تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
ای کاشچند وقت تومدرسه عشاق درس عشق می خواندی تا چیزی از عشق و عاشقی درک میکردی .پنجره فولادی قلبتو به روی دشت سرسبز ییلاقی عشقم باز می کردی و در چند قدمی روی سبزه های معرفت این دشت راه می رفتی و یه کمی از این هوا استشمام می کردی تا ریه هایت پر می شدن از این هوا استشمام میکردی درد یه عاشقو وقتی عاشقانه تو رو می پرستید... حتی پاره های تنم را که خطاها و پریشانی های مرا در می گذرند و می بخشند محض رضای گلی که بو و عطر و لحن ترنم های بهاری دارد مرا دوست بدار گرچه می دانم که تو حتی با خود خود هم نیستی چه رسد با من من!
حکایتی دگر
