معرفی کتاب دن کیشوت اثر سروانتس
دُن کیشوت رمان حماسی در دو جلد نوشتۀ سروانتس نویسندۀ بزرگ اسپانیایی است. جلد اول این کتاب در سال 1605 و جلد دومش ده سال بعد در 1615 منتشر شد و به فاصلۀ کمی هم به زبانهای دیگر ترجمه گردید. عنوان کامل دن کیشوت «نجیبزادۀ مبتکر دن کیشوت د لا مانچا» است. دن کیشوت یکی از آثار مهم ادبیات غرب و بزرگترین اثر داستانی ادبیات اسپانیا است. این کتاب را اولین رمان مدرن جهان میدانند و در زمرۀ کتابهایی قرار دارد که به بیشترین زبانهای زندۀ دنیا ترجمه شدهاند.
کتاب دن کیشوت (2جلدی) اثر سروانتس با ترجمۀ محمد قاضی را نشر ثالث به چاپ رسانده است. دن کیشوت یکی از پرترجمهترین کتابهای جهان است و برخی منابع ادعا میکنند که از ابتدای قرن هفدهم تاکنون پانصد میلیون جلد از این کتاب به فروش رسیده است. دن کیشوت هنوز هم یکی از پرخوانندهترین کتابها است.
دن کیشوت را سرآغاز ادبیات غرب و اولین رمان مدرن اروپایی میدانند. سروانتس در دن کیشوت ادبیاتی را که بیش از یک قرن مورد علاقۀ همگان بود به چالش کشید و به هجو داستانهای عاشقانۀ شوالیهها پرداخت. به تصویر کشیدن زندگی واقعی و استفاده از گفتار روزمره در کتاب دن کیشوت برای مردم امری نوآورانه بود و این اثر خیلی سریع محبوب شد. دو جلد دن کیشوت بر ماجراهای متفاوتی تمرکز کردهاند اما نثر و واقعگرایی مشابهای دارند. جلد اول دن کیشوت طنزپردازی بیشتری داشت و به همین دلیل مردم را بیشتر جذب کرد. جلد دوم این کتاب کمی پیچیدهتر و ادبیتر است چون سروانتس آن را با طنز و نثر پختهتر و ظریفتری نوشت. سروانتس در نگارش حرفهای شده بود و بنابراین شخصیتهای درجه دوم داستان را با مهارت بیشتری در جلد دوم به تصویر کشید.
دن کیشوت انتقادی طنزآمیز نسبت به بیهودگیها و ابتذالات نظام شوالیهای است که در عصر سروانتس رو به زوال میرفت. در آن دوران اسپانیا امپراتوریای عظیم و گسترده داشت و اشراف و نجیبزادگان بر آن حکمرانی میکردند. اما بازرگانان که به لطف تجارت و معاملات به ثروت زیادی دست یافته بودند روز به روز پرنفوذتر میشدند. ثروت بازرگانان محور اجتماع شده بود و عرضه روز به روز بر نجیبزادگان و شوالیهها تنگتر میشد. سروانتس نیز نتوانست این تبعیض را نادیده بگیرد و تصمیم گرفت به زبان طنز، انتقادش را بیان کند.
آلونسو کیشانو، مردی پنجاه ساله و نجیبزادهای نهچندان ثروتمند است که تمام وقتش را به خواندن کتابهای ممنوعه دربارۀ شوالیهها میگذراند. او برای خرید کتابهای بیشتر حتی زمینهایش را هم میفروشد و روز و شب به مطالعه میپردازد و از خواب و خوراک میفتد. بر اثر کمخوابی مغزش خشک میشود و گرفتار اوهام و خیالات میگردد. او تکتک کلماتی که در داستانها میخواند را باور میکند و سپس خودش را یک شوالیه میپندارد و اینچنین میشود که نام دن کیشوت را بر روی خودش میگذارد.
او سانچو پانزا، مرد کشاورز سادهای را به عنوان دستیارش برمیگزید و با زرهای زنگزده بر تن و سوار بر اسبی لنگ در پی شوالیهگری میرود.
دن کیشوت نمیتواند بفهمد که واقعیتهای زندگی با تخیلات او بههیچوجه جور در نمیآید.
مغز دن کیشوت بهحدی زایل شده است که در مواجهه با آسیاب بادی آن را دیو میانگارد و با نیزه به سمت پرههایش یورش میبرد و وقتی نیزهاش در پرهها گیر میکند و از اسب به زیر میفتد گمان میکند که این دیوها بودهاند که او را زمین زدهاند.
او کاروانسرای مخروبه را قلعهای مستحکم میبیند، رهگذران بیآزار را جادوگر میپندارد و زنان خدمتکار را شاهزاده خانم میبیند و همچنان به خیالبافی ادامه میدهد و در دل داستان پیش میرود. دن کیشوت به هیچوجه نمیخواهد واقعیت زندگی را درک کند و همین باعث میشود قدرت تشخیصش را از دست بدهد و با نیروها و عواملی در میفتد که قدرتشان چندین برابر اوست.
نظر محمد قاضی، مترجم کتاب دن کیشوت دربارۀ شخصیت دن کیشوت
«دن کیشوت شریف و نوعدوست و خوشقلب است و هدفهای بشردوستانه دارد؛ میخواهد که از مظلومان و ستمکشان رفع ظلم و ستم کند و یار و یاور رنجدیدگان باشد. پس چگونه است که چنین انسان دوستداشتنی و قابل احترامی ما را دائما به خنده میآورد؟ راز این نکته در این است که دن کیشوت به عوض این که برای رفع مظالم راهحلهای عملی و واقعی پیدا کند و از مقتضیات و امکانات مساعد اجتماعی بهره گیرد، سعی میکند که این مقتضیات و امکانات را به مدد مخیله بیمار خود و در عالم وهم و پندار به وجود آورد؛ و به جای اینکه برای عملی ساختن آرمانهای بلندپایه خود واقعیت را به کار گیرد، لجوجانه و خودسرانه بر ضد آن قیام میکند.»
بریدههایی از کتاب دن کیشوت
«در یکی از قصبات ولایت مانش که نمیخواهم نام آن را به یاد آورم، دیر زمانی نیست که نجیبزادهای، از آنان که نیزه و سپری کهنه در مقر اسلحهخانه خود و یابویی مردنی و تازی شکاری دارند، زندگی میکرد. تقریبا هر شب یک دیزی آبگوشت، آن هم بیشتر از گوشت گوسفند و نه گاو، و یک سالاد سرکه و شنبهها خاگینه با چربی خوک و جمعهها عدس پخته و یکشنبهها علاوه بر غذای معمول، جوجه کبوتری نیز سهچهارم از عایدی او را تحلیل میبرد. بقیه برای خرید یک نیمتنه مردانه از پارچه ظریف و شلوار و جوراب سرهم از پارچه مخملنما و کفش دمپایی از سر همان پارچه برای روزهای عید و یک دست لباس از بهترین نوع پشمینه ولایت که نجیبزاده در ایام هفته به تن میکرد خرج میشد.»
خواندن کتاب دن کیشوت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب با شخصیتهای بامزه و سادهاش هر خوانندهای را مجذوب میکند. گذشته از این که دن کیشوت اولین رمان مدرن تاریخ ادبیات است، طنز و مفاهیم عمیقش آن را بسیار خواندنی کرده است. مطالعۀ این شاهکار ادبی را به همگان توصیه میکنیم.
دربارۀ نویسندۀ کتاب دن کیشوت
میگل د سروانتس سآودرا در سال 1547 و در شهر آلکالا در اسپانیا به دنیا آمد و در سال 1616 از دنیا رفت. پدر سروانتس طبیبی دورهگرد بود و بنابراین سروانتس هیچگاه به مدرسه نرفت. او را بزرگترین نویسندۀ اسپانیایی زبان در جهان میدانند. سروانتس رماننویس برجستهای بود که بیشتر به خاطر رمان دن کیشوت شناخته شد، اثری که اغلب اولین رمان مدرن در نظر گرفته میشود و یکی از قلههای ادبیات جهان است. سروانتس بیشتر زندگیاش را در فقر و گمنامی گذراند و همین باعث شد بسیاری از آثار اولیهاش از بین برود. با وجود این، تأثیر و سهم ادبی او با این واقعیت منعکس میشود که اغلب زبان اسپانیایی را به عنوان زبان سروانتس میشناسند.
با اینکه سروانتس بعدها به واسطۀ انتشار کتاب دن کیشوت مشهور شد اما بخش بزرگی از زندگی او، مثل نام واقعیاش نامشخص است. او آثارش را با نام سروانتس امضا میکرد و بقیۀ آثارش نیز به همین نام منتشر شد. در سال 1569 سروانتس مجبور شد اسپانیا را ترک کند و به رم نقلمکان کرد و در خانۀ یک کاردینال به زندگی ادامه داد. در سال 1570 در هنگ پیادهنظام نیروی دریایی اسپانیا نامنویسی کرد و در نبرد لپانتو با امپراتوری عثمانی درسال 1571 به شدت مجروح شد و دست چپش را از دست داد. پس از مدتی او دوباره به میدان جنگ برگشت و تا سال 1575 خدمت کرد. کشتی او هنگام بازگشت به اسپانیا مورد هجوم دزدان دریایی قرار گرفت و پنج سال در الجزایر به بردگی گرفته شد. پس از یک سال بردگی تصمیم گرفت فرار کند ولی موفق نشد و دوباره اسیر شد. پدر و مادرش چند کیسه زر برای بازخریدن او به الجزایر فرستادند اما کافی نبود.
سروانتس اسیر یک بار نیز نامهای به وزیر خارجۀ اسپانیا نوشت و طرحی برای تسخیر الجزیره فرستاد اما کسی آن را قبول نکرد. سرانجام با تلاش پدر و مادر و همراهی بازرگانان مسیحی سروانتس آزاد شد و به پرتغال رفت. مورخ لوس لوپز بارالت ادعا میکند که نام سروانتس از کلمۀ «شائبدرا» گرفته شده است که در گویش عربی به معنای یک دست است و این لقبی است که در دوران اسارت به او دادند. اولین رمان مهم سروانتس با نام گالایتا در سال 1585 منتشر شد، سروانتس با اینکه قول داده بود دنبالۀ آن را بنویسد اما هرگز این کار را نکرد و شغلش را نیز رها نکرد و بعدها مأمور مالیات دولتی شد.
سروانتس بخش اول دن کیشوت را در سال 1605 منتشر کرد و پس از انتشار و محبوبیت آن به امنیت مالی رسید و بهخاطر درخواستهای مردم تصمیم گرفت دنبالۀ دن کیشوت را بنویسد و بخش دوم آن را در سال 1615 منتشر کرد. در فاصلۀ بین دو رمان یک نویسندۀ دیگر دنبالهای جعلی بر کتاب دن کیشوت نوشت که سروانتس در جلد دوم کتابش در داستان جالبی به آن اشاره میکند و انتقام خود را میگیرد.
سروانتس ادعا میکرد که بیش از 20 نمایشنامه را بر اساس تجربیاتش در دوران اسارت نوشته است اما در آن دوران چنین آثاری چندان ماندگار نبودند و حتی لوپه دو وگا، مشهورترین نمایشنامهنویس آن دوران نیز نمیتوانست با عواید نمایشنامهنویسی زندگی کند. آثار دیگر سروانتس پس از مرگ او در سال 1616 منتشر شدند.
دربارۀ مترجم کتاب دن کیشوت
محمد قاضی نویسنده و مترجم برجستۀ ایرانی است که در سال 1292 در مهاباد به دنیا آمد و در سال 1376 از دنیا رفت. محمد قاضی در سال 1308 با کمک عمویش شروع به کار در وزارت دادگستری کرد و سپس به تهران آمد و در سال 1315 دیپلم ادبیاتش را گرفت. در سال 1318 به دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران رفت و زبان فرانسه نیز آموخت. در سال 1320 مشغول به کار در وزارت دارایی شد و در سال 1355 از خدمت دولتی بازنشسته شد. او از اعضای حزب توده هم بود.
محمد قاضی ترجمۀ آثار ادبی را از دهۀ 1320 و با ترجمۀ اثری کوچک از ویکتور هوگو با نام «کلود ولگرد» شروع کرد و پس از آن ده سال کار ترجمه را کنار گذاشت. سپس در سال 1329 دوباره به ترجمه برگشت و کتاب «جزیرۀ پنگوئنها» اثر آناتول فرانس را ترجمه و به چاپ رساند. در سال 1333 کتاب «شازده کوچولو» را ترجمه کرد که این اثر بارها تجدید چاپ شد. محمد قاضی با ترجمۀ کتاب دو جلدی دن کیشوت در سال 1336 برندۀ جایزۀ بهترین ترجمۀ سال از دانشگاه تهران شد. محمد قاضی یکی از بینظیرترین مترجمان ایران است و بسیاری از نویسندگان مهم جهان را به ایرانیان شناساند.
واکنشها به کتاب دن کیشوت
دن کیشوت اولین نمونۀ رمان مدرن جهان است. از آن زمان تا کنون رمان در جهان سیر تکاملی پیموده و بدیهی است که دن کیشوت به عنوان اولین نمونه، از لحاظ تکنیک و فن داستاننویسی در حد اعلاء نباشد. با اینکه دن کیشوت یک اثر ادبی کامل نیست، یکی از عالیترین نمونههای داستاننویسی بهشمار میرود. در همین رابطه منتقدی دربارۀ این کتاب گفته است: «بعضی آثار هنری در حد کمال است که از حد بشری فراتر میرود و مافوق قدرت خلاقانۀ انسان قرار میگیرد، ولی دن کیشوت آنقدر بشری است که از کمال دور میشود.»
در دایرهالمعارف بریتانیا نوشته شده است: «محبوبیت آنی دن کیشوت بیشتر ناشی از تنوع حوادث آن و غنا و فراوانی کمدی و مضحکههای آن و شاید هم ناشی از تازیانههایی بوده که در این کتاب بر تن معاصران برجسته و ممتاز فرود آمده است؛ غم نهفته و بی سر و صدای آن، انسانیت عظیم آن، و انتقاد نافذی که در آن از زندگی شده است، به کندی مغتنم شمرده شد.»
بلینسکی، منتقد ادبی، فیلسوف و زبان شناس روسی، شخصیت دن کیشوت را چنین توصیف میکند: «جنبۀ خندهآور شخصیت دن کیشوت در تضاد اندیشههای او با الزامات و ضروریات زمان است، این که اندیشههایش هرگز نمیتوانند صورت فعلیت به خود بگیرند و در قالب عمل ریخته شوند... هر کسی اندکی دن کیشوت است، ولی بیش از همه، کسانی دن کیشوتاند که دارای نیروی تخیل آتشیناند و با تمام روح خود عشق میورزند، نجیب و شریفاند و حتی از ارادۀ قوی و خرَد نیز برخوردارند، اما از زرنگی و مهارت عملی بیبهرهاند.»
کتاب دن کیشوت از سایت گودریدز امتیاز 3.9 از 5 و از سایت آمازون امتیاز 4.7 از 5 را به دست آورده است.
کیشوت یا کیگزوت در زبان اسپانیایی به معنای قسمتی از زره است که ران جنگاور را میپوشانیده است. به عقیدۀ مفسر معروف کلمانسن، سروانتس از این جهت این نام را به قهرمان کتاب خود داده است تا هم تناسبی با حرفۀ جدید او داشته باشد و هم با استفاده از پسوند Ote که در آخر اسم است و در لهجۀ محلی کاستیلی به اشیاء مضحک، پست و تحقیرآمیز اطلاق میشود به قهرمانش جنبۀ مضحکه داده باشد.
دن کیشوت محبوبترین و پرفروشترین اثر ادبی همۀ دوران است و به بیش از 30 زبان زندۀ دنیا ترجمه شده است. گفته میشود که تا کنون 500 میلیون نسخه از این کتاب فروش رفته است.
تحلیل سی بوک از کتاب دن کیشوت
دن کیشوت رمانی کلاسیک با جنبههای طنازانه است که نامش همیشه در فهرست کتابهایی که باید پیش از مرگ خواند دیده میشود. نویسنده در این کتاب زندگی و سفر ژرف شخصیت اصلیاش را به تصویر کشیده است. سروانتس در این داستان تخیلی با استعارهها و چالشهای قهرمان داستان به وضعیت انسان پرداخته است. کتاب پُر از معناهای پنهان است که ذهن و روح خواننده را به چالش میکشد. دن کیشوت به خواننده میآموزد که کمی بیعقلی ممکن است چه بلایی بر سر انسان بیاورد.
ترجمۀ نسخۀ حاضر به دست توانای محمد قاضی انجام شده است، بنابراین هیچ نگرانی بابت درستی، روانی و زیبایی متن نداشته باشید چرا که او به خوبی شما را در فضای داستان قرار میدهد و هیچ فاصلهای با متن کتاب حس نمیکنید.
مدت زمانی که طول میکشد کتاب دن کیشوت را بخوانید
اگر سرعت مطالعهتان 250 کلمه در دقیقه باشد، حدوداً 17 ساعت و 52 دقیقه طول میکشد تا کتاب دن کیشوت را به طول کامل مطالعه نمایید.
اگر از کتاب دن کیشوت خوشتان آمده، این کتابها را از دست ندهید.
- رنجهای وِرتر جوان رمانی از ولفگانگ گوته، ادیب سرشناس آلمانی است و به رنجهای روحی جوانی به نام ورتر میپردازد که در دام عشق یک طرفۀ زنی اسیر است. توصیفات گوته از رنج و ملال جوان این اثر را به شاهکاری ادبی تبدیل کرده است.
- وجدان زنو اثر ایتالو اسوِوو یک شاهکاری ادبی ایتالیایی و داستانش دربارۀ مردی است که برای درمان خود به روانشناس مراجعه میکند و دکترش به او توصیه میکند تا برای درمان خویش، خاطراتش را بنویسد. این کتاب شرح خاطرات اوست.
- کتاب در جستجوی زمان از دست رفته رمان ۷ جلدی، اثر مارسل پروست نویسندۀ فرانسوی است و بین سالهای 1972 تا 1913 منتشر شد. این کتاب تحلیلی اجتماعی، ادبی، هنری و فلسفی از جامعۀ اواخر قرن 19 فرانسه است. رشتۀ اتصال هفت کتاب این مجموعه، راوی و شخصیت اصلیشان است اما جلدها از یکدیگر مستقلاند و هر یک بخشی از خاطرات و افکار و باروهای مارسل پروست را بیان میکنند.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
الان این چه وضع قیمت هست توروخدا کاش ناشر بهفکر یه چاپ مناسبتر هم باشه ازش تو این وضعیت بد اقتصادی
ترجمه این کتاب حقیقتا یک شاهکاره.زنده یاد محمد قاضی چنان واژه ها رو کنار هم چیده که گاهی وقت احساس میکردم این کتاب از اساس به زبان فارسی نوشته شده و ترجمه نیست.اصل کتاب هم که نیاز به تعریف نداره.شاهکار واقعی ولی صرفا با ترجمه زنده یاد قاضی
یکی از بهترین رمان هایی که خوندم. قلمی بسیار شیوا به همراه ترجمه ای عالی از محمد قاضی.