سالمرگی

(7)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
787

علاقه مندان به این کتاب
12

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
1

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب سالمرگی

انتشارات چشمه منتشر کرد: دردی نداشتم. خواب آمده بود توی چشم هایم؛ سفید و سرد. داشتم می لرزیدم. برف می بارید. همه جا سفید بود. کوه و در و دشت و خانه ها. خانه های تو سری خورده و مفلوک. میان برف ها می دویدم و می لرزیدم. نفسم تنگی می کرد. از ترس چشم هایشم را باز کردم. تو را توی راهرو دیدم. از ته راهرو می آمدی. کیفت را انداخته بودی روی شانه ات. خواستم خوب نگاهت کنم، چراغ ها کم نور شدند. شب بیماری اتاق ها را پر کرد. شب پشت شیشه ها بود، آن سوی شیشه ها، میان باغی پر از دار و درخت. شب لای درخت ها بود. گربه ای بود که از شاخ و برگ ها آویزان بود. تن را کش می داد تا روی زمین بخسبد. می خواستم خودم را از آن همه خواب های خاکستری بیرون بیاورم. شب دستم را سفت گرفته بود و می برد. -از متن کتاب- فروشگاه اینترنتی 30 بوک

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • نشر
    • شابک
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • رقعی
    • شومیز
    • 143 صفحه
    • 184 گرم
    • 6
    • 1400

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی