تسخیر عمارت هیل

(8)
نویسنده:

1,890,000ریال

1,512,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
1553

علاقه مندان به این کتاب
26

می‌خواهند کتاب را بخوانند
3

کسانی که پیشنهاد می کنند
3

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب تسخیر عمارت هیل

انتشارات خوب منتشر کرد:
بیش و کم اگر هر بنایی را بی‌هوا نگاه کنی یا در زاویه‌ای غریب ببینی، آن خانه رخ دیگری می‌نماید، انگار نگاهی عمیقاً خنده آور به بیننده‌اش انداخته است؛ ظاهر عمارت هیل شبیه به چهره‌ای بیدار بود، مراقب و نظاره گر، با آن پنجره‌های خالی به سان چشم و تکبری بدخواهانه در گچ بری ابروها. این خانه که از ظاهرش برمی‌آمد خودش باعث ساخت تک‌تک خطوط و زوایایش بوده، سر عظیمش را بی‌نیاز از نوع بشر در آسمان برافراشته بود. خانه‌ای عاری از مهربانی، گویی هرگز قرار نبوده بنی بشری ساکنش شود که جای مناسبی نه برای آدمیزاد است و نه برای عشق و نه برای امید.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب تسخیر عمارت هیل اثر شرلی جکسن

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتابِ تسخیر عمارت هیل از سایت گودریدز امتیاز 3.8 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتابِ تسخیر عمارت هیل از سایت آمازون امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.

جوایزی که کتاب تسخیر عمارت هیل از آن خود کرده است:

• برندهٔ نهایی جایزهٔ ملی کتابِ سال 1959

معرفی رمانِ تسخیر عمارت هیل:

کتاب تسخیر عمارت هیل، رمان ترسناک و گوتیک از شرلی جکسن نویسندهٔ‌ آمریکایی است که برای اولین‌بار در سال 1959 منتشر شد و به‌عنوان یکی از بی‌نقص‌ترین آثارِ ژانر وحشت بارها مورد ستایش قرار گرفت. این رمان داستان چهار محقق است که به سراغ عمارتی جن‌زده می‌روند تا تحقیقاتی در مورد مسائل ماوراء‌الطبیعی انجام دهند و در آن‌جا با وقایعی باورنکردنی روبه‌رو می‌شوند.

واکنش‌های جهانی به رمانِ تسخیر عمارت هیل:

«رمان تسخیر عمارت هیل یکی از بزرگ‌ترین رمان‌های ترسناکی است که در صدسال گذشته نوشته شده است.» - استفان کینگ

«تسخیر عمارت هیل ترسناک‌ترین کتابی است که تابه‌حال خوانده‌ام.» - کارمن ماریا ماچادو، نویسنده

«کتاب‌هایی که بتوانند عمیقاً مرا بترساند اندک هستند اما کتاب تسخیر عمارت هیل از شرلی جکسن جای تمام این کتاب‌ها را گرفت. این کتاب را در نوجوانی خواندم و هنوز هم با فکر کردن به آن می‌ترسم.»‌ - نیل گیمن، نویسندهٔ کتاب فال نیک

«شرلی جکسن با نوشتن رمانِ تسخیر عمارت هیل، ثابت کرد که بهترین استادی است که می‌تواند در این ژانر بنویسد و داستانی مرموز و خلاقانه خلق کند.» - ادموند فولر، نیویورک تایمز ریویوز 1959

چرا باید رمانِ تسخیر عمارت هیل را بخوانیم؟

شرلی جکسن با نوشتن رمانِ تسخیر عمارت هیل تغییر و تحولی عظیم در خلق آثار ترسناک به‌وجود آورد. رمانِ تسخیر عمارت هیل بر نویسندگان زیادی تأثیر گذاشت و یک نثر عالی محسوب می‌شود که با روان‌شناسی ظریف خود فراتر از ژانر وحشت رفت و آن را متحول کرد. داستان تسخیر عمارت هیل به اندازۀ داستان کوتاه لاتاری در کارنامه خانم شرلی جکسون درخشیده است.

جملات درخشانی از کتابِ تسخیر عمارت هیل:

«هیچ موجود زنده‌ای نمی‌تواند مدتی طولانی در سیطرهٔ واقعیت محض بماند و در سلامت عقل زندگی کند؛ حتی چکاوک‌ها و جیرجیرک‌ها هم به‌زعم بعضی، رویا می‌بینند. عمارت هیل، عاری از سلامت عقل، یکه و تنها در برابر تپه‌هایش قد علم کرده و تاریکی را در درون خویش جای داده بود؛ هشتاد سال به همین وضع سرپا بود و شاید هشتاد سال دیگر هم برقرار می‌ماند. درونش دیوارها بالا رفته و آجرها مرتب به هم چسبیده بودند، کف محکم بود و سنگینی درهای بسته محسوس؛ سکوتی یکنواخت در سنگ و چوب عمارت هیل خانه کرده بود و هر آن‌که درون آن گام برمی‌داشت تنها بود. دکتر جان مونتاگ دکترای انسان‌شناسی داشت؛ حس مبهمی به او می‌گفت شاید این رشته او را به تخصص اصلی‌اش، تحلیل ظهور ارواح نزدیک‌تر کند. دربارهٔ عنوان مدرکش وسواس داشت؛ آخر، تحقیقاتش چنان غیرعلمی بودند که امیدوار بود اندک احترامی نصیبش شود؛ گیریم اعتباری دانش‌پژوهانه و از قِبَلِ تحصیلاتش. برایش هم حسابی آب خورده بود، هم از نظر مالی هم از نظر غرور، آخر آدمی نبود که برای سه ماه اجارهٔ عمارت هیل دستش را جلوی کسی دراز کند، اما انتظار داشت پاداش سختی‌هایی را که تجربه کرده بود بگیرد و هیجان انتشار کتابی دربارهٔ عوامل اختلالات روانی در یک خانهٔ به‌اصطلاح «تسخیرشده» می‌توانست پاداش این زحمات باشد. همهٔ عمر دنبال خانه‌ای بود که به‌راستی تسخیر شده باشد. اولش که اسم عمارت هیل را شنید، مرددّ بود و بعد امیدوار شد و سپس راسخ؛ او کسی نبود که وقتی با این خانه آشنا شده است قیدش را بزند.»

«اولین روزِ کاملاً آفتابی تابستان بود، آن زمان از سال که همیشه یادآور خاطرات دردآور سال‌های نخست کودکی‌اش بود، زمانی که انگار همیشهٔ خدا تابستان بود؛ تا پیش از مرگ پدرش در یک روز سرد و خیس، زمستانی را به یاد نداشت. این اواخر مدام در این فکر بود که در آن سال‌های زودگذر با آن‌همه فراغت تابستانی چه می‌کرده‌اند؛ چطور تا این حد به عیاشی و بی‌فکری و بطالت گذرانده بودشان؟ اول هر تابستان به خودش می‌گفت: «من احمقم، من خیلی احمقم؛ حالا بزرگ شده‌ام و ارزش چیزها رو می‌دونم.» هیچ‌چیزی به‌تمامی به بطالت نمی‌گذرد؛ به این حرف باور داشت، حتی کودکی آدم و بعد هر سال، یک روز صبح تابستانی، در خیابان‌های شهر، آنجا که او گام برمی‌داشت، باد گرم وزیدن می‌گرفت و آن‌گاه این فکر کوچک با سرمایش سراغش می‌آمد: من زمان زیادی هدر داده‌ام. با این حال، صبحی که با ماشین خودش و خواهرش در خیابان می‌راند، نگران این بود که مبادا فهمیده باشند کار خودش را کرده. و خطوط راهنمایی‌ورانندگی را با احتیاط دنبال می‌کرد و هر جا که علامتی می‌دید می‌ایستاد و فقط هر جا که اجازه داشت می‌پیچید. او رو به آفتابی که بر خیابان گسترده بود لبخند زد و فکر کرد: دارم می‌رم، دارم می‌رم، بالاخره یه قدم برداشتم.»

«جاده‌ای که از پمپ‌بنزین و کلیسا مشتق می‌شد، الحق که جاده‌ٔ درب‌وداغانی بود؛ حسابی شیار‌شیار و سنگلاخی بود. ماشین کوچک النور می‌لغزید و تکان‌تکان می‌خورد، انگار میلی نداشت بیش از این به سمت این تپه‌های نه‌چندان جالب پیش برود؛ تپه‌هایی که انگار به‌سرعت، روز زیر لایهٔ انبوه و غم‌افزای درختانِ دو سویشان فرو‌می‌رفت و به پایان می‌رسید. النور با استهزا فکر کرد: انگار راستی‌راستی کسی توی این جاده‌ها رفت‌وآمد نمی‌کنه و سریع فرمان را چرخاند مبادا برود روی سنگ بزرگی که جلویش بود؛ شش مایل توی همچین جاده‌ای پدر ماشین رو در می‌آره؛ و برای اولین بار بعد از ساعت‌ها یاد خواهرش افتاد و خندید. تا حالا دیگر حتماً فهمیده بودند ماشین را برداشته و زده به چاک، اما نمی‌دانستند به کجا؛ لابد ناباورانه به هم می‌‌گفتند اصلاً از النور انتظار نداشته‌اند. فکر کرد: خودم هم از خودم چنین انتظاری نداشتم. هنوز می‌خندید: همه‌چیز فرق کرده، من یه آدم جدیدم و حسابی از خونه دورم. «در تأخیر رضایت خاطری وجود ندارد... شادی کنونی، خندهٔ کنونی را دربردارد...» بعد یک آن نفسش در سینه حبس شد؛ ماشین رفته بود روی یک تکه‌سنگ بزرگ و با صدای خراش وحشتناکی از زیرش، میان جاده لغزیده بود، اما خودش را جمع کرد و دوباره دلاورانه راهش را در پیش گرفت.»

خلاصهٔ رمانِ تسخیر عمارت هیل:

مکان عمارت هیل نامشخص است اما گمان می‌رود که بین مجموعه‌ای از تپه‌ها قد برافراشته، جایی که پیدا کردنش راحت نیست. این رمان چهار شخصیت اصلی دارد: دکتر جان مونتاگ، محقق مسائل ماوراءالطبیعه. النور ونس، یک زن جوان خجالتی که از مراقبت از مادر سخت‌گیر و زمین‌گیرِ  خود به تنگ آمده است. تئودورا، یک هنرمند سنت‌شکن و لوک ساندرسون، وارث جوانِ عمارت هیل که میزبان این جمع می‌شود. مونتاگ امیدوار است که بتواند شواهدی علمی از مسائل ماوراء‌الطبیعی را در این عمارت بیابد. او عمارت هیل را برای یک تابستان اجاره می‌کند و چندین نفر را به دلیل تجربه‌‌هایشان در مواجه با رویدادهای ماوراءالطبیعه به این عمارت دعوت می‌کند. از میان این افراد، تنها النور و تئودورا دعوت او را می‌پذیرند. سرایدارهای این عمارت، زوجی به نام آقا و خانم دادلی هستند که شب‌ها حاضر نیستند نزدیک عمارت بمانند. مونتاگ تاریخچهٔ عمارت که شامل خودکشی و مرگ‌های خشونت‌آمیز می‌شد برای مهمان‌هایش توضیح می‌دهد و یک‌شبه دوستی آن‌ها بسیار عمیق‌تر می‌شود. تا این‌که کم‌کم هر کدام از ساکنان شروع به تجربهٔ رویدادهای عجیب‌وغریب و ماوراءالطبیعه می‌کنند. در ابتدا به‌نظر می‌رسد که آن‌ها صرفاً با چند شبح و پدیده‌هایی غیرقابل توضیح مواجه هستند اما نمی‌دانند که عمارت هیل در‌حال جمع‌کردن قدرت خود است و به‌زودی قرار است یکی از آن‌ها را برای همیشه از آنِ خود کند.

حواشی حول محور کتاب

• شرلی جکسن پس از خواندن دربارهٔ گروهی از «محققان ماورای‌طبیعی» در قرن نوزدهم که به مطالعهٔ خانه‌ای جن‌زده پرداخته بودند تصمیم گرفت رمانِ تسخیر عمارت هیل را بنویسد. چیزی که جکسن از گزارش‌های سادهٔ آن‌ها متوجه شد، داستان یک خانهٔ جن‌زده نبود، بلکه داستان چندین انسان جدی، گمراه و مصمم با انگیزه‌ها و پیشینه‌های متفاوت بود. جکسن هیجان‌زده از ایده‌هایی که به ذهنش خطور کرده بود، شروع به تحقیقات بیشتر کرد.

• با اقتباس از رمان تسخیر عمارت هیل دو فیلم با نام The Haunting ساختند که یکی در سال 1963 و دیگری در سال 1999 اکران شد. نسخهٔ سال 1963 اقتباسی نسبتاً وفادار به کتاب بود و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. نسخهٔ 1999 با بازی کاترینا زتاجونز و لیام نیسون به‌طور قابل‌توجهی متفاوت از رمان بود و به‌شدت مورد انتقاد قرار گرفت.

• در سال 2018 یک اقتباس تلویزیونی آزاد بر اساس رمان تسخیر عمارت هیل با همین عنوان از شبکهٔ نتفلیکس پخش شد که مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. بسیاری از عناصر رمان در این سریال تغییر داده شده بود و تنها محیط عمارت هیل، آقا و خانم دادلی و نام چند شخصیت حفظ شده بود و تمرکز سریال بر روی اعضای خانوادهٔ کرین بود و داستان زوجی متأهل و پنج فرزندشان را نشان می‌داد که ترسِ عمارت پس از دهه‌ها هنوز هم بر روان آن‌ها بود و زندگی‌شان را تحت‌تأثیر قرار داد.

اگر از خواندن کتابِ تسخیر عمارت هیل لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• کتاب دراکولا رمانی گوتیک و ترسناک اثر برام استوکر نویسندهٔ ایرلندی است. این رمان به‌صورت خاطرات ثبت‌شده، تلگراف‌ها و نامه‌های ردوبدل شده بین افراد نوشته شده است. دراکولا یکی از مشهورترین آثار ادبیات انگلیسی محسوب می‌شود و محبوب‌ترین اثر ادبی برگرفته از افسانه‌های خون‌آشامی است.

• کتاب اگر پای خون در میان باشد اثر استیون کینگ نویسندهٔ آمریکایی است که برای نوشتن داستان‌های وحشت، خیال‌پردازی، ماورا‌ء‌الطبیعه، تعلق، جنایی و علمی-تخیلی به شهرت رسید. این کتاب چهار داستان جدید است که همگی از الگوهای خاص و همیشگی داستان‌های استیون کینگ پیروی می‌کنند.

• کتاب جن‌شناسی بر اساس تحقیقات اِد و لورین وارن نوشته شده که البته مجموعه فیلم‌های احضار نیز بر اساس تحقیقات این دو نفر ساخته شده است. جرالد بریتل، نویسندۀ آثار غیرداستانی و کارشناس ادبیات و روانشناسی و همچنین متخصص الهیات عرفانی کتاب جن شناسی را در سال 1980 بر اساس تحقیقات اِد و لورِین وارِن منتشر کرد. در این کتاب نویسنده تحلیل‌ها و تحقیقات اِد و لورِین وارِن دربارۀ رویدادهای فراطبیعی را با نثری جذاب و گیرا به نگارش در آورده است. 

دربارۀ شرلی جکسن‌: نویسندهٔ آمریکایی

تسخیر عمارت هیل

شرلی هاردی جکسن در سال 1916 به دنیا آمد و در سال 1965 درگذشت. او نویسندهٔ آمریکایی بود که عمدتاً‌ به‌خاطر نوشتن آثار ترسناک و معمایی‌اش مورد توجه قرار گرفت و به شهرت رسید. او در طول دوران نویسندگی خود که بیش از دو دهه بود، شش رمان، دو خاطرات و بیش از 200 داستان کوتاه نوشت. جکسن در سانفرانسیسکو به دنیا آمد و در دانشگاهی در نیویورک به تحصیل پرداخت و با مجلهٔ ادبی دانشگاه همکاری داشت و با همسر آینده‌اش استنلی ادگار هایمن در همین دوران آشنا شد. پس از فارغ‌التحصیلی او و همسرش به نیویورک نقل‌مکان کردند و هر دو به عنوان نویسنده با مجلهٔ نیویورکر همکاری کردند. آن‌ها پس از به‌دنیا آمدن اولین فرزندشان در ورمونت ساکن شدند. اولین اثر جکسن روایتی نیمه-اتوبیوگرافیک از دوران زندگی خودش در کالیفرنیا بود. پس از انتشار این اثر نیمه‌-اتوبیوگرافیک، او داستانی کوتاه به نام «لاتاری» را منتشر کرد و با همین داستان کوتاه توجهٔ منتقدان را به خود جلب کرد. او در طول دههٔ 1950 به انتشار داستان‌های کوتاه متعددی در مجله‌های ادبی ادامه داد که برخی از آن‌ها جمع‌آوری شده و در سال 1953 در کتابِ خاطراتش دوباره منتشر شدند. در سال 1959 رمانِ «تسخیر عمارت هیل» از او منتشر شد که به‌عنوان یکی از بهترین داستان‌های ترسناک و ارواح شناخته شد و شاهکار جکسن درنظر گرفته می‌شود. در دههٔ 1960 وضعیت سلامتی جکسن رو به وخامت گذاشت و در نهایت او به دلیل ابتلا به بیماری قلبی در 48 سالگی درگذشت.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی