ما باید به خدایی قایل باشیم که شایسته جهانی باشد که کشف کرده ایم. دیدروی منکر خدا گفته است خدا را توسعه دهید. حق با اوست ما باید این کار را بکنیم.
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات علمی فرهنگی منتشر کرد:
کتاب لذات فلسفه محصول دیگری از تلاش های ویل دورانت، پژوهشگر تاریخ تمدن، است که در آن مباحث روشنگر متعددی در زمینه های گوناگون، از قبیل شناخت، حقیقت، ماده، ذهن، ماتریالیسم، ایدئالیسم، حیات، مسائل مربوط به اخلاق، عشق، زناشویی، زیبایی شناسی، فلسفه تاریخ، سرنوشت تمدن، فلسفه سیاسی، دموکراسی، حکومت، فرهنگ، جادو، دین و غیره بررسی شده است.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتاب لذات فلسفه از سایت گودریدز امتیاز 4 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب لذات فلسفه از سایت آمازون امتیاز 4.3 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب لذات فلسفه که ابتدا در سال 1929 با عنوان «کاخهای فلسفه» چاپ شده بود، نظریات خاص خود ویل دورانت دربارۀ مسائل اساسی زندگی و سرنوشت انسان است. عنوان جدید لذات فلسفه را ناشران پیشنهاد کردند. آنان با خواندن دوبارۀ این کتاب، از لذّت مسلمی که مؤلف در فلسفه دریافته است بهشگفتی افتادند و مطمئن شدند که خوانندگان نیز به زودی در این لذت سهیم خواهند شد و بنابراین این کتاب با عنوان لذات به چاپ رسید.
در این کتاب ویل دورانت برای توضیح مسائل فلسفی همان کوششی را به کار برده که در کتاب «تاریخ فلسفه» برای شخصیتها و طریقههای فلاسفۀ بزرگ به کار برد تا آنان را با گفتاری روشن و به فهم نزدیک سازد و با تطبیق ایشان با زمان ما، به آنان زندگی بخشد. در اینجا از قصهها و نکات و لطایف نوابغ که بار ما را در آنجا سبک میکرد اثری نخواهد بود ولی شاید با نزدیکتر شدن به چیزهایی که در این روزها به زندگی ما بیشتر وابسته است، این نقص را جبران کنیم، زیرا موضوع بحثِ کتاب لذات فلسفه خود ما هستیم.
«چرا این روزها فلسفه دیگر محبوب نیست؟ چرا فرزندان او، یعنی علوم، دارایی او را میان خود تقسیم کردهاند و خود او را با ناسپاسی و خشونتی جانفرساتر از بادهای سخت زمستانی از در بیرون راندهاند، همچنانکه فرزندان لیرشاه با او کردند؟ روزگاری بود که تواناترین مردان برای جانسپاری در راه فلسفه آماده بودند؛ چنانکه سقراط شهادت در راه فلسفه را بر گریز از برابر دشمنان آن ترجیح داد و افلاطون دو بار جان خود را به خطر انداخت تا دولتی مبتنی بر حکمت و فلسفه تشکیل دهد؛ مارکوس آورلیوس آن را از تاج و تخت خود دوستتر میداشت و برونو به خاطر وفاداری به فلسفه زنده به آتش افکنده شد. روزگاری بود که پادشاهان و پایان از او میترسیدند و برای جلوگیری از زوال حکومت خود پیروان را به زندان میانداختند. آتن پروتاگوراس را از خود براند و اسکندریه در برابر هیپاتیا به لرزه درآمد. یکی از پایان بزرگ با فروتنی در صدد جلب دوستی اراسموس برآمد؛ پادشاهان و نایبالسطنهها ولتر را از سرزمین خود بیرون کردند و چون تعظیم جهان متمدن را در برابر قلم او بدیدند از حسد بر خود پیچیدند. دیونوسیوس و پسرش حکومت سیراکور را به افلاطون پیشنهاد کردند؛ کمک شاهانۀ اسکندر، ارسطو را دانشمندترین مرد تاریخ ساخت؛ پادشاهی دانشمند، فرانسیس بیکن را تا پیشوایی انگلستان بالا برد و از او در برابر دشمنانش پشتیبانی کرد؛ فردریک بزرگ هنگامی که نیمهشب سرداران پرزرق و برقش به خواب میرفتند با شعرا و فلاسفه به شبنشینی میپرداخت و بر نفود و سلطۀ جاوید و حکومت بیکرانشان غبطه میخورد.»
«فلسفۀ امروز دیگر محبوب نیست زیرا روح خطرجویی را از دست داده است؛ پیشرفت ناگهانی علوم، مناطق پهناور سابق او را یکی پس از دیگری از دستش گرفته است: «کیهانشناخت» جای خود را به نجوم و زمینشناسی داده است؛ «فلسفۀ طبیعی» به زیستشناسی و فیزیک بدل گشته است؛ و در همین روزگار ما «روانشناسی فلسفی» از تنۀ علمالنفس سابق سر برزده است. او همۀ مسائل واقعی و قطعی را از کف داده و دیگر با طبیعت ماده وسرّ حیات و نشو سر و کار ندارد. مسئله اراده که فلسفه دربارۀ آزادی آن در صدها معرکۀ فکری وارد شده بود اکنون در زیر چرخهای زندگی نو خرد شده است. روزگاری بحث در مسائل مربوط به «دولت» خاص او بود ولی اکنون میدان تاخت و تاز مردی کوتهنظر شده و کسی در آن باب از فلسفه مشورت نمیجوید. برای فلسفه دیگر چیزی جز قلههای سرد مابعدالطبیعه و معماهای کودکانه دربارۀ کیفیت معرفت و مناقشات مغلق در علم اخلاق نمانده است و آنها نیز تأثیری در سرنوشت انسان ندارند.»
«در یونان قدیم، آنگاه که فلاسفه کمتر به کتاب میپرداختند و بیشتر میفهمیدند، چنین نبود. آری پارمنیدس با ابهام در راز شناسایی سخن گفته است ولی فلاسفۀ پیش از سقراط عموماً دیدگان خود را به جد و شعف بر زمین سخت دوختند و کشف اسرار آن را از راه آزمایش و بررسی، بر جدل و مناقشه ترجیح دادند. در میان یونانیان، آنکه به درونبینی میپردازد وجود نداشت. دیمقراطیس، آن فیلسوف خندان، را در نظر آر، آيا او رقیب خطرناک این اسکولاستیکهای جامد، که به جای بحث در عالم واقع دربارۀ عدۀ ملائکهای که به سر سوزنی میتوانند جمع شوند سخن میگفتند، نخواهد بود؟ طالس را بنگر که با احتکار غلۀ یک ساله ثروتی برای خود اندوخت، آیا او جواب کسانی که فلاسفه ار بیکاره میخوانند نخواهد داد؟ ببینید آناکساگوراس، داروین یونان، چگونه پریکلس سیاستمدار را مردی صاحبنظر ساخت؛ این سقراط پیر که از آفتاب و ستارگان نمیترسید و در برگرداندن فکر جوانان میکوشید و حکومتها را سرنگون میساخت، به این فلسفهبافان بیحاصل که دربار ملکۀ بزرگی را به هم زدهاند چه خواهد گفت؟ شناسایی نگرای برای افلاطون و اسلاف او فقط دریچهای به فلسفه و از قبیل مقدمات عشقبازی بود.»
کتاب لذات فلسفه، تلاش ویل دورانت برای رسیدن به فلسفهای متناسب و هماهنگ با زندگی است. رفتار و عقیدۀ انسانی در زمان حال در معرض تغییراتی عمیقتر و ناراحتکنندهتر از تغییراتی قرار دارد که پس از ظهور فلسفه و ثروت در یونان و پایان دادن به دین قدیم یونانیان تا کنون صورت گرفته است. امروز دوباره عصر سقراط است؛ زندگی اخلاقی ما با انحلال عادات و عقاید قدیم در معرض تهدید است و زندگی عقلانی ما در سرعت و گسترش است. همۀ اعمال و اندیشههای ما تازه و در مرحلۀ آزمایش است و هنوز چیزی محقق و مستقر نگشته است؛ وسعت و پیچیدگی و تنوع تغییرات زمان ما بیسابقه است و حتی در زمان پریکلس نیز نظیر نداشته است. از این رو، کتاب لذات فلسفه دربارۀ نظریات خاص ویل دورانت دربارۀ مسائل اساسی زندگی و سرنوشت بشر است.
• بخش اول: مدخل
• فصل اول: جاذبۀ فلسفه
• بخش دوم: منطق و شناسایی نگری
• فصل دوم: حقیقت چیست؟
• بخش سوم: فلسفۀ اول
• فصل سوم: ماده، حیات، ذهن
• فصل چهارم: آیا انسان ماشین است؟
• بخش چهارم: مسائل مربوط به اخلاق
• فصل پنجم: تغییر عادات و اخلاق ما
• فصل ششم: اخلاقی و غیراخلاقی
• فصل هفتم: عشق
• فصل هشتم: مردان و زنان
• فصل نهم: زن امروزی
• فصل دهم: سقوط زناشویی
• فصل یازدهم: دربارۀ کودکان: یک اعتراف
• فصل دوازدهم: از نو ساختن خوی و منش
• بخش پنجم: زیبایی شناسی
• فصل سیزدهم: زیبایی چیست؟
• بخش ششم: فلسفۀ تاریخ
• فصل چهاردهم: معنی تاریخ: یک مجلس انس
• فصل پانزدهم: آیا پیشرفت وهم و پندار است؟
• فصل شانزدهم: سرنوشت تمدن
• بخش هفتم: فلسفۀ سیاسی
• فصل هفدهم: در ستایش آزادی
• فصل هیجدهم: آیا دموکراسی شکست خورده است؟
• فصل نوزدهم: آریستوکراسی ]حکومت اشراف[
• فصل بیستم: چگونه مدینۀ فاضله را ساختیم
• بخش هشتم: دین: یک گفتگو
• فصل بیست و یکم: پیدایش دین
• فصل بیست و دوم: از کنفوسیوس تا مسیح
• فصل بیست و سوم: خدا و بقای نفس
• بخش نهم: پایاننامه
• فصل بیست و چهارم: دربارۀ مرگ و زندگی
• واژهنامه
• کتابنامه
• نمایه
ویل دورانت با کتاب چند جلدی تاریخ تمدن به شهرت رسید. با این وجود بر خلاف دیگر تاریخنگاران تنها بر روی وقایع تاریخی و سیر تمدن بشری تمرکز نکرد و به مسائل دیگری نیز پرداخت. اگر کتاب لذات فلسفه را دوست داشتید، از خواندن دیگر کتابهای این نویسنده نیز لذت خواهید برد.
- دربارۀ معنی زندگی اثر ویل دورانت است. او در این کتاب دربارۀ این پرسش مهم و بنیادین صحبت کرده است که معنی زندگی چیست. این کتاب برای همۀ دوستداران فلسفه جالبت است و اگر به دنبال معنا و انگیزهای برای زندگی کردن میگردید، از خواندن این کتاب لذت خواهید برد.
- بیداری ذهن اثر ویل دورانت، یک کتابچۀ راهنمای برای قهرمانان تاریخ است. در این کتاب دورانت از متفکران برتر همچون کنفسیوس، افلاطون، ارسطو، هومر و داوود صحبت کرده است. این کتاب میتواند چکیدۀ نظرات ویل دورانت درنظر گرفته شود.
- قهرمانان تاریخ شرح تاریخ مختصر تمدن از دوران باستان تا سحرگاه عصر مدرن اثر ویل دورانت است. ویل دورانت این کتاب را چهار سال قبل از مرگش نوشت. این کتاب درسهایی از پیشینیان تاریخ است که به نسلهای آینده رسیده تا بخوانند، عبرت بگیرند و بهره ببرند.
- تاریخ تمدن (سیزده جلدی) یکی از معروفترین آثار ویل دورانت است. او در طول نگارش این کتاب تلاش کرد تا تاریخی یکپارچه خلق کند. هدف او نوشتن بیوگرافی یک تمدن بود. او در این کتاب نه تنها تاریخ معمول جنگهای جهان غرب، تاریخ سیاست و زندگینامۀ افراد با عظمت و شرارت را شرح داده، بلکه تاریخ فرهنگ، هنر، فلسفه، مذهب و ظهور ارتباطات جمعی جهان غرب را نیز شرح داده است.
- برگریزان اثر دیگری از ویل دورانت است. این کتاب نقطۀ پایانی بر شش دهه تأمل و تحقیق از مهمترین مورخ قرن بیستم دربارۀ فلسفهها، ادیان، هنرها، علوم و تمدنهای جهان است. برگریزان در واقع حاصل تأملات و یادداشتهای سالهای پایانی زندگی دورانت دربارۀ پرسشها و مشکلات انسان مدرن است.
ویلیام جیمز دورانت در سال 1885 به دنیا آمد و در سال 1981 از دنیا رفت. او مورخ و فیلسوف آمریکایی بود که بیشتر بهخاطر اثر 13 جلدی خود با عنوان «تاریخ تمدن» که حاوی جزئیات تاریخ تمدنهای شرق و غرب است به شهرت رسید. دورانت در پی آن بود که مجموعۀ عظیمی از دانش تاریخی را که حجم زیادی یافته بود و به بخشهای تخصصی تکهتکه شده بود یکپارچه سازد و آن را برای کاربردهای معاصر زنده کند. نتیجۀ کار او و همسرش کتاب تاریخ تمدن بود که برندۀ جایزۀ پولیتزر برای ادبیات غیرداستانی در سال 1968 شد و آن دو به افتخار نوشتن این کتاب مدال آزادی ریاست جمهوری در سال 1977 را دریافت کردند. کتاب عصر تمدن بین سالهای 1935 و 1975 منتشر شد. او پیش از انتشار کتاب تاریخ تمدن، برای انتشار کتاب «ماجراهای فلسفه» مورد توجه قرار گرفت، این کتاب اثری پیشگامانه در نظر گرفته میشود که به رواج فلسفه کمک کرد.
ویلیام جیمز دورانت در شهر نورث آدامز واقع در ایالت ماساچوست از والدین کاتولیک فرانسوی-کانادایی به دنیا آمد. او پس از فارغالتحصیلی از مدرسه در کالج سنت پیتر ثبتنام کرد و در سال 1907 از این کالج فارغالتحصیل شد. در سال 1905 او شروع به کسب تجربه در فلسفۀ سویالیستی کرد اما پس از جنگ جهانی اول به این نتیجه رسید که «شهوت قدرت» زیربنای همۀ اشکال رفتار سیاسی است. در سال 1909 به مدرسهای دینی در نیوجرزی رفت ولی در سال 1911 به عللی که در کتاب «انتقال» شرح داده است از آنجا بیرون رفت. از این مدرسۀ دینی، به یک جهش، به حلقۀ رادیکالترین طرفداران اصلاحات در نیویورک پیوست و در «فرز مدرن اسکول» مدیر و معلم و «طلبۀ اول» گردید و این در واقع آزمایشی بود در آموزش و پرورش مبتنی بر آزادی.
در سال 1917 در حالی که در دانشگاه کلمبیا درس میخواند تا مدرک دکترایش در فلسفه را بگیرد، اولین کتاب خود با نام «فلسفه و مسئلۀ اجتماعی» را نوشت. او در این کتاب این ایده را مطرح کرد که فلسفه رشد نکرده است زیرا از رویارویی با مشکلات واقعی جامعه امتناع کرده است. او در همان سال نیز مدرک دکترایش را دریافت کرد و در دانشگاه نیز به تدریس فلسفه پرداخت. در سال 1914 در کلیسای پرسبیتری، واقع در خیابان چهاردهم نیویورک، خطابههایی در فلسفه و ادبیات و تاریخ علم و هنر ایراد کرد و این خطابهها را برای کتاب «تاریخ فلسفه» آماده ساخت. خطابهها که در زیر عنوان مذکور چاپ شد، سالها از جمله کتابهای پرفروش گردید و مؤلف و ناشران آن را دچار حیرت کرد. با موفقیت کتاب تاریخ فلسفه کار تدریس را رها کرد و در سال 1927 متقاعد شد تا تمام عمر خود را وقف نوشتن «تاریخ تمدن» کند. در سال 1927 به اروپا سفر کرد و در سال 1930 برای مطالعه دربارۀ مصر و خاور نزدیک، هند، چین و ژاپن به گردش دور دنیا پرداخت و باز در سال 1932 به دور کره گردش کرد و از ژاپن، کره، منچوری، سیبری و روسیه دیدن کرد. پس از هفت سال سیر و تحقیق در سال 1935 کتاب «میراث شرقی ما» را که نخستین جلد «تاریخ تمدن» است منتشر کرد.
دیگر آثار ویل دورانت:
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
ما باید به خدایی قایل باشیم که شایسته جهانی باشد که کشف کرده ایم. دیدروی منکر خدا گفته است خدا را توسعه دهید. حق با اوست ما باید این کار را بکنیم.
ناپلئون بزرگ ترین معجزه مسیحیت آن بود که نگذاشت بی چیزان، توانگران را بکشند
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
قسمت اعظم محتوای این کتاب فلسفی نیست بلکه دیدگاههای شخصی نویسنده در مورد موضوعات مختلف بالاخص در مورد صنعتیشدن و افول اخلاق است. بعد از خواندن این کتاب، من به شخصه چیز خاصی به معلوماتم اضافه نشد. در ضمن این کتاب حدودا 94سال پیش منتشر شده است.
خیلی کتاب خوبیه حتما بخونید