نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات نون منتشر کرد:
در اوزاکا و در سالهای قبل از جنگ جهانی دوم چهار زن اشرافی ژاپنی سعی میکنند شیوهای از زندگی را حفظ کنند که در حال نابودی است، تسوروکو خواهر بزرگتر، سرسختانه به اعتبار نام خانوادگی خود میچسبد، حتی زمانی که شوهرش آماده میشود خانواده آنها را به توکیو منتقل کند جایی که این نام معنایی ندارد. ساچیکو شجاعانه سازش میکند تا آینده خواهران کوچکترش را تضمین کند. خواهر کوچکتر گروگان استانداردهای دقیق خانوادهاش است در حالی که تائکو با روحیه شورش میکند.
خواهران ماکیوکا مملو از خرده داستانهایی از زندگی طبقه بالای ژاپنی است و زیبایی و درددلهای قهرمانان داستان را به تصویر میکشد. این رمان پرترهای تکان دهنده و در عین حال صریح از یک خانواده و در عین حال جامعه ژاپنی است که به ورطه مدرنیته میلغزند.
جونیچیرو تا نیزاکی متولد ۱۸۸۶ توکیو نویسنده ژاپنی و یکی از نویسندگان مهم ادبیات مدرن ژاپن و از محبوبترین رمان نویسان این کشور است. عمده آثار او پویایی زندگی خانوادگی را در چارچوب تغییرات سریع جامعه ژاپنی قرن بیستم به شکل ماهرانهای به تصویر میکشند. خواهران ماکیوکا را بزرگترین رمان جهان وطنی از زمان بازسازی میجی دانستهاند. تانیزاکی جایزه ماینیچی و جایزه آساهی را برای این رمان دریافت کرده است. خواهران ماکیوکا به عنوان یکی از آثار مهم کلاسیک ادبیات جهان مشهور است و به زبانهای مختلفی ترجمه شده است. نیویورک تایمز این رمان را با غرور و تعصب جین آستن مقایسه کرده است.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
خواهران ماکیوکا از سایت گودریدز امتیاز 4 از 5 را دریافت کرده است.
خواهران ماکیوکا از سایت آمازون امتیاز 4.4 از 5 را دریافت کرده است.
• برندۀ جایزۀ ماینیچی
• برندهٔ جایزهٔ آساهی
خواهران ماکیوکا رمانی از نویسندهٔ ژاپنی جونیچیرو تانیزاکی است که از سال 1943 تا 1948 بهصورت سریالی منتشر شد. این کتاب داستان زندگی خانوادهٔ ثروتمند ماکیویا در اوزاکا را از پاییز 1936 تا آوریل 1941 دنبال میکند و بر تلاشهای خانواده برای یافتن شوهر برای خواهر سوم، یوکیکو، تمرکز دارد. در ادامه، جنگ جهانی دوم و اشغال متفقین بر وضعیت این خانواده اثر میگذارد و آنها به طبقهٔ متوسط جامعه سقوط میکنند و نویسنده سبک زندگی در حومهٔ شهر را در این دوران به تصویر کشیده است. این رمان یکی از مهمترین آثار کلاسیک ادبیات جهان محسوب میشود و پس از انتشار حداقل به 14 زبان ترجمه شد.
منتقدان ادبی رمان خواهران ماکیوکا را از تاثیرگذارترین رمانهای کلاسیک ژاپن توصیف کردهاند.
دونالد بار، منتقد ادبی نیویورک تایمز، ترجمهٔ انگلیسی خواهران ماکیوکا را همسنگ رمان «غرور و تعصب» جین آستین دانسته است.
«رمان خواهران ماکیوکا شاهکاری ظریف و زیبا است.» - شیکاگو تریبون
«تانیزاکی بهطرز ماهرانهای و باظرافت تمام، تصویری متفاوت از دنیایی ملایم را که دیگر وجود ندارد نشان میدهد.» - سانفرانسیسکو کرونیکل
خواهران ماکیاکو پرترهای از زندگیای در حال محوشدن است، تصویری تکاندهنده و درعینحال متفاوت از یک خانواده و کل جامعه که به ورطهٔ مدرنیته میلغزند. این کتاب بینش اجتماعی دقیق و ساختارشکنانهای دارد که تانیزاکی را بهعنوان یک رماننویس برجسته از دیگران متمایز میکند.
«خانم ایتانی (همه ایتانی صدایش میکردند) مغازهٔ لوازم آرایشی نزدیک هتل اورینتالِ کوبه داشت و ساچیکو و خواهرانش از مشتریان پروپاقرض آنجا بودند. ساچیکو میدانست ایتانی دوست دارد واسطهٔ ازدواج شود برای همین یکبار در مورد مشکل یوکیکو با او صحبت کرده بود و عکسی از یوکیکو را برای موارد احتمالی پیش ایتانی گذاشته بود. همین اواخر، که ساچیکو برای خریدن بیگودی به مغازهاش رفته بود، ایتانی از چند دقیقه فرصت استفاده کرد و ساچیکو را برای صرف چای در بیرون از مغازه دعوت کرد. ساچیکو در لابی هتل برای اولینبار داستان ایتانی را شنیده بود. ایتانی میدانست که کار اشتباهی است که اول با ساچیکو صحبت نکند، اما ترسیده بود که اگر دستدست کنند، این فرصت خوب را از دست بدهند. ایتانی تعریف این شوهر احتمالی برای دوشیزه یوکیکو را شنیده بود و حدود یک ماه و نیم قبل عکس او را برایش فرستاده بود ـ فقط همین و کاری دیگری هم نکرده بود. پاسخی از مردم دریافت نکرده بود و تقریباً موضوع را فراموش کرده بود که شنیدن ظاهراً او مشغول تحقیق دربارهٔ گذشتهٔ یوکیکو بوده است. تهوتوی همهچیز را در مورد خانوادهٔ ماکیوکا ـ حتی در مورد رگوریشهشان در اساکا ـ درآورده بود. (ساچیکو دختر دوم خانواده بود. خواهر بزرگش، تسوروکو، مسئولیت خانهٔ موروثیشان در اساکا را به عهده گرفته بود.)... و بعدش هم دربارهٔ خود دوشیزه یوکیکو تحقیق کرده بود.»
«برای همچین مردی کاملاً منطقی به نظر میآمد که روی پیدا کردن دختری شایسته و بیآلایش اصرار کند، اما بنابهدلایلی ـ شاید به خاطر سفرش به پاریس ـ بیشتر روی زیبایی خاص ژاپنی ـ آرامش، متانت، ظرافت و توانایی پوشیدن لباس ژاپنی ـ تأکید داشت. برای او مهم نبود همسرش با لباس غربی چطور به نظر برسد. البته دنبال صورت زیبا هم بود، اما بیشتر از هر چیزی شیفتهٔ دستها و پاهای زیبا بود. به نظر ایتانی، یوکیکو مناسبترین گزینه بود. داستان ایتانی از این قرار بود. ایتانی از همسرش، که به خاطر فلج زمینگیر شده بود، مراقبت میکرد، برادرش را به دانشکدهٔ پزشکی فرستاده بود و این بهار هم دخترش را به توکیو فرستاده بود تا وارد دانشکدهٔ زنان ژاپن بشود. سرضرب بودن و عملگرا بودنش ایتانی را تقریباً از خیلی از خانمها سریعتر کرده بود، اما اینکه میخواست چیزها را بدون حاشیه رفتن و غیرمستقیم حرف زدن بیان کند خیلی خانمانه نبود، جوری که آدم به فکر میافتاد چطور میتواند مشتریانش را نگه دارد. البته هیچچیزِ غیرطبیعی دربارهٔ رُک بودنش وجود نداشت ـ فقط اینکه احساس میکرد حقیقت باید راست و درست بیان میشد ـ و ایتانی هم خودش کمی ناراحتی به وجود میآورد. سیل کلماتش جوری بیرون میریخت که فکر میکردید سد شکسته است. ساچیکو نمیتوانست به این فکر نکند که این زن زیادهروی کرده بود، اما با مقایسهٔ نوع رفتار ایتانی با مردی که دوست داشت از بقیه اطاعت کند کاملاً واضح بود که همین نشانهٔ رفتار دوستانه و خیرخواهانهٔ ایتانی بود.»
«تاتسو پسر یک بانکدار بود و قبل از اینکه سرپرست خانوادهٔ ماکیاتو شود در بانک کار میکرد ـ حتی بعدش هم عمدهٔ مدیریت مغازه را به پدرخوانده و کارمند اصلی سپرده بود. با مرگ پدر، تاتسو به اعتراض خواهران همسرش و بقیهٔ اعضای خانواده، که فکر میکردند هنوز میشد مغازه را نجات داد، اهمیت نداده بود و مغازه را به مردی واگذار کرده بود که زمانی پیشکار خانواده بود. تاتسو خودش هم به سر کار قبلیاش در بانک برگشته بود. تاتسو کاملاً برخلاف پدر ساچیکو، که متظاهرانه ولخرجی میکرد، خشک و آرام بود و حتی میشود گفت کمی کمرو بود. با چنین خلقوخویی، تاتسو به این نتیجه رسید که بهتر است به جای تلاش برای انجام تجارتی ناآشنا، که کاملا هم در قرض فرورفته بود، کاری محتاطانه در پیش بگیرد و مغازه را واگذار کند ـ در واقع، این کار را با وسواس زیاد انجام داده بود، برای اینکه خیلی نگران مسئولیتهایی بود که در مقام رئیس خانواده بر دوشش افتاده بود. در نظر یوکیکو، که خیلی وابستهٔ گذشته بود، چیز نامناسبی در وجود شوهرخواهرش بود و مطمئن بود که پدرش هم در قبر تازه داشت تاتسو را میشناخت. در همین اوضاعواحوال بحرانی و کمی بعد از مرگ پدر، تاتسو خیلی مشتاق پیدا کردن همسری برای یوکیکو شد. فرد موردنظر وارث خانوادهای ثروتمند بود و کارگزار بانکی در تویوهاشی بود که خیلی دور از ناگویا نبود.»
چهار خواهر ماکیوکا زندگی بسیار پیچیده و سختی دارند، گرچه در ظاهر هیچ اتفاق خاصی برای آنها نمیافتد اما بخشی از اشراف ژاپنی در سالهای منتهی به جنگ جهانی دوم در حال محوشدن هستند و این خانواده نیز با تمامشدن پولشان، زندگیشان رو به فروپاشی میرود. تسوروکو دختر بزرگ خانوادهٔ ماکیوکا که زمانی ثروتمند بود، سرسختانه به اعتبار خانوادهٔ خود چسبیده است؛ و حتی زمانی که شوهرش آماده میشود خانوادهٔ آنها را به توکیو ببرد، جایی که این اعتبار هیچ معنا و ارزشی ندارد هم دست از این اعتبار نمیکشد. ساچیکو شجاعانه با دیگران سازش میکند تا آیندهٔ خواهران کوچکترش را تضمین کند. یوکیکو خجالتی و مجرد و اسیر استانداردهای دقیق خانوادهاش است، درحالیکه تائکو با روحیهٔ متفاوتش دست به شورش علیه خانواده میزند و خود را به دام رابطهای عاشقانه میاندازد و رویای تحصیل در رشتهٔ طراحی مد در فرانسه را در سرمیپروراند. دغدغهٔ اصلی چهار خواهر ماکیوکا در این رمان، یافتن شوهر مناسب برای خواهر سوم، یوکیکو است؛ زنی با عقاید سنتی که چندین خواستگار را رد کرده است و تا زمانی که یوکیو ازدواج نکند، تائکو مجبور است که مجرد بماند. آنها ناامید از یافتن کسی سعی میکنند دائماً استانداردهای خود را پایین بیاورند تا اینکه یک شب با خواستگاری دیوانه و مست و البته خودخواه که پولی ندارد روبهرو میشوند که فقط فامیل شخص مهمی است. آنها با خود فکر میکنند اینکه او حتی به خودش اجازهٔ خواستگاری از خواهرشان را داده است، نشان میدهد که چقدر سقوط کردهاند. مهمتر از همه این است که نویسنده در این رمان زندگی روزمرهٔ طبقهٔ متوسط در اوساکای قبل از جنگ را به تصویر کشیده است.
• در سال 1985 یک فیلم درام به کارگردانی کن ایچیکاوا بر اساس این رمان ساخته شد. در این فیلم سبک زندگی قبل از جنگِ خانوادهٔ ثروتمند ماکیوکا را به موازت فصول ژاپن به تصویر کشیدند. بازیگرانی همچون یوشیکو ساکوما، سایوری یوشیناگا، یوکو کوتهگاوا و جوزو ایتامی در این فیلم به ایفای نقش پرداختند.
• نام اصلی این رمان «ساسامیوکی» است که به زبان ژاپنی تعریفی برای برف ملایم است و در شعر کلاسیک ژاپنی نیز این کلمه به کار میرود. این تصویر حاکی از افتادن شکوفههای گیلاس در اوایل بهار است که بسیاری از شاعران ژاپنی افتادن این شکوفهها را به باریدن برف تشبیه کردهاند. افتادن شکوفههای گیلاس در ژاپن نماد رایج ناپایداری است و موضوع اصلی این رمان نیز همین است. «یوکی» به معنای برف، در ساسامیوکی همان یوکی در نام «یوکیکو» است که نشان میدهد او شخصیت اصلی رمان است.
• کتاب در چشم شیطان اثر دیگری از جونیچیرو تانیزاکی نویسندهٔ ژاپنی است. راوی این کتاب نویسندهای است که ناگهان با تماس تلفنی دوستش، درگیر ماجرای قتلی عجیبوغریب میشود. دوستِ این نویسنده مردی ثروتمند و بیکار است و سابقهٔ بیماری روانی دارد و از او میخواهد در تماشای صحنهٔ قتل همراهیاش کند.
• کتاب قتل اُتسویا کتاب دیگری از جونیچیرو تانیزاکی نویسندهٔ ژاپنی است. این کتاب شرح تحول رابطهٔ دو جوان عاشقپیشه از طبقات اجتماعی متفاوت است که برای رسیدن به هم چارهای نمیبینند جز فرار از خانهٔ پدری و پس از آن مجبور میشوند به افراد مشکوکی پناه ببرند.
جونیچیرو تانیزاکی نویسندهٔ بزرگ ژاپنی در 1886 و در نیهونباشی، یکی از محلههای قدیم توکیو به دنیا آمد و در سال 1965 در یوگاوارا نزدیک توکیو درگذشت. او در خانوادهای مرفه چشم به جهان گشود اما ورشکستگی پدرش در سال 1910 باعث شد نتواند در دانشگاه امپراطوری توکیو به تحصیل بپردازد. او در همان سال اولین داستان کوتاهاش را با عنوان «خالکوبی» در نشریهای منتشر کرد که به همراه دوستش تأسیس کرده بود. تانیزاکی را یکی از برجستهترین چهرهای ادبیات مدرن ژاپن میدانند. او داستانهایش را غالباً در چارچوب جستوجوی هویت فرهنگی روایت میکند که در آن ساختارهای غرب و سنت ژاپنی در کنار هم قرار میگیرند. آثار منتشر شدهٔ او متعدد و متنوع هستند؛ او داستانهای بلند، کوتاه، فیلم نامه برای سینمای صامت و نمایشنامه برای تئاتر مینوشت. رمانها و داستانهای کوتاه او که شامل بسیاری روایات عاشقانه در محیط اجتماعی و مناسبات میان زن و مرد در سالهای پرتلاطم قرن بیستم میشود نظر طرفداران و منتقدان بسیاری را طی این سالها به خود جلب کرده است. تأثیر او بر ادبیات ژاپن و نسلهای همزمان و پس از او بسیار بوده و آثارش هنوز پرخواستار است. شگفتی نوشتههای تانیزاکی هم در تنوع محتوا و هم سبک آنهاست، و انسجامی که موضوع داستانهایش دارد بسیار قابلتأمل است. تانیزاکی یکی از شش نویسندهای بود که در فهرست نهایی جایزهٔ نوبل ادبیات در سال 1964، یعنی یک سال قبل از مرگش قرار گرفت.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.