سال ها

(9)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
436

علاقه مندان به این کتاب
6

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب سال ها

انتشارات روزگار منتشر کرد: الینر در حالی که با او دست می داد، لبخند زد و گفت: «شب بخیر.» و همان طور که وارد آن هوای بسیار سرد می شد با اطمینان کامل به خودش گفت این همون مردیه که باید باهاش ازدواج می کردم. او احساسی داشت که قبل از این هرگز تجربه نکرده بود به خودش گفت اما اون بیست سال از من جوونتره و با دختر عموم ازدواج کرده. او لحظه ای از گذر زمان و اتفاقاتی که موقعیت های زندگی اش را خراب کرده بود آزرده شد و به خودش گفت از همتون بدم میاد و صحنه ای جلوی چشمش تصور کرد که مگی و رنی کنار آتش نشسته بودند و با خودش فکر کرد، یه ازدواج سعادتمند و موفق، چیزی که همیشه حس می کردم. یه ازدواج موفق. الینر همان طور که پشت سر بقیه از آن خیابان کوچک و تاریک پایین می رفت نگاهی به بالا انداخت. نور مانند پروانه های یک آسیاب بادی، به آرامی در پهنای آسمان پخش شده بود و حرکت می کرد. او به خود گفت حمله هوایی! اصلا حمله ی هوایی رو یادم رفته بود... فروشگاه اینترنتی کتاب 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی