نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات پر منتشر کرد:
از بیرون صدایی شنیده شد، یکی از نگهبانان وارد شد و گفت: راه بی خطر و تونل برای بیرون رفتن باز شده است، باید حرکت کرد. همه از روی سکوهای سنگی اتاق بپا خاستیم، هیربد گفت: من حرف هایم را روزهای پیشین گفته بودم، به حرف هایی که دوشیزه آپامه گفت هم درست فکر کن. ما بهتر است زودتر برویم تا سربازان سلوکی به روزنه ما پی نبرده اند. همانطور که خودت می دانی نباید از حضور من در شهر باخبر شوند، فردا روزی ست که آیین احترام در چهارمغان برگزار خواهد شد، همه مردم سالانه به این مراسم می آیند و در آن شرکت می کنند، تو را فردا آنجا خواهم دید. نگاهی به چهره دوشیزه آپامه کردم و او گفت: مادرت زن شجاعی بود که توانست تو را در آن لحظه حساس به دنیا بیاورد. به آپامه گفتم، همه حرف هایی که شنیدم به درستی و راستین بود، با دوستانم چنین خواهیم کرد که گفتید. هر دو من را به مزدا سپردند و به بیرون خانه رفتند. پشوتن جلو آمد و گفت: هیربد امشب از بیژن گرد به چهارمغان خواهد رفت، دوشیزه آپامه هم با همکاری این جوانان به خانه اش باز می گردد، تونیز از این دیدار به کسی چیزی نگو این را گفت و با همان احتیاط از خانه بیرون رفت.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.