خفه خون

(1)

2,000,000ریال

1,800,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
94

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب خفه خون

انتشارات تندیس منتشر کرد :
هوا گرگ و میش بود که راهی شدند ملک جان از جلو و گوسفند پشت سر عذرا به قد و اندازه ی پنج متر عقب سرشان، سوار بر ترکه ای بلند که میان دو دست داشت یورتمه وار اسب چوبی اش را می.تازاند دامن بلندش مدام زیر پا می ماند و از سرعت قدم هایش کم می کرد ملک ،جان ریسمان توی دستش را از این دست به آن دست کرد و چرخی زد تا مانع پیچیدن طناب به دست و پای گوسفند شود. چند قدم که رفت سر جا ایستاد و دست به کمر، سر بالا کرد و رو به آسمان :گفت بد و دیگر دختر، این طور بیایی تا فردا صبح هم نمی رسیم عذرا دامن لباس را بالا گرفت، قدم ها را تند کرد و خودش را به گوسفند رساند نوک زبان بیرنگ و کلفتش را از دهان بیرون گذاشت و با چوب توی دستش دنبه ی گرد و پشمی حیوان را بازی داد ملک جان لبخند روی لب به صورت عذرا نگاه کرد و پوزخند زد باورت میشود عذرا دلم فقط برای تو دیوانه تنگ می شود.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (1)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • سید نیما رمضانی پیانی
    • پاسخ به نظر

    عالی

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی