طلایی
• دیدار ابرها
• کنسرت‌هایی برای مصر
• اهرام فرو می‌ریزند.

اگر از خواندن کتاب ستاره شرق لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

ملوک اثر فرشید شیروانی نویسندۀ ایرانی است. این کتاب داستان زندگی ملوک فرش‌فروش کاشانی معروف به ملوک ضرابی است که خوانندۀ موسیقی اصیل ایرانی و بازیگر بود. او در سن 92 سالگی از دنیا رفت و نویسنده در این کتاب زندگی شخصی و حرفه‌ای ملوک ضرابی را بازگو کرده است.

•  خاطرات باب دیلن، زندگینامۀ باب دیلن، برجسته‌ترین و تأثیرگذارترین ترانه‌سرا و خوانندۀ نیم قرن اخیر آمریکا است. شعر و ترانه‌های او تبدیل به بخش جدانشدنی تاریخ و فرهنگ آمریکا شده‌اند و به او القابی چون «صدای نسل‌ها» داده‌اند. باب دیلن به دلیل دستاوردها و تاثیر مهمش در شعر و ادبیات آمریکا، در سال 2016 برندۀ جایزۀ نوبل شد.

• الویس پریسلی (زندگی در تنهایی) اثر ری کانلی است. الویس پریسلی یکی از چهره‌های شاخص موسیقی آمریکا است و به «سلطان راک اند رول» مشهور است. شاید تصورش سخت باشد پسری که در درس موسیقی دبیرستانش مردود شد روزی به سلطان موسیقی و بت جوانان کشورش بدل شود. اگر برایتان جالب است که در مورد داستان زندگی الویس و موفقیت‌ها و شکست‌هایش بیشتر بدانید می‌توانید این کتاب را بخوانید.

• ماه نورد زندگی‌نامۀ خودنوشت مایکل جکسون، ستارۀ بی‌بدیل موسیقی آمریکا است. او از پنج سالگی وارد عرصۀ موسیقی شد و با استعداد خارق‌العاده‌ای که در زمینه‌های آواز و رقص و اجرا داشت، رکوردهای زیادی را به ثبت رساند؛ از جمله پرفروش‌ترین آلبوم موسیقی جهان و موفق‌‌ترین سرگرمی‌ساز و صحنه‌گردان تاریخ و بیش از 30 رکورد جهانی دیگر. مایکل جکسون به نمادی فرهنگی و جزئی از فرهنگ عامۀ مردم جهان تبدیل شد. 

دربارۀ محسن ابوالحسنی‌: نویسندۀ کتاب ستارۀ شرق

محسن ابوالحسنی در سال 1360 در اهواز به دنیا آمد. او شاعر، روزنامه‌نگار، گویندۀ کتاب صوتی، مترجم و پژوهشگر ایرانی است. او به عنوان روزنامه‌نگار با نشریات مختلفی از جمله «فرهیختگان» و «شرق» همکاری می‌کرد. از آثار او می‌توان به دفتر شعر «از من بعید» اشاره کرد. مجموعه اشعارش با صدای خودش نیز منتشر شده است.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی