میزان کمک های خارجی مضاعفی که یک دیکتاتور می تواند از طریق تضعیف قدرت خود کسب کند، چنان اندک است که ارزش به خطر انداختن سلطه ادامه دارش بر کشور و مهم تر از آن بر زندگیش را ندارد.
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات روزنه منتشر کرد: کتاب چرا ملت ها شکست میخورند؟ ریشه های قدرت، ثروت فقر این کتاب نوشته دارون عجم اوغلو، جیمز ای.رابینسون است به ترجمه محسن میردامادی، محمدحسین نعیمی پور و مقابله متن: سید علیرضا بهشتی شیرازی است. «چرا ملت ها شکست میخورند» با نگارشی درخشان و دلپذیر به پرسشی پاسخ میدهد که قرن ها متخصصان را درمانده کرده است. چرا برخی کشورها ثروتمند و برخی دیگر فقیرند و به واسطه ثروت و فقر، سلامتی و بیماری، غذا و قحطی از یکدیگر مجزا میشوند؟» آیا این امر ناشی از فرهنگ، آب و هوا یا جغرافیا است؟ شاید جهل و غفلت از سیاست های صحیح علت ناکامی ها است؟ مطلقا خیر. هیچ یک از این عوامل قطعی یا محتوم نیستند. از این که بگذریم، چگونه توضیح دهیم که چرا بوتسوانا تبدیل به یکی از کشورهایی شده است که سریعترین رشدها را در جهان دارند، در حالی که سایر کشورهای آفریقایی همچون زیمباوه، کنگو و سیرالئون در ورطه فقر و خشونت گرفتار آمده اند؟ دارون عجم اوغلو و رابینسون قاطعانه نشان می دهند که این نهادهای اقتصادی و سیاسی ساخته دست بشرند که شالوده موفقیت اقتصادی (یا فقدان آن) را می سازند. عجم اوغلو و رابینسون بر مبنای پازنده سال مطالعه بر روی منابع اصلی به شواهد تاریخی فوق العاده ای از امپراطوری رُم، دولت-شهرهای مایا و نیز دوران قرون وسطی، اتحادیه جماهیر شوروی و آفریقا نظم می بخشند تا نظریه اقتصادی سیاسی تازه ای بنا کند که ارتبازی وسیع با پریش های سترگ امروزین دارد. «چرا ملت ها شکست می خورند؟» نحوه نگاه و درک شما را نیست به جهان دگرگون می کند. فروشگاه اینترنتی 30بوک
چرا برخی از ملتها پیشرفت میکنند در حالی که برخی دیگر با فقر و فساد دست و پنجه نرم میکنند؟ چرا مصر تا این حد فقیرتر از آمریکاست؟ چه محدودیتهایی مانع خوشبخت شدن مردمان کشورهایی مثل مصر میشود؟ آیا سرنوشت مردم تغییرناپذیر است یا میتوان این سرنوشت را تغییر داد؟ مردم مصر علت بنیادین مشکلات اقتصادیشان را فقدان حقوق سیاسی میدانند اما این مطلب تا چه حد درست است؟ هیچیک از این عوامل قطعی یا سرنوشتساز نیستند، در غیر این صورت چگونه میتوان توضیح داد که چرا بوتسوانا به یکی از کشورهایی با رشد اقتصادی سریع تبدیل شد درحالیکه سایر کشورهای آفریقایی مانند زیمباوه، کنگو و سیرالئون در فقر و خشونت فرو رفتهاند؟
کتاب چرا ملتها شکست میخورند: ریشههای قدرت، ثروت و فقر برای اولین بار در سال 2012 منتشر شد. اقتصاددانها دارون عجم اغلو و جیمز ای رابینسون در این کتاب از طریق طیف وسیعی از مطالعات موردی تاریخی، بینشهایی دربارۀ اقتصاد نهادگرایی، اقتصاد توسعه و تاریخ اقتصادی به خواننده میدهند تا بفهمیم چرا ملتها به گونهای متفاوت توسعه مییابند و چرا برخی از آنها در انباشت قدرت و رفاه از برخی دیگر شکست میخورند.
کتاب چرا ملتها شکست میخورند اثر دارون عجم اغلو و جیمز ای رابینسون با ترجمۀ محسن میردامادی و محمدحسین نعیمیپور را نشر روزنه به چاپ رسانده است. برخی از مردم میگویند پیشرفت و پسرفت ملتها بستگی به موقعیت، فرهنگ یا عدم دانش یک ملت دارد اما مطمئناً این تمام قضیه نیست. نویسندگان در کتاب چرا ملتها شکست میخورند، میگویند که چرا نابرابری اقتصادی در جهان امروز بسیار رایج است و مشخص کردهاند که فرهنگ، جغرافیا، آب و هوا یا هر عامل دیگری دلیل این نابرابری اقتصادی و بیعدالتی نیست بلکه تصمیمات ضعیف صاحبان قدرت سیاسی دلیل اصلی بیعدالتی است.
این کتاب ترکیبی از چندین سال تحقیقات دارون عجم اغلو در مورد نظریۀ رشد اقتصادی و جیمز ای رابینسون در مورد اقتصاد آفریقا و آمریکای لاتین و همچنین تحقیقات بسیاری از نویسندگان دیگر است. قصد نویسندگان این کتاب معرفی نقش تعیین کنندۀ نهادها در دستیابی به سطح بالایی از رفاه در کشورها است. این کتاب در واقع به توضیح تفاوت عظیم درآمدها و سطح زندگی در کشورهای ثروتمند جهان، مثل ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و آلمان در مقابل ممالک فقیر از جمله کشورهای جنوب صحرای بزرگ آفریقا، آمریکای مرکزی و جنوب آسیا پرداخته است.
دارون عجم اغلو و جیمز رابینسون به طور قاطع نشان میدهند که این نهادهای سیاسی و اقتصادی ساختۀ دست بشر هستند که زمینهساز موفقیت یا عدم موفقیت اقتصادی میشوند. کشور کره یکی از نمونههای خوبی است که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است. مردم کره شمالی فقیرترین مردم روی زمین هستند درحالیکه برادران و خواهران آنها در کره جنوبی جزو ثروتمندترین مردم جهان هستند. دولت کره جنوبی در جامعه انگیزه ایجاد کرد، به نوآوری پاداش داد و به همه اجازه داد در فرصتهای اقتصادی مشارکت کنند. چنین موقعیت اقتصادیای تداوم یافت چون دولت نسبت به شهروندان و تودۀ عظیم مردم پاسخگو بود، اما مردم کره شمالی دههها قحطی، سرکوب سیاسی و افول نهادهای اقتصادی را تحمل کردهاند و ظاهراً هیچ پایانی برای آن نیست.
کتاب چرا ملتها شکست میخورند حول محور این سوال میچرخد که چرا برخی کشورها در فقر هستند در حالیکه برخی دیگر در ثروت و رفاه زندگی میکنند. نویسندگان این کتاب به همراه گروهی از اقتصاددانهای مطرح، شرط توسعه را گذر از نظام الیگارشی یا به تعبیر مترجمان اندکسالاری میدانند. در این کتاب نویسندگان توضیح میدهند که این تفاوت در واقع نتیجۀ نهادهای اقتصادی و سیاسی است که در برهههای حساس تاریخ ایجاد شدهاند.
۱. بهترین راه برای توضیح تفاوت استانداردهای زندگی بین کشورها، بررسی تفاوتهای نهادی آنهاست.
۲. یک رویداد واحد در یک مقطع حساس میتواند به معنای دنیایی متفاوت برای موفقیت یک کشور باشد.
3. بیرون آمدن از چرخۀ فقر ممکن است بسیار سخت باشد، اما ممکن است.
بخش اول کتاب چرا ملتها شکست میخورند توضیح این مورد است که چطور دو کشور میتوانند چنین استانداردهای زندگی متفاوتی داشته باشند. کافی است به نهادهایی که آنها را راهاندازی کردهاند نگاهی بیاندازید. نظریههای قدیمی را به فراموشی بسپارید که میگفتند برخی از کشورها به دلیل موقعیت مکانی خود از نظر اقتصادی با مشکل مواجه هستند. کشورهای بسیار زیادی در کنار یکدیگر وجود دارند که استانداردهای زندگی متفاوتی برای اثبات نادرست بودن این موضوع دارند. چشمانداز اقتصادی تفاوت بین این کشورها را تعیین میکند. اینها مقرراتی است که اقتصاد را در داخل مرزهای یک کشور هدایت میکند که شامل مواردی مثل خدمات عمومی، قوانین مالکیت و دسترسی به منابع مالی میشود.
یک کشور میتواند نهادهای فراگیر یا استخراجی داشته باشد. نهادهای اقتصادی فراگیر راه را برای موفقیت اقتصادی هموار میکنند و شهروندان را به مشارکت در فعالیتهای اقتصادی تشویق میکنند. آنها در آزادی اقتصادی قویتری عمل میکنند. نمونههای این نوع اقتصاد در کره جنوبی و ایالات متحده آمریکا است که در آن اقتصاد از قوانین مالکیت خصوصی، بخشهای بانکی توسعه یافته و آموزش عمومی قوی سود میبرد. این سیستم افراد را به کار سخت و خلاق ترغیب میکند چون میدانند تلاش آنها ثروت به همراه خواهد داشت.
«اکنون باید روشن شده باشد که اگر ایالات متحده آمریکا، و نه مکزیک، به یک قانون اساسی پشتیبان قواعد دموکراتیک متعهد شد، که قدرت سیاسی را محدود و آن را به طور گسترده در جامعه توزیع میکرد، این امری تصادفی نبود. سندی که در ماه مه 1787 در نشست نمایندگان در فیلادلفیا نوشته شد حاصل یک فرآیند طولانی بود که با تشکیل گردهمایی عمومی سال 1916 در جیمزتاون آغاز شد. میان فرآیند قانون اساسیگرایی که در جریان استقلال ایالات متحده آمریکا اتفاق افتاد و آنچه کمی بعد با همین نام در مکزیک روی داد تفاوتی چشمگیر وجود دارد.»
• مقدمه
• پیشگفتار
• فصل اول: خیلی نزدیک، خیلی متفاوت
• فصل دوم: نظریههایی که جواب نمیدهند
• فصل سوم: تولید فقر و غنا
• فصل چهارم: تفاوتهای کوچک و برهههای سرنوشتساز: وزن تاریخ
• فصل پنجم: من آینده را دیدهام، و نتیجه بخش است.
• فصل ششم: جدایی
• فصل هفتم: نقطه عطف
• فصل هشتم: در سرزمین ما نه: موانع توسعه
• فصل نهم: توسعه معکوس
• فصل دهم: «پراکندگی رفاه»
• فصل یازدهم: تکاملی
• فصل دوازدهم: چرخه شوم
• فصل سیزدهم: امروزه چرا ملتها شکست میخورند؟
• فصل چهاردهم: در هم شکستن قالب
• فصل پانزدهم: فهم فقر و غنا
• کتابشناسی منابع و مقالات
• منابع نقشهها
• کلیدواژه
همۀ ما از عدم توازن ثروت و امکانات در کشورهای مختلف دنیا باخبریم و تفاوتهای ظاهری بین کشورهای توسعهنیافته، درحال توسعه و پیشرفته را میدانیم. اما چه چیزی در عمق این تفاوتها وجود دارد؟ دلایل واقعی شکست یا پیروزی ملتها چیست؟ چگونه برخی از کشورها بدون داشتن منابع طبیعی به ثروت و صنایع پیشرفته دستیافتهاند و برخی دیگر با وجود منابع بسیار، گرفتار فقر و فساد گسترده شدهاند؟ چگونه میتوان به فقر و شکست ملتها پایان داد؟ اگر پاسخ این سوالها برایتان مهم است، این کتاب را بخوانید. لازم نیست حتما دانشجوی علوم اقتصادی یا سیاسی باشید.
دارون عجم اغلو اقتصاددان آمریکایی ترک تبار در سال 1967 به دنیا آمد. او از سال 1993 استاد مؤسسۀ فناوری ماساچوست بوده و از سال 2019 استاد اقتصاد دانشگاه امآیتی است. عجم اغلو در استانبول به دنیا آمد و کارشناسی ارشد و سپس دکترایش را در 25 سالگی از دانشگاه اقتصاد لندن دریافت کرد. او قبل از پیوستن به دانشگاه امآیتی به مدت یکسال سخنران دانشگاه اقتصاد لندن بود و در سال 2005 مدال جان بیتس کلارک را دریافت کرد. عجم اغلو بیشتر بهخاطر فعالیتهایش در زمینۀ اقتصاد سیاسی به شهرت رسید. او صدها مقاله با همکاری سایمون جانسون و جیمز رابینسون تألیف کرده است. او با همراهی رابینسون کتابهای ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی (2006) و چرا ملتها شکست میخورند (2012) را نوشت. عجم اغلو یک میانهرو سیاسی است که به اقتصاد بازار تنظیم شده بسیار اعتقاد دارد. او مرتباً در مورد مسائل سیاسی، نابرابری اقتصادی و انواع سیاستهای خاص اظهار نظر میکند.
جیمز آلن رابینسون در سال 1960 به دنیا آمد. او اقتصاددان و دانشمند سیاسی بریتانیایی و در حال حاضر استاد مطالعات تعارضات جهانی در مؤسسۀ سیاست عمومی هریس در دانشگاه شیکاگو است. او مدیر مؤسسۀ پیترسون نیز است. رابینسون قبلاً بین سالهای 2004 تا 2015 در دانشگاه هاروارد و همچنین دانشگاه کالیفرنیا و کالیفرنیای جنوبی و دانشگاه ملبورن تدریس کرده است. او با تمرکز بر نهادهای اقتصادی و سیاسی زیربنایی که باعث رونق برخی ملتها و سقوط برخی دیگر شده است به بررسی تفاوت کشورها میپردازد.
شش اقتصاددان برندۀ جایزۀ نوبل و شماری از اندیشمندان این کتاب را تحسین کردهاند.
«...جسورانه، پرحرف، به شدت جاهطلبانه و در نهایت امیدوارکننده. در واقع ممکن است این اثر یک شاهکار باشد.» - واشنگتن پست
«گرچه برای دانشجویان اقتصاد و علوم سیاسی نوشته شده اما برای خوانندگان معمولی هم مفید است چون نویسندگان با ظرافت از دانش خود استفاده کردهاند.» - کرکاس ریویوز
«چرا ملتها شکست میخورند یک پژوهش عالی و نمایشی از خشونت اقتصادی است.» -روزنامه والاستریت
کتاب چرا ملتها شکست میخورند از سایت آمازون امتیاز 4.5 از 5 و از سایت گودریدز امتیاز 4.1 از 5 را به دست آورده است.
بهترین کتاب غیرداستانی به انتخاب گودریدز
کتاب چرا ملتها شکست میخورند، کتابی تأثیرگذار در مورد نقش نهادها در شکلگیری اقتصاد کشورها معرفی شد و محققان و رسانههای زیادی تفسیر گستردهای از کتاب ارائه کردند.
خوانایی کتاب و روان بودن
کتاب چرا ملتها شکست میخورند نگاه شما را به جهان تغییر میدهد. شاید بدون خواندن این کتاب هرگز متوجه نشوید چه تفاوتهای سادهای در کشورها میتواند منجر به تفاوتهای شدید استانداردهای زندگی شود. برای همین کتاب چرا ملتها شکست میخورند یک کتاب سرنوشتساز است که میتوان از آن نکات ارزندهای آموخت. این کتاب با اینکه به دست دو اقتصاددان نوشته شده است، اما روان و ساده است و بدون دانش سیاسی و اقتصادی میتوانید آن را بخوانید و بیاموزید.
شرایط تهیه کتاب
میتوانید کتاب چرا ملتها شکست میخورند را با تخفیف ویژه از فروشگاه اینترنتی کتاب 30بوک تهیه نمایید.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
میزان کمک های خارجی مضاعفی که یک دیکتاتور می تواند از طریق تضعیف قدرت خود کسب کند، چنان اندک است که ارزش به خطر انداختن سلطه ادامه دارش بر کشور و مهم تر از آن بر زندگیش را ندارد.
هوانگ پیونگ وون خوش اقبال بود که پنهان شد و از افتادن به دست ارتش کره شمالی گریخت. او در جنوب اقامت گزید و به عنوان یک داروساز مشغول به کار شد. برادر وی پزشکی بود که در سئول، مجروحان ارتش کره جنوبی را درمان میکرد. با عقب نشینی کره شمالی او را به شمال بردند.»
با این حال حکومت چین مطلقه بود و رشدی که در عهد سلسله سونگ ایجاد شد تحت نهادهای استثماری بهدست آمد. به جز دربار دیگر اقشار و گروههای جامعه هیچگونه مشارکتی در سیاست و هیچ نهادی مشابه با پارلمان یا کورتس نداشتند.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
سوال اصلی کتاب اینه که چرا یه سری کشورا فقیرن و یه سری دیگه ثروتمند آیا جغرافیا، فرهنگ یا دانش جوابی محوری به این سوال هستند این کتاب بر محور انحصاری بودن یا نبودن قدرت سیاسی و اقتصادی نظریه خودشو جلو میبره. به شدت متنش روان و شیواست و من به عنوان کسی که تخصصی در زمینه جامعه شناسی و سیاست ندارم راحت دنبال کردم.
«ممالکی چون بریتانیا و ایالات متحده آمریکا به آن دلیل ثروتمند شدهاند که شهروندانشان، حلقۀ بسته و تنگ فرادستان صاحب قدرت را شکستند، حاکمیت آنان را سرنگون کردند و جامعهای بنا نهادند که در آن حقوق سیاسی به گونهای فراگیر توزیع شده، حکومت نسبت به شهروندان پاسخگو بوده و بخش وسیعی از مردم میتوانند از مزیّت فرصتهای اقتصادی بهرهمند شوند.»
در نسخه اصلی چند بار از ایران یاد شده