پرتره مرد ناتمام

پرتره مرد ناتمام

(3)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
327

علاقه مندان به این کتاب
6

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب پرتره مرد ناتمام

نشر چشمه منتشر کرد: مادر هرگز آنجا نرفته بود و حالا وقتش رسیده بود كه من به آن محیط ممنوع، به آن سر نگفتنی و مشكوك راه پیدا كنم و این انگار موهبتی بود به پاس پلك‌نزدن‌های شبانه‌ام و نفس‌های كشدار خواب‌زده و گرمایی كه از تراكم خون، در شقیقه‌هایم می‌پیچید. بعدها خیلی چیزها را فهمیدم. بعدها... خیلی به آن روزها فكر كردم... بارها و بارها آن صحنه‌ها در ذهنم تكرار شدند: وقتی پشت لبم تازه سبز شده بود. وقتی خط ریش چكمه‌ای می‌گذاشتم، آدامس می‌جویدم و رمان می‌خواندم. وقتی دانشكده را شروع كردم. وقتی پدرم مرد و زنم زیپ كاور كت و شلوار مهمانی‌ام را كشید و گره كراوات مشكی‌ام را زیر چانه‌ام سفت كرد. وقتی بارها و بارها در ازدحام كلاس‌ها، با ماژیك وایت‌برد روی میز استاد كوبیدم و توجه دانشجوها را جلب كردم. وقتی طرح صورت مادر را زیر ملافه سفید بیمارستان دیدم. "30بوک نمایشگاه کتاب در صفحه مانیتور شما"

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی