بی نامی

بی نامی

(2)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
78

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب بی نامی

نیرو های دشمن به اشتباه فکر می کنند که من هم رزمانم را کشته ام،به همین خاطر مثل اسرای جنگی با من رفتار نمی کنند.اصلا حال خوبی ندارم.از چشم های باز نفر جلویی می ترسم.طوری نگاه ام می کند انگار گناه بزرگی مرتکب شده ام،گناهی که باید تقاصش را به بدترین شکل ممکن پس بدهم. فرمانده دشمن به طرفم می آید.لبخندی می زند و به زبان خودشان چیزهایی می گوید،کمک ام می کند بلند شوم.برای آخرین بار نگاهی به افراد گروه می اندازم.انگار همگی آرام خوابیده اند،خوابی شیرین که باید سال ها حسرت یک لحظه اش را داشته باشم.

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی