آدم بودن عبارت قشنگیِ چون فرقی بین زن و مرد نمی ذاره قلبُ مغزِ آدما جنسیت ندارن )
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات دارینوش منتشر کرد:
امشب پی بردم که وجود داری: بسان قطرهای از زندگی که از هیچ جاری باشد. با چشم باز، در ظلمت محض دراز کشیده بودم که ناگهان در دل تاریکی، جرقهای از آگاهی و اطمینان درخشید: آری، تو آنجا بودی. وجود داشتی. گویی تیری به قلبم خورده بود. و وقتی صدای نامرتب و پر هیاهوی ضربانش را باز شنیدم احساس کردم تا خرخره در گودال وحشتناکی از تردید و وحشت فرو رفتهام. سعی کن بفهمی ... من از دیگران نمیترسم. با دیگران کاری ندارم. از خدا هم نمیترسم. به این حرفها اعتقادی ندارم. از درد هم نمیترسم. ترس من از توست. از تو که سرنوشت، وجودت را از هیچربود و به جدار بطن من چسباند. هر چند همیشه انتظارت را کشیدهام، هیچگاه آمادگی پذیرایی از تو را نداشتهام و همیشه این سوال وحشتناک برایم مطرح بوده است: نکند دوست نداشته باشی به دنیا بیایی؟ نکند نخواهی زاده شوی؟ نکند روزی به سرم فریاد بکشی که: «چه کسی از تو خواسته بود مرا به دنیا بیاوری؟ چرا مرا درست کردی؟ چرا ؟»
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد (به ایتالیایی: Lettera a un bambino mai nato) رمانی به زبان ایتالیایی از اوریانا فالاچی، نویسنده و خبرنگار ایتالیایی است که در سال 1976 منتشر شد. این کتاب با زاویه دید اول شخص و در قالب نامهای از راوی داستان، یک زن جوان که گویا خود فالاچی است، با جنینی که در رحم خود باردار است نوشته شده که فرزند نازادهاش را از مصیبتهای دنیا و بیرحمی آن میآگاهاند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد رمانی نوشتۀ اوریانا فالاچی نویسنده و روزنامهنگار ایتالیایی است. تقریباً میتوانید از عنوان کتاب حدس بزنید که کلیت کتاب دربارۀ چیست. این نامه را زنی جوان (احتمالاً خود فالاچی) به جنینی که در رحم دارد و هنوز به دنیا نیامده نوشته است. این نامهها جزئیات تلاش زن را شرح میدهد که باید بین شغل مورد علاقه و بارداری غیرمنتظرهاش یکی را انتخاب کند. زن در این نامهها با استفاده از مثالهای دوران کودکیاش به بچۀ متولد نشده توضیح میدهد که دنیا و زندگی چگونه است و به بچه در مورد ناعادلانه بودن دنیا هشدار میدهد. ترجمۀ انگلیسی رمان نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اولین بار در سال 1976 منتشر شد. در ادامه کتاب و نویسندهاش را به شما معرفی میکنیم.
اوریانا فالاچی نویسندۀ ایتالیایی و متولد 29 ژوئن سال 1929 است. او روزنامهنگار، نویسنده و خبرنگار بود. در حرفۀ روزنامهنگاری بسیار طولانی فعالیت کرد و بسیار هم موفق بود. پدرش ادوارد فالاچی کابینتساز بود و همچنین فعالیت سیاسی میکرد و سعی کرد به دیکتاتوری رهبر فاشیست ایتالیا، موسولینی پایان دهد. با اینکه خود فالاچی طی جنگ جهانی دوم خیلی جوان بود اما به جنبش مقاومت ضد فاشیستی ایتالیا پیوست. بعداً ارتش ایتالیا به او گواهی شجاعت داد. فالاچی بعد از گرفتن دیپلم برای مدت کوتاهی در دانشگاه فلورانس درس خواند و در رشتۀ پزشکی و شیمی تحصیل کرد. بعداً رشتهاش را به ادبیات تغییر داد اما خیلی زود ترک تحصیل کرد و هیچوقت تحصیلاتش را به پایان نرساند. عمویش برونو فالاچی که خودش روزنامهنگار بود به او پیشنهاد داد که وارد حرفۀ روزنامهنگاری شود. فالاچی در سال 1946 خبرنگار ویژۀ روزنامهای ایتالیایی شد. او به عنوان خبرنگار، جنگ ویتنام، جنگ هند و پاکستان، خاورمیانه و آمریکایی جنوبی را پوشش داد.
فالاچی برای پوشش خبری جنگ و انقلاب و مصاحبههای طولانی، تهاجمی و افشاگرانه با بسیاری از رهبرهای جهان در دهههای 1960، 70 و 80 در سراسر جهان شهرت یافت. در کتاب «مصاحبه با تاریخ»، با ایندیرا گاندی، گلدا مایر، یاسر عرفات، ذوالفقار علی بوتو، ویلی برات، شاه ایران محمدرضا پهلوی، هنری کیسینجر رئیس جمهور ویتنام جنوبی و ژانرال ویتنام شمالی طی جنگ ویتنام مصاحبه کرده است. کیسینجر در طول مصاحبهاش در سال 1972 اظهار داشت که جنگ ویتنام یک جنگ بیهوده است و خودش را با «گاوچرانی مقایسه کرد که به تنهایی و سوار بر اسب واگن قطاری را به دنبال خودش میکشد». کیسینجر بعداً ادعا کرد که این فاجعهبارترین گفتوگویش با یکی از اعضای مطبوعات بود. فالاچی در سال 1352 با محمدرضا پهلوی مصاحبه کرد. فالاچی بعداً اظهار داشت که «محمدرضا پهلوی زنان را صرفاً زیورآلاتی برازنده میداند و معتقد است زنان نمیتوانند مثل مردان فکر کنند و بعد میکوشد تا به آنها حقوق برابر و وظایفی بدهد». فالاچی همچنین با دنگ شیائوپینگ، آندریاس پاپاندرئو، آیتالله خمینی، معمر قذافی و آلفرد هیچکاک نیز مصاحبه کرده است. فالاچی در نیویورک زندگی میکرد و در دانشگاه شیکاگو، ییل، هاروارد و کلمبیا سخنرانی کرد. بعد از حادثۀ 11 سپتامبر 2001 فالاچی سه کتاب در انتقاد از افراطگرایان اسلامی و به طور کلی اسلام نوشت. نام اولین کتابش در این زمینه خشم و غرور بود.
در 27 آگوست 2005 مصاحبهای خصوصی با پاپ شانزدهم انجام داد. فالاچی با اینکه خودش به دینی اعتقاد نداشت اما احترام زیادی برای پاپ قائل بود و در مقالهای در سال 2004 با عنوان «اگر اروپا از خودش متنفر بود» از پاپ تمجید کرد. فالاچی در 15 سپتامبر 2006 در زادگاهش فلورانس بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت. فالاچی برای نویسندگی پرشور و متفکر و مصاحبههای عمیق و غالباً خصمانهاش جایگاه نمادین بینالمللی را به دست آورد.
کتابشناسی
• هفت گناه هالیوود (1958، میلان)
• جنس ضعیف (1961)
• پنهلوپه به جنگ میرود (1962)
• نفرتانگیز (1963)
• اگر خورشید بمیرد (1966)
• زندگی، جنگ و دیگر هیچ (1969)
• آن روز در ماه (1970)
• نامه به کودکی که هرگز زاده نشد (1975)
• یک مرد (1979)
• خشم و غرور (2001)
پدرت برای بار دوم تماس گرفت. صدایش میلرزید.
میخواست مطمئن شود که دکتر حاملگیام را تأیید کرده است یا نه.
به او گفتم که حامله هستم. دوباره از من پرسید: «کِی کار را تمام میکنم؟» من هم برای بار دوم تلفن را رویش قطع کردم،
بدون اینکه به حرفهایش گوش کنم. چیزی که نمیفهمم این است که چرا وقتی زنی اعلام میکند که قانونی حامله شده است همه برایش جشن میگیرند و اگر پاکتی به دست داشته باشد، آن را برایش حمل میکنند و از او التماس میکنند که کارهای سنگین و سخت انجام ندهد و کاملاً استراحت کند..
چه خوب، تبریک میگوییم، بیایید اینجا بنشینید، استراحت کنید. اما وقتی میفهمند من حاملهام، سرد و ساکت میشوند یا راجع به سقط حرف میزنند. من این را دسیسه مینامم؛ نقشهای برای جداییِ من و تو از یکدیگر.
لحظاتی هم هست که احساس نگرانی میکنم، چه کسی پیروز خواهد شد؟ ما یا آنها که میخواهند من و فرزندم را از هم جدا سازند.
این کتاب سبک خاصی در نوع خودش دارد و با اینکه در مورد سقط جنین و انتخاب است اما به شما دید تازهای نسبت به زنان و جایگاهشان میدهد. نویسنده در کتاب با قلمی شیوا حس ارزشمند مادر شدن و احساسات و تناقضهای یک مادر را به تصویر کشیده است.
اوریانا فالاچی نویسندۀ ایتالیایی و متولد 29 ژوئن سال 1929 است. او روزنامهنگار، نویسنده و خبرنگار بود. در حرفۀ روزنامهنگاری بسیار طولانی فعالیت کرد و بسیار هم موفق بود. پدرش ادوارد فالاچی کابینتساز بود و همچنین فعالیت سیاسی میکرد و سعی کرد به دیکتاتوری رهبر فاشیست ایتالیا، موسولینی پایان دهد. با اینکه خود فالاچی طی جنگ جهانی دوم خیلی جوان بود اما به جنبش مقاومت ضد فاشیستی ایتالیا پیوست. بعداً ارتش ایتالیا به او گواهی شجاعت داد. فالاچی بعد از گرفتن دیپلم برای مدت کوتاهی در دانشگاه فلورانس درس خواند و در رشتۀ پزشکی و شیمی تحصیل کرد. بعداً رشتهاش را به ادبیات تغییر داد اما خیلی زود ترک تحصیل کرد و هیچوقت تحصیلاتش را به پایان نرساند. عمویش برونو فالاچی که خودش روزنامهنگار بود به او پیشنهاد داد که وارد حرفۀ روزنامهنگاری شود. فالاچی در سال 1946 خبرنگار ویژۀ روزنامهای ایتالیایی شد. او به عنوان خبرنگار، جنگ ویتنام، جنگ هند و پاکستان، خاورمیانه و آمریکایی جنوبی را پوشش داد.
فالاچی برای پوشش خبری جنگ و انقلاب و مصاحبههای طولانی، تهاجمی و افشاگرانه با بسیاری از رهبرهای جهان در دهههای 1960، 70 و 80 در سراسر جهان شهرت یافت. در کتاب «مصاحبه با تاریخ»، با ایندیرا گاندی، گلدا مایر، یاسر عرفات، ذوالفقار علی بوتو، ویلی برات، شاه ایران محمدرضا پهلوی، هنری کیسینجر رئیس جمهور ویتنام جنوبی و ژانرال ویتنام شمالی طی جنگ ویتنام مصاحبه کرده است. کیسینجر در طول مصاحبهاش در سال 1972 اظهار داشت که جنگ ویتنام یک جنگ بیهوده است و خودش را با «گاوچرانی مقایسه کرد که به تنهایی و سوار بر اسب واگن قطاری را به دنبال خودش میکشد». کیسینجر بعداً ادعا کرد که این فاجعهبارترین گفتوگویش با یکی از اعضای مطبوعات بود. فالاچی در سال 1352 با محمدرضا پهلوی مصاحبه کرد. فالاچی بعداً اظهار داشت که «محمدرضا پهلوی زنان را صرفاً زیورآلاتی برازنده میداند و معتقد است زنان نمیتوانند مثل مردان فکر کنند و بعد میکوشد تا به آنها حقوق برابر و وظایفی بدهد». فالاچی همچنین با دنگ شیائوپینگ، آندریاس پاپاندرئو، آیتالله خمینی، معمر قذافی و آلفرد هیچکاک نیز مصاحبه کرده است. فالاچی در نیویورک زندگی میکرد و در دانشگاه شیکاگو، ییل، هاروارد و کلمبیا سخنرانی کرد. بعد از حادثۀ 11 سپتامبر 2001 فالاچی سه کتاب در انتقاد از افراطگرایان اسلامی و به طور کلی اسلام نوشت. نام اولین کتابش در این زمینه خشم و غرور بود.
در 27 آگوست 2005 مصاحبهای خصوصی با پاپ شانزدهم انجام داد. فالاچی با اینکه خودش به دینی اعتقاد نداشت اما احترام زیادی برای پاپ قائل بود و در مقالهای در سال 2004 با عنوان «اگر اروپا از خودش متنفر بود» از پاپ تمجید کرد. فالاچی در 15 سپتامبر 2006 در زادگاهش فلورانس بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت. فالاچی برای نویسندگی پرشور و متفکر و مصاحبههای عمیق و غالباً خصمانهاش جایگاه نمادین بینالمللی را به دست آورد.
کتابشناسی
• هفت گناه هالیوود (1958، میلان)
• جنس ضعیف (1961)
• پنهلوپه به جنگ میرود (1962)
• نفرتانگیز (1963)
• اگر خورشید بمیرد (1966)
• زندگی، جنگ و دیگر هیچ (1969)
• آن روز در ماه (1970)
• نامه به کودکی که هرگز زاده نشد (1975)
• یک مرد (1979)
• خشم و غرور (2001)
یغما گلرویی متولد 6 مرداد 1354 در ارومیه است. یغما گلرویی ترانهسرا، شاعر، نویسنده و مترجم است. یغما گلرویی کتابهای خسته شدم، رویایی دارم، ستاره، ضایفت و کوچۀ ملی را نوشته است. اوایل دهۀ هفتاد بود که با غزاله علیزاده آشنا شد و همین آشنایی باعث شد تا به دفتر نشریه آدینه برود و آنجا با نویسندگانی مثل مسعود بهنود، محمد مختاری و فرج سرکوهی دیدار کرد. در سال 1373 با احمد شاملو آشنا شد و همین آشنایی باعث شد تا به شعرسرایی ادامه دهد. در سال 1377 نخستین مجموعۀ شعرش را با عنوان «گفتم: بمان! نماند...» را منتشر و بعد از آن هم حدود سی کتاب در زمینۀ شعر و ترانه و ترجمه منتشر کرد. از جمله کتابهای ترجمه شدهاش میتوان به دو فنجان قهوه، دو نخ سیگار، آوازهای کولی، نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، یک مرد، ماهی مست و جنس ضعیف اشاره کرد.
منتقدان معتقد بودند که این کتاب بیشتر به دغدغههای زنان و مسائل جنسیتی پرداخته و چندان کیفیت و جنبۀ ادبی ندارد.
رمان نامه به کودکی که هرگز زاده نشد در گودریدز امتیاز 4 از 5 و در آمازون امتیاز 4.6 از 5 را به دست آورده است.
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد چهار میلیون نسخه در سراسر جهان فروخت.
خوانایی کتاب و روان بودن
در بخشهایی از کتاب نیز نویسنده هستی و نیستی جهان و دنیا را زیر سوال میبرد و در بخشهایی نیز عقیدۀ خودش را نوشته است. رمان نامه به کودکی که هرگز زاده نشد انگیزۀ بسیاری برای مادران و فرزندان هنوز متولد نشدهشان دارد و همچنین مطالب زیادی را مطرح کرده است. غالباً رمانها احساسات سرکوبشدهای را القا میکنند که ما هرگز نتوانستیم آشکارا بیانشان کنیم و نیاز داریم که شخص دیگری سخنگو باشد که در رمانها این شخص نویسنده است. نامه به کودکی که هرگز زاده نشد در واقع فریاد نویسنده نسبت به خشمی است که بشر بر سر خودش آورده است. فالاچی با اینکه از عشق به مادر شدن میگوید اما اعتراضش را نسبت به کنترل کمی که زنان نسبت به محیط اطرافشان دارند نیز نشان میدهد. این کتاب کوچک پر از امید و ناامیدی، رنج و خشم و شادی و اضطراب است.
مدت زمانی که طول میکشد بخوانی
اگر با سرعت متوسط (300 کلمه در دقیقه) میتوانید کتاب بخوانید، حدوداً دو ساعت طول میکشد تا کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد را بخوانید.
شرایط تهیه کتاب و مقایسه با نسخه صوتی و الکترونیکی
میتوانید کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد را با ترجمۀ یغما گلرویی و چاپ نشر دارینوش و با تخفیف ویژه از فروشگاه اینترنتی سیبوک تهیه کنید.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
آدم بودن عبارت قشنگیِ چون فرقی بین زن و مرد نمی ذاره قلبُ مغزِ آدما جنسیت ندارن )
زنگِ هزارتا زنگوله تو صدای خنده هاشه:) هیچ وقت نفهمیدم چطور این جوری میخنده ولی فکر می کنم دلیلش گریه کردنای زیادشه!فقط کسایی که زیاد گریه می کنن میتونن قدر قشنگیای زندگی رو بدونن و خوب بخندن.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
مادری ک نمیخواد مادر بشه
این کتاب عالیه.
سلام :) کتابم امروز به دستم رسید. اتفاقا باید بگم که لحن محاوره و صمیمانه توی ترجمه ی این کتاب توسط آقای گلرویی ، خیلی خیلی دلنشین تر کرد کتاب رو واسم. در کل که واقعا کتابِ قشنگیِ و جملات و حرفایی که توش زده میشه هم واقعا تاثیر گذار و زیباست :) پیشنهادش می کنم )