تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات آزرمیدخت منتشر کرد:
... به نظرش می آمد که او و دردش را در کیسه ی تنگ و سیاه و عمیقی می چپانند و با اینکه بیشتر و بیشتر فرو برده می شود، به انتهای آن نمی رسد. این خودش فی نفسه وحشتناک بود، چه رسد به این که با رنج هم همراه شده باشد. هراسان شده بود، اما دلش می خواست به تو آن کیسه بیفتد؛ دست و پا می زد تا خلاصی یابد و در عین حال، همراهی می کرد تا فروتر رود. ناگهان کیسه پاره شد و افتاد و هوشیار شد. گراسیم پای تخت نشسته بود و ارام و شکیبا چرت می زد؛ و خود او، دراز کشیده و پاهای جوراب پوش نحیفش را بر شانه های گراسیم گذاشته بود. همان شمع حباب دار آنجا بود و همان درد کاستی ناپذیر...
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نشر آزرمیدخت
