نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات علم منتشر کرد:
مئیر عزری زادهٔ اصفهان در خانوادهای یهودی است. وی پس از تاسیس حکومت صهیونیستی در سال 1950 به آن سرزمین کوچ کرد. چندی بعد به تهران اعزام شد و نزدیک به بیست سال به سمت سفیر در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی در ایران به سر برد. مئیر عزری در این کتاب از پیوندهای پیدا و پنهان دو حکومت پرده بر میدارد. از گفتگوهایش با محمدرضا پهلوی و دیگر دولت مردان ایرانی. از سفرهای سیاستمداران دو کشور، از همکاریهای سر بسته امنیتی، سیاسی ، نظامی، بازرگانی و فرهنگی سخن میگوید و رازهایی ناگفته و سر به مهر را باز میگشاید. برگردان این کتاب به فارسی توسط آبراهام حاخامی و ویرایش آن توسط بزرگ امید انجام گرفته است.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتابِ خاطرات مُئیر عزری به کوشش غلامرضا امامی نویسنده، مترجم و پژوهشگر ایرانی در سال 1927 منتشر شد. مُئیر عزری که پیش از انقلاب اسلامی، سفیر فلسطین اشغالی بود، در این کتاب از آموختهها و تجربههایش طی این دوره میگوید. او فراز و فرود، پیچیدگیها و نکتههای مهمی را در این کتاب بیان کرده است و گوشههایی از آینده را نیز برای خوانندگان روشن میسازد.
کتاب مُئیر عزری یکی از جالبتوجهترین کتابهای تاریخی است و نویسنده توانسته با لحنی ساده و اسناد مهم، رازها و وقایع پنهانی سیاستمداران و حکومت اسرائیل با دودمان پهلوی را آشکار سازد.
«در یکی از روزهای زمستان سال 1922 میلادی در اصفهان چشم به جهان گشودم. گو اینکه سالهای زیادی از آن روز گذشته، ولی هنوز سرسوزنی از وابستگی دلنشینم به جامعهٔ یهودیان زادگاهم فروکش نشده است. گزین گویهٔ فارسی میگوید: «اصفهان، نصف جهان». شادروان پدرم نخستین آموزگارم بود و مرا آموخت چگونه با مردم رفتاری پسندیده داشته باشم. رنج زندهیاد مادرم در پرورش من، برادران و خواهران افزون بر سپاس است. جا دارد به برادرانم آلبرت و بن حور و خواهرم استر که با گرمترین رفتارها، کانون خانواده را همواره شاد و کانون مهر و امید کردند، سپاس گویم. اصفهان در بلندترین دل ایران میدرخشد. نیایشگاههای زیبا، میدانهای پهن، بازارهای پر جوشوخروش، پلهای زایندهرود، رودهایی که در مرز شهر میرود، هر یک به این شهر تاریخی که سالها پایتخت ایران بوده، چهرهای شاد و دلانگیز ارزانی داشتهاند. صفویان (1600 ـ 1722) این شهر را به پایتختی ایران برگزیدند. و آن را جایگزین قزوین کردند. شاهان این دودمان، با گسترش آموزشگاههای دینی در اصفهان و دیگر شهرهای ایران، مذهب شیعه را کیش رسمی کشور ساختند. یهودیان شهرهای ایران به ویژه اصفهان و کاشان در دورههای رسمیت یافتن شیعه از سمتی دردآور و پوگرومها (کشتارهای همگانی) در رنج و هراس بودهاند. گروههائی گسترده از سر ناچاری به کیش رسمی کشور روی آوردند.»
«جام زهرآلود حملهٔ مغول که سرنوشت در دههٔ دوم سدهٔ سیزدهم میلادی به کام مردم شوربخت ایران افشاند، از یهودیان نیز بسیار قربانی گرفت. شمار کشتهشدگان یهودی را تنها در اصفهان و لنجان و روستاهای پیرامون به دست مغولها بالای هفتاد هزار تن نوشتهاند. نامها و تاریخهائی که بر سنگ آرامگاههای یهودیان کنده شده، همه به پیش از یورش چنگیزیان میرسد. کشتارهای همگانی آنچنان مهیب بوده که آدمی برای خاکسپاری مردگان، زنده نمانده بود. کارشناسان از شمارهٔ هفتصد هزار تن کشته در شهر ری یاد کردهاند. سنگگورها نشان میدهند که پس از سالهای دراز، دوباره زندگی یهودیان در این تکه خاک ایران جانی تازه گرفت. کشتارهای بیایستا از نسلی به نسل دیگر رسید تا سر از دورهٔ تیمور لنگ (1380ـ1404) درآورد. افسانهای که لنگ بودن او را به یهودیان اصفهان میپیوندد، نمیتواند ریشهای درست داشته باشد. از این افسانه در جائی دیگر سخن خواهم گفت. موج زورگوئی و بدرفتاری با یهودیان و کشتارهای همگانی و فردی، چه در اصفهان و چه در دیگر شهرها و روستاهای ایران هرگز از پای نایستاده و در پایان سدهٔ هفدهم گواه سوزاندن کنیسهها و توراتها، گریز یهودیان و آوارگی آنان و اسلام پناهی بازماندگانشان هستیم. نو مسلمانان یهودی با تکیه بر جاه و شکوه تازه، از هیچ جور و ستمی به هم کیشان بردبارشان کوتاهی نکردند. این درد خانمانسوز، سه سده زندگی را بر یهودیان ایران تلخ کرد.»
«یهودیان اصفهان با دشواریهای رنگارنگی که از دیرباز از سرشان گذشته، هرگز این شهر را رها نکردند. موج گستردهٔ آنان در میان رخدادهای تاریخی، هنگامی که از رنج زورمندان به ستوه آمدند، آرامآرام رو به کاستی نهاده و هنگامی که بخت زندگی دوباره شکوفا شد فزونی گرفتند. در سال 1948 میلادی، مردم یهودی اصفهان بالای ده هزار تن به شمار آمدند که آنان دارای هژده کنیسه بودند. مهاجرت یهودیان اصفهان به اسرائیل از یکسو و رویدادهای سال 1979 در ایران از دیگر سو، جمعیت یهودی در این شهر را به کمتر از یک سوم تقلیل داد که اکنون بیش از چند صد یهودی در محله زندگی نمیکنند. یهودیان سراسر ایران پس از دگرگونیهای دو دههٔ تازه به بیست و پنج هزار تن رسیده است که بیشتر در تهران ساکن هستند. نیروی پایداری یهودیان افزوده شد و آنان در پاسداری از فرهنگ و آئین خویش استوارتر از همیشه هستند. آنان دست در دست هم کوشیدهاند با روشی خردمندانه و شیوهای پسندیده با دشواریها کنار بیایند و از هر گونه یاری به یکدیگر و دستگیریهای همگانی خودداری نکنند. ایرانیان آنان را مردمی هوشیار، زیرک و خوشبرخورد میشناسد که شیفتهٔ هنر و آفرینندهٔ زیبائیاند. یهودیان اصفهان پیشینیان خود را سازندگان و برپادارندگان نخستین شهر یهودینشین ایران میشناسند. آنان باور دارند بسیاری از گذشتگانشان مانند یهودیان اسپانیا و پرتغال زیر فشار زور و بدرفتاریی سران از کیش خویش دست شسته و رهائی از جان زن و فرزندشان آئین نو را پذیرفتند.»
پانزده سال پیش از انقلاب اسلامی، نمایندگی دولت اسرائيل بر عهدهٔ مُئیر عزری بود. مُئیر عزری در اصفهان بهدنیا آمد و یهودی است. او در وزارت دارائی اسرائيل، مشاور ویژه در مسائل نفتی ایران بود. او در دورهٔ خدمت خود در ایران با رایزنیهایی در زمینهٔ ارتش، اطلاعات، دیپلماسی، اقتصاد، صنایع، بازرگانی، نفت، کشاورزی و دامپروری، پژوهش در امور پزشکی و درمانی، آموزش و پرورش، ورزش و نوجوانان به ایرانیان یاری رساند. در کتابِ خاطرات مُئیر عزری او کوشیده است براساس روزنگارهای اداری و جیبیاش از دیدارها، بازدیدها، نشستها و گفتوشنودها با سران دولتهای ایران، نکتههای مهمی در مورد روابط دولت اسرائیل با ایران را بر پایهٔ اسناد روشن و شناختهشده استوار سازد. او در این کتاب زوایایی تازه از ارتباط اسرائيل با ایران در دوران دودمان پهلوی را آشکار کرده است.
• پیشگفتار
• بخش اول ـ خانه پدری در اصفهان
• بخش دوم ـ خلوتص در ایران، جهش از گتوهای مستمند
• بخش سوم ـ زندگی میان گورها
• بخش چهارم ـ مهاجران ایرانی در آمیزش با مردم اسرائیل
• بخش پنجم ـ میز پیشکشی دوستان در گوشهای از شرکت شرم
• بخش ششم ـ استاد و آموزگارم، دکتر صوی دوریئل
• بخش هفتم ـ در دایرههای ساواک
• بخش هشتم ـ دیدار دوباره با تیمسار سپهبدکیا
• بخش نهم ـ شاه کلید گشایندهٔ درهای بسته
• بخش دهم ـ گذشتن از دریچهها و رسیدن به آن سوی دروازهها
• بخش یازدهم ـ همکاریها و پیوندهایم با نیروهای امنیتی
• بخش دوازدهم ـ سرپوشی بر چشمهٔ جوشان مهر
• بخش سیزدهم ـ روزنامهنگاران و نویسندگان
• بخش چهاردهم ـ شیوههای پیوند رسانههای گروهی در ایران و اسرائیل
• بخش پانزدهم ـ پادزهری بر بیماری ناصریسم
• بخش شانزدهم ـ اسرائیلیان، ایرانیان، موج پرگوئیهای دشمنان
کتابِ خاطرات مُئیر عزری قبلاً تحت عنوان «یادنامه مئیر عزری» با ترجمهٔ ابراهیم حاخامی منتشر شده است.
• کتاب اختراع قوم یهود اثر شلومو زند استاد تاریخ دانشگاه تلآیو است. این کتاب در اصل به زبان عبری نوشته شده و در سال 2009 به زبان انگلیسی منتشر شد. نویسنده در این کتاب کاوشی در تاریخ داشته و شرحی متفاوت و غیرصهیونیستی از تاریخ یهودیان و اسرائيل را روایت کرده است و در تلاش است تا اسطورهها و تابوهایی که تاریخ یهودیان و اسرائيل را احاطه کرده زیر سؤال ببرد.
مُئیر عزری در سال 1924 بهدنیا آمد و در سال 2015 درگذشت. او فرزند صیون عزری و سفیر و اولین نمایندهٔ سیاسی دولت صهیونیستی اسرائیل در ایران پیش از انقلاب اسلامی بود و نقش مهمی در ارتقای روابط ایران و اسرائیل بین سالهای 1958 تا 1975 ایفا کرد. او همچنین یکی از فعالترین اعضای آژانس یهود در ایران بود و به بسیاری از یهودیان ایران کمک کرد که به فلسطین اشغالی مهاجرت کنند.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.