نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات مکتوب منتشر کرد:
خوزه: با من بیا...
صدای مارتا: (از بلندگو): نمی تونم.
خوزه: بیا از این جا بریم بیرون... همه چیز رو درست می کنم.
صدای مارتا: (از بلندگو): گفتم که،نمیتونم باهات بیام...
دیگه بین ما،خیلی فاصلهست.
خوزه: میدونم چرا با پدرت اینجایین... میخوام نجاتتون بدم.
صدای مارتا: (از بلندگو): ما اومدیم اینجا شام بخوریم، فقط همین.
خوزه: با من بیا، بذار نجاتتون بدم.
صدای مارتا: (از بلندگو): دو سال پیش هم میگفتی میخوای مردمو نجات بدی... نتیجهاش رو ببین.
خوزه: (دستش را جلو می آورد) دستتو بده به من...
همه چیز رو عوض میکنم... من حالا، خیلی عوض شدم.
صحنه تاریک میشود و صدای شلیک سه گلوله، شنیده میشود.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
عشق به دیکتاتورها کمک نمیکند نمایشنامهای مینیمال از آرام محضری نمایشنامهنویس ایرانی است. او در این نمایشنامه به توصیف زندگی و عشق آزادیخواهانی پرداخته که در رسیدن به آزادی، راه زندگی شخصی خود را گم میکنند.
«دههی هشتاد میلادی است. در میان درختان جنگل (که شاید در آمریکای جنوبی واقع شده باشد) اردوگاهی از شبهنظامیانِ انقلابی برپاست. در مرکز صحنه و کنار شعلههای آتشی که روی هیزمهایی افروخته شده، جوانی بیست و هشت ساله که «خوزه کلمنت» نام دارد و فرمانده شبهنظامیان انقلابی است، تنها نشسته و با اسلحهای در کنارش، به فکر فرو رفته است. صدای گیتار و آواز شبهنظامیان را میشنویم که با صدایی خفیف، در طول پردهی اول نیز ادامه مییابد. گفتگوی «خوزه» و دختری جوان (مارتا) را از بلندگوهای سالن میشنویم. گویی این صدا در ذهن «خوزه» مرور میشود.
صدای خوزه: (از بلندگو) من آدمِ بزرگی میشم.
صدای مارتا: (از بلندگو) تو الانم آدم بزرگی هستی.
صدای خوزه: (از بلندگو) نه... اگه بودم پدرت اینجوری تحقیرم نمیکرد!... نمیخوام که اوضاع همینجوری بمونه.
صدای مارتا: (از بلندگو)... اما برای من، همین که هستی کافیه... چیز دیگهای نمیخوام.
صدای خوزه: (از بلندگو) پدرت راست میگه... تو زنی نیستی که من بخوام با دست خالی باهاش باشم... تو لیاقتت خیلی بیشتر از ایناست.»
««فرناندو هلسن» که تقریباً هم سنوسال «خوزه» است، وارد صحنه میشود.
فرناندو: تنها نشستی!
خوزه: دارم به گذشته فکر میکنم.
فرناندو: فردا روز مهمیه.
خوزه: کاشکی امروز پسفردا بود!
فرناندو: مردمو آزاد میکنیم، فقر رو ریشهکن میکنیم... مدرسه و بهداشت برای همه. خیلی هیجانانگیزه.
خوزه: پنج ساله که توی شهر نبودم.
فرناندو: باورم نمیشه... الان سه ساله که توی این کوهها و جنگلها با هم بودیم.
خوزه: خیلی دوست دارم ببینم شهر چه شکلی شده!
فرناندو: مهم اینه که با افتخار به اونجا برمیگردیم.
خوزه: تعریف تو از افتخار چیه، «فرناندو»؟
فرناندو: مردم بیصبرانه منتظر ما هستن... این خیلی مهمه.
خوزه: میخوام یه اعترافی بکنم.»
گروهی از آزادیخواهان قصد دارند نظام کشورشان را تغییر دهند. رهبر این گروه آزادیخواه مردی جوان بهنام خوزه است که درگذشته شیفتهٔ دختری به نام مارتا بوده است اما در مسیر آزادی مجبور میشود بین عشق و قدرت یکی را انتخاب کند. آیا عشق و قدرت میتواند راهی برای رستگای این انسان باشد؟
نمایشنامهٔ عشق به دیکتاتورها کمک نمیکند در سال 1395 با کارگردانی هانی صالحی و بازی بازیگرانی همچون سیاوش قاسمی، رسول قادری، مریم ورچندی و یلدا احمدیان بر روی پرده رفت. این نمایش، آخرین نمایشی بود که با حضور زندهیاد کاظم افرندنیا در صحنهٔ نمایش اجرا شد
• بومرنگ دیپلماسی نمایشنامهٔ دیگری از آرام محضری نمایشنامهنویس ایرانی است. این نمایشنامه با شخصیتهایی همچون وزیر امور خارجه، یک سفیر و پسر فرند سالیوان به پیش میرود و نمایشنامه بحث و گفتگوی این سه شخصیت و اختلافهایشان را نشان میدهد.
• چه کسی شلیک کرد؟ نمایشنامهای خواندنی از آرام محضری نمایشنامهنویس ایرانی است. این نمایشنامه در سال 1397 بر روی صحنه رفته است و ماجرای یک عکاس خبری است که بهرغم میلش به جنگ فرستاده میشود. او که حسابی ترسیده آنجا با عکاس دیگری آشنا میشود که برخلاف او، حتی از عکاسی در جنگ لذت میبرد و در ادامه با حوادثی باورنکردنی در جنگ روبهرو میشود.
آرام محضری در سال 1355 در تهران به دنیا آمد. او نویسنده و نمایشنامهنویس ایرانی و عضو کانون نمایشنامهنویسهای خانهٔ تئاتر است. او در رشتهٔ ارتباطات و رسانه به تحصیل پرداخته و هماکنون در حوزهٔ مطبوعات، سینما و نمایش به فعالیت میپردازد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.