نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات روزنه کار منتشر کرد :
دومین کتابم مهاجر خوشبخت را بهترین و شخصی ترین رمان خود می دانم این کتاب در عمل هم ثابت کرده که جالب ترین کتاب من است چون پر از غافلگیری است وقتی داستان را شروع کردم نقشه ام این بود که خودم قهرمان آن باشم بنا بود این کتاب داستان زندگی نویسنده بسیار فقیری باشد که ،مادر خواهران و برادرانش دشمنان هنر او هستند و نشان بدهد که چگونه در پایان علیرغم دشمنی ،آنها به موفقیت می رسد. اما چقدر تعجب کردم وقتی دیدم مادرم به قهرمان کتاب تبدیل شده بود و خواهرم از من صادق تر قابل اعتمادتر و شجاع تر بود.
در طی نگارش این کتاب ایتالیایی های مهاجری که با کلاه های نمدی خاکستری آغشته عرق و سبیلهای چخماقی شان روزی دوازده ساعت کار می کردند کاملا ناخودآگاه وقار قهرمانان را یافتند چطور این اتفاق افتاد هرگز ندانستم پس از انتشار کتاب نقدهای حیرت انگیزی دریافت کردم ولی بعد دوباره غافلگیر شدم هیچ اتفاقی نیفتاد پولدار و مشهور نشدم در واقع فقیرتر از قبل بودم، مجبور شدم به جای یک جا در دو جا کار کنم شدیدا عصبانی اما فقط از دست خودم همه زندگی ام را مورد بازنگری مجدد قرار دادم چرا مخاطب باید اهمیت می داد که من چقدر از وجود خودم را در آن کتاب گذاشته بودم چقدر به تک تک جمله ها اهمیت داده بودم؟
چرا باید خانواده ام به نوشته هایم اهمیت می داد وقتی که حتی نان روزانه ام را تامین نمی کرد؟ اما بعد غافلگیری دیگری رخ داد در واکنش به پاس خود و برای تامین معاش خانواده ام تصمیم گرفتم یک کتاب پرفروش بنویسم آن کتاب پدرخوانده بود چهار سال طول کشید تا تمامش کردم اما مرا به هدفم رساند این کتاب پر فروش بود و این بار پولدار و مشهور شدم سی سال از زمانی که مهاجر خوشبخت را نوشتم می گذرد تغییراتی که در فرهنگ و نقش زنان بوجود آمده و همچنین علاقه روزافزون به سوژه های قومی - نژادی از بسیاری جهات این کتاب را معاصر کرده است. امیدوارم تجربه انسانی موجود در این داستان فاقد زمان باشد. کتاب را دوباره برای چاپ دوم خواندم و هنوز عاشقانه دوستش دارم و بیش از هر چیز مادرم را عاشقانه دوست دارم و حقیقتا به او احترام می گذارم اینک که به نگرم می توانم ببینم که رد پای او در همه کتابهایی که نوشته ام وجود دارد و اکنون می دانم من قهرمان زندگی خودم نیستم او قهرمان زندگی من است پس از گذشت این همه سال مصیبتهای زندگی او هنوز مرا می گریانند و این کتاب فریاد می زند ببینید چقدر به او ظلم شده است.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.