قصه های شاهنامه (10)(اکوان دیو)(خشتی)

(0)

300,000ریال

270,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
233

علاقه مندان به این کتاب
2

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب قصه های شاهنامه

انتشارات برف منتشر کرد:
روزی‭ ‬کیخسرو‭ ‬به‭ ‬افتخار‭ ‬پهلوانان‭ ‬ایران‭ ‬مجلس‭ ‬مهمانی‭ ‬بر‭ ‬پا‭ ‬کرد‭. ‬
همه‌ی‭ ‬پهلوانان‭ ‬در‭ ‬مهمانی‭ ‬خوش‭ ‬می‭ ‬گذراندند‭ ‬که‭ ‬دربان‭ ‬کاخ‭ ‬وارد‭ ‬شد‭
‬و‭ ‬در‭ ‬گوش‭ ‬کیخسرو‭ ‬چیزی‭ ‬گفت‭. ‬کیخسرو‭ ‬با‭ ‬اشاره‌ی‭ ‬سر‭ ‬دستوری‭ ‬داد‭ ‬و‭ ‬
دربان‭ ‬با‭ ‬احترام‭ ‬خارج‭ ‬شد‭. ‬کمی‭ ‬بعد‭ ‬چوپانی‭ ‬وارد‭ ‬شد‭ ‬و‭ ‬تعظیم‭ ‬کرد‭. ‬
او‭ ‬شکایت‭ ‬کرد‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬دشتی‭ ‬که‭ ‬او‭ ‬نگهبان‭ ‬اسب‌های‭ ‬شاه‭ ‬ایران‭ ‬است،‭
‬گورخر‭ ‬بزرگی‭ ‬دیده‭ ‬شده‭ ‬که‭ ‬اسب‌های‭ ‬پادشاه‭ ‬را‭ ‬می‭ ‬درد‭. ‬
این‭ ‬گورخر‭ ‬که‭ ‬باعث‭ ‬تلف‭ ‬شدن‭ ‬چندین‭ ‬اسب‭ ‬شده‭ ‬بود‭ ‬زرد‭ ‬رنگ‭ ‬بود‭ ‬و‭ ‬خط‭ ‬سیاهی‭ ‬از‭ ‬یال‭ ‬تا‭ ‬دم‭ ‬بر‭ ‬بدن‭ ‬داشت‭ ‬
و‭ ‬به‭ ‬قدری‭ ‬بزرگ‭ ‬بود‭ ‬که‭ ‬با‭ ‬دندان‭ ‬گردن‭ ‬اسب‌ها‭ ‬را‭ ‬پاره‭ ‬می‭ ‬کرد‭. ‬همه‭ ‬از‭ ‬شنیدن‭ ‬این‭ ‬ماجرا‭ ‬تعجّب‭ ‬کردند‭. ‬
کیخسرو‭ ‬با‭ ‬شنیدن‭ ‬حرف‌های‭ ‬چوپان‭ ‬به‭ ‬فکر‭ ‬فرو‭ ‬رفت‭. ‬پس‭ ‬از‭ ‬مدّتی‭ ‬فکر‭ ‬کردن‭ ‬با‭ ‬دیگران‭ ‬مشورت‭ ‬کرد‭ ‬
و‭ ‬گفت‭ : ‬‮«‬این‭ ‬موجود‭ ‬گورخر‭ ‬نیست‭ ‬زیرا‭ ‬گورخر‭ ‬از‭ ‬اسب‭ ‬کوچک‌تر‭ ‬است‭ ‬و‭ ‬آن‭ ‬قدر‭ ‬قدرت‭ ‬ندارد‭ ‬تا‭ ‬با‭ ‬اسب‭ ‬در‭ ‬بیفتد‭ ‬چه‭ ‬برسد‭ ‬به‌این‌که‭ ‬اسب‌ها‭ ‬را‭ ‬بدرد‭.‬‮»‬‭ ‬
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی